از حقوق شهروندی خود چه میدانیم؟
آن روی سکه حق، تکلیف شهروندی قرار دارد
تهران (پانا) - آموزش موثر شهروندی از همان آغاز به کودکان اعتماد به نفس و رفتارهای مسوولانه را از نظر اجتماعی و اخلاقی میآموزد. وجه دیگر این آموزش، درگیر کردن افراد جامعه در مسائل مربوط به شرایط زندگی و دغدغههای اجتماع محل زیست آنهاست.

از همان اول صبح که از خانه خود خارج میشویم تا خود را به محل کار برسانیم یا مایحتاج روزانه خود را تامین کنیم، مجموعهای از حقوق متقابل میان ما و شهر و شهروندان دیگر به وجود میآید که در زبان علم به «حقوق شهروندی» تعبیر میشود. حقوقی که میان شهر (محلی که در ان زندگی میکنیم)، شهروند و متصدیان امور برقرار است و برای پیشرفت به سوی جامعهای سالم هدایتمان میکند. اصلا ما چقدر با این حقوق متقابل آشنا هستیم؟
آموزش حقوق شهروندی
با وجود اینکه عبارت حقوق شهروندی همواره بر سر زبانها است و صحبتهای زیادی درباره آن میشود ولی میزان آشنایی مردم با این حقوق و شیوههای درست مطالبه و پیگیری آن بسیار نامحدود است. آموزش شهروندی، نحوه ایجاد انگیزش در میان افراد برای پذیرش نقش شهروند و توجه به منافع جمعی است.شهروندی در سطوح متنوعی عمل میکند. شهروندی از یک سو واجد ابعاد سیاسی و ساختاری است و از سوی دیگر، ابعاد عاطفی را در بر میگیرد که با فرهنگ و هویتهای فرد ارتباط دارد. در کمترین سطح آن، شهروندان باید نسبت به مسوولیتها، حقوق و هویتهای متفاوت خود آگاهی و شناخت داشته باشند.
کسب این شناخت آشکارا مستلزم آموزش حقوق انسانی و فراهم شدن محیطی برای یادگیری است که در آن، مجال جستجو و تقویت احساسات و انتخابهای افراد فراهم باشد آموزش شهروندی عملا به عنوان وسیلهای برای پرورش احساس تعلق به جامعه و داشتن هدفی در زندگی برای اعضا مورد استفاده قرار خواهد گرفت. هدف اصلی برنامههای آموزش شهروندی باید درگیر کردن افراد در فعالیتهای مربوط به حوزه زندگی خود (اجتماع) باشد.
آموزش موثر شهروندی از همان آغاز به کودکان اعتماد به نفس و رفتارهای مسوولانه را از نظر اجتماعی و اخلاقی میآموزد. وجه دیگر این آموزش، درگیر کردن افراد جامعه در مسائل مربوط به شرایط زندگی و دغدغههای اجتماع محل زیست آنهاست.
آموزش شهروندی را میتوان انتقال دانش، مهارتها و ارزشها به کودکان دانست که به واسطه آن خود را عضو مفیدی از حیات عمومی جامعه تشخیص دهند. به این ترتیب هدفهای آموزش شهروندی را باید عموما حول سه محور آموزش مسوولیت اجتماعی و اخلاقی، آموزش فعالیتهای اجتماعی و گرایش به چنین فعالیتها و آموزش سواد سیاسی دانست
بزرگمهر بشیریه، عضو انجمن حقوق شناسی در گفتوگو با پانا اظهار کرد: «متاسفانه امروزه جامعه ما با مشکل عدم درک حقوق شهروندی به صورت متقابل روبرو است. متقابل بودن حقوق شهروندی به معنای این است که آن روی سکه حق، تکلیف شهروندی قرار دارد. اگر یک شهروند، بهرهمندی از حقوق شهروندی را مطالبه میکند، باید بداند که بهره بردن از حقوق شهروندی موجب ایجاد تکالیفی برای اوست تا از طریق رفتار متقابل، این حقوق برای دیگر شهروندان جامعه نیز در جریان باشد.در تفهیم حقوق شهروندی به صورت متقابل به عنوان یک عامل تعیین کننده در توسعه جوامع، زمان نقشی حیاتی دارد. کودکی و سنین رشد، بزنگاهی است تا فهم حق و تکلیف در شهروندان نهادینه شود.»
بشیریه گفت: «به بیان دیگر، رشد صحیح شهروندان، رشد کشور را در پی خواهد داشت. در این مسیر، آموزش موضوعات عمومی حقوقی در مدارس در قالب کتابها و دورههای آموزشی میتواند راهگشا باشد. باید توجه داشت که آنچه به کودکان آموزش داده میشود حقوق به عنوان یک علم نیست، بلکه تعلیم حقوق در قامت مسأله حق و تکلیف در روابط اجتماعی و اقتصادی است.قرار نیست که اصطلاحات سنگین و سهمگین حقوقی برای یک دانشآموز تشریح شود، بلکه ضرورت توجه بر منافع طرفین باید تبیین شود؛ ما باید از کودکی یاد بگیریم که دیگران نیز در کنار ما حقوق مشابهی دارند. همانگونه که ایام کودکی و و نوجوانی، میتواند دوران آموختن رفتارهای همسو باشد، ممکن است به کارگاه یادگیری رفتارهای مجرمانه و انحرافات اجتماعی نیز تبدیل شود. انسانِ در حال رشد، در معرض خطر بزهکاری یا قربانیشدن قرار دارد.»
باید بپذیریم که آموزش به تنهایی رمز موفقیت در کنترل جرم و آسیبهای اجتماعی نیست. از این رو، هر چقدر هم که در آموزش و پرورش یک انسان، موفق عمل کنیم، گاه شرایط اجتماعی، اقتصادی، ذهنی و غیره میتواند فرد تربیت شده را به دنیای بزهکاری بکشاند.در بحران، آموزشهای دوران رشد، سختتر نتیجه خود را نمایان خواهد کرد. بدین ترتیب، در کنار آموزش، تجهیز جامعه به حقوق ابتدایی از لوازم ضروری پیشگیری از بزهکاری و انحرافات خواهد بود. در حقیقت، گاه میتوان مجرمین را قربانیان برنامههای یک جامعه نابسامان دانست.»
عضو انجمن حقوقشناسی در خصوص اینکه چگونه این حقوق را وارد مطالب درسی کنیم، گفت: «اینکه چه چیزی باید در کتابهای درسی آورده شود، به نظر اهل فن و مطالعات علمی ایشان بر میگردد و از رویکردهای احساسی، هیجانی و دورهای در تدوین سرفصلهای درسی باید دوری کرد. به علاوه ظرفیتهای آموزشی بسیاری در آثار بزرگان این کشور نهفته است که کمتر مورد توجه واقع شده است. آموزش اندیشههای تربیتی سعدی به زبان روز یکی از این مصادیق است.»
ارسال دیدگاه