شب نهم محرم؛

وداع با علمدار بی‌دست کربلا

مشهد (پانا) - شب تاسوعا، شب تجلی وفاداری، ایثار و بصیرت، شبی که نام عباس بن علی، نه فقط در خیمه‌گاه حسین، بلکه در تمام تاریخ می‌درخشد؛ شب سکوت مشک، شب شکست نخل غیرت، شب داغِ پهلوانی است که با دستان جداشده‌اش، ستون خیمه وفا را نگه داشت.

کد مطلب: ۱۵۸۳۱۲۲
لینک کوتاه کپی شد
وداع با علمدار بی‌دست کربلا

محرم، هر شبش دری از داغ است، اما شب نهم، باب‌الحسین است. شبِ تاسوعا، شبی که زمین و آسمان در هیبت علمدار فرو می‌لرزند. امشب، دشت کربلا در اضطراب است؛ آسمان، بی‌قرارِ وداع سرداری‌ست که نه‌تنها پرچم‌دار سپاه، که ستون خیمه‌گاه حقیقت بود. حضرت عباس، ساقی تشنه‌لبانی‌ست که خود تشنه رفت، اما از لب فرات، غیرت نوشید.

علم بر دوش عباس بود، نه چونان نشانِ جنگ، که چونان پرچم ایستادگی و عهد. امشب، خیمه‌گاه در سکوتی سنگین غوطه‌ور است. کودکان، تشنه‌تر از همیشه، چشم در راه مشک عباس، و زینب، دل‌نگرانِ قامت بی‌نشان اوست.

در شب تاسوعا، عباس نه‌تنها قهرمان دشت کربلا، که معلم بزرگ وفاداری است. آن‌گاه که دشمن به آب مسلط شد، عباس می‌توانست... اما نخواست. نه از آن‌رو که نتوانست، بلکه او شیر حیدر کرار بود؛ نخواست، چون ادب در محضر برادر، اجازه‌اش نداد تا پیش از اذن حسین، حتی به آب نزدیک شود.

عباس، قله‌ای بود که فرو نریخت، حتی وقتی دستانش را بریدند. با شمشیر دشمن، دست‌هایش جدا شد، اما اراده‌اش نه. مشک را به دندان گرفت، تا آب را نه برای خود، که برای رقیه بیاورد؛ برای علی اصغر؛ برای زینب...

و چه داغی‌ست داغ تو ای علمدار... که هیچ داغی به سنگینی‌اش نیست. چه تلخ است وداع حسین با تو، وقتی دید مشک خالی‌ست، و تو... افتاده‌ای کنار فرات، بی‌دست، بی‌مشک، با سری شکافته.

شب نهم محرم، شب آغاز غربت بزرگ است. شبی که ستون خیمه اگرچه شکست، اما علم عباس، هرگز زمین نخورد. آن علم، امروز بر فراز قلب‌های مؤمنان در اهتزاز است؛ بر فراز گنبد طلا، بر شانه‌های دسته‌های عزاداری، در میان اشک‌های عاشقان ‌‌...

تاسوعا، شب شکوه پهلوانی‌ست که دنیا را از وفا سیراب کرد و خود تشنه جان داد. عباس، نه‌تنها در کربلا بلکه در تاریخ، جاودانه شد‌.

نویسنده : محدثه رمضانی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار