نماینده ولی‌فقیه در خراسان رضوی:

تاریخ هنوز از سینه مجروح حسین می‌گرید

مشهد (پانا) - در آیین سوگواری روز عاشورا در حرم مطهر رضوی، نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی با تکیه بر مقتل‌خوانی عاشورا، حماسه خونین سیدالشهدا(ع) را از سحرگاه رؤیاگونه آن روز تا واپسین لحظه‌هایی که غبار غربت بر چهره خورشید نینوا نشست، روایت کرد؛ روایتی زنده از وجدان، معرفت و فریادی که هنوز در کوچه‌های تاریخ پژواک دارد.

کد مطلب: ۱۵۸۳۷۵۸
لینک کوتاه کپی شد
تاریخ هنوز از سینه مجروح حسین می‌گرید

آیت‌الله سید احمد علم‌الهدی در نماز ظهر عاشورا حرم مطهر رضوی گفت: این اشک تنها برای آن روز نیست، بلکه تا ابد اشکی پیوسته بر مظلومیت و غربت فرزند رسول خدا(ص) جاری خواهد بود.

وی این سخن را نه تنها شرح ماتم، بلکه تفسیر یک حقیقت تلخ تاریخی دانست که وجدان امت اسلامی را برای همیشه خراش داد.

در ادامه، وی با استناد به رؤیای سحرگاه عاشورا که امام حسین(ع) در آن سگی ابلق را قاتل خود تعبیر کرده بود، خواب ایشان را نشانه‌ای الهی دانست که پرده از چهره باطل برداشت. حضرت در این رؤیا نه تنها خبر شهادت خود را دریافت کردند، بلکه وعده افطار در کنار پیامبر(ص) را نیز از زبان او شنیدند؛ گویی شب عاشورا، آغازی بود بر پیوند ابدی شهید نینوا با رسول خاتم.

روشنگری در لحظه‌های تاریک؛ خطابه‌ای برای وجدان تاریخ

امام جمعه مشهد با بیان حوادث صبح عاشورا، از یورش نخستین دشمن تا دعای سوزناک حضرت، پرده از درد جان‌گدازی برداشت که با خنده شمر و حرمله به اوج رسید. ایشان از تصمیم پیشاپیش امام برای حفر خندق آتش در پشت خیمه‌ها سخن گفت، اقدامی که نه تنها تدبیر نظامی، بلکه نشانه‌ای از عمق نگرانی پدرانه‌اش برای اهل حرم بود.

خطبه تاریخ‌ساز امام حسین(ع) پیش از آغاز نبرد توصیف شد؛ خطبه‌ای که نه فقط خطاب به کوفیان، که نامه‌ای باز برای تمام دوران‌ها بود. حضرت در آن گفتند: «به خود بنگرید؛ آیا رواست فرزند فاطمه(س) و نوه رسول خدا(ص) را با شمشیر پاسخ گویید؟». این سخن، صدای عدالت در هنگامه‌ی تزویر بود؛ بیدارباشی که در گرماگرم یک جنایت در حال وقوع، عقل‌ها را فراخواند.

طلوع توبه و شهادت در لحظه‌های سرنوشت‌ساز میدان

روایت پرآشوب میدان کربلا با توبه حر بن یزید ریاحی جان گرفت؛ مردی که نخست راه را بر حسین(ع) بست اما با سوز دل به سویش بازگشت و گفت: «آیا توبه‌ام پذیرفته می‌شود؟» و امام او را پذیرفت؛ و این آغاز مسیری شد که به شهادت دلیرانه‌اش انجامید. علم‌الهدی با نگاهی عمیق به این صحنه، آن را تصویری از امید در قلب ظلمت دانست.

آیت‌الله علم الهدی در ادامه این روایت افزود: پس از حر، نوبت به مسلم بن عوسجه و حبیب بن مظاهر رسید؛ دو کهنسال که در رکاب امام تا آخرین نفس ایستادند و با وصایای پرشور، عهد خود با سیدالشهدا(ع) را جاودانه کردند. در ادامه، از رشادت جوانانی چون عابس، بریر، وهب نصرانی و غلامی سیاه‌پوست به نام جون سخن رفت؛ جوانانی که هر یک با ایستادگی و فداکاری، قطره‌ای از دریای عاشورا شدند.

غربت نوجوانان بنی‌هاشم؛ از علی‌اکبر تا علی‌اصغر

آیت‌الله علم‌الهدی به حضور پرغرور علی‌اکبر(ع) اشاره کرد؛ جوانی که به گفته امام، از نظر خلق و چهره شبیه‌ترین انسان به رسول خدا(ص) بود. او دلیرانه به میدان رفت، دشمنان را یکی‌یکی از پا درآورد و پس از جراحاتی سهمگین، پدر را تنها گذاشت.

وی ادامه داد:پس از او، قاسم نوجوان، فرزندان زینب(س)، و سرانجام حضرت ابوالفضل العباس(ع) یکی پس از دیگری به میدان رفتند. علم‌الهدی با سوزی جانکاه، مظلومیت حضرت عباس(ع) را روایت کرد که با مشک پر از آب، اما دستان جدا شده، به آغوش شهادت رفت.

وی اظهار کرد: و سرانجام، نوبت به شش‌ماهه‌ترین شهید تاریخ رسید؛ حضرت علی‌اصغر(ع). آن هنگام که امام حسین(ع) پسر شیرخواره‌اش را در آغوش گرفت و فریاد زد «این کودک با شما چه دشمنی دارد؟»، تیر سه‌شعبه حرمله گلوی نوزاد را شکافت و عاشورا را با قطراتی از خون بی‌گناهی، تا ابد رنگین کرد.

واپسین فریاد غربت؛ خون در برابر بی‌دینی

وی ادامه داد: در واپسین پرده این حماسه، حضرت حسین(ع) یک بار دیگر به میدان رفت. این‌بار نه برای جنگ، که برای اتمام حجت. او فریاد زد: «اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید!» اما پاسخ دشمنان، بارانی از نیزه و تیغ بود. شمر پلید با قساوتی بی‌مانند بر سینه‌اش نشست و سر از پیکر پاکش جدا کرد. و این‌گونه، خورشید عاشورا در خون خویش غروب کرد، اما نینوا آسمانی شد.

آیت‌الله علم‌الهدی در پایان، عاشورا را نه یک واقعه، که یک استمرار دانست؛ استمرار آگاهی، فریاد، و اشک. او گفت: عاشورا پایان ندارد، چون ظلم پایان ندارد؛ و حسین(ع)، تا روز قیامت در برابر ظلم ایستاده است.

خبرنگار : محدثه رمضانی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار