گلواژههای هنر بر حریر گلیم، همنوایی بصیرت و بافندگی در ساحت فرهنگ
تهران (پانا) - دانشآموز خوشذوق و هنرمند دبیرستان شهید اردستانی در مسابقات استانی فرهنگی هنری رشته گلیمبافی با اثری چشمنواز، توانست مقام اول را به خود اختصاص دهد؛ افتخاری که بار دیگر توانمندی نسل نو را در حفظ و ترویج هنرهای اصیل ایرانی اثبات کرد.

در رقابتهای فرهنگی هنری «امید فردا» که با حضور منتخبین شهرستانها در سطح استان برگزار شد، رشته گلیمبافی شاهد درخشش متفاوتی بود؛ اثری از دستان یک دختر نوجوان، که ترکیب رنگها، نقوش اصیل و نظم بافت آن، تحسین داوران را برانگیخت و بهاتفاق آرا، مقام نخست استانی را برای کیاناسادات موسوی،دانش آموز دبیرستان شهید اردستانی به همراه داشت.
فریبا راشدی، مدیر دبیرستان شهید اردستانی، این موفقیت را به فال نیک گرفته و در گفتوگویی اظهار داشت: «موفقیت کیاناسادات حاصل تلاش فردی، حمایت خانوادگی و فضای انگیزشی مدرسه است. ما باور داریم که مدرسه فقط محل آموزش درسی نیست، بلکه باید بستری باشد برای کشف و پرورش استعدادهای پنهان. این مقام افتخارآفرین نشان داد که هنر میتواند سکوی پرتاب نوجوانان ما باشد.»
فاطمه عبدی، معاون پرورشی دبیرستان، نیز با اشاره به اهمیت فعالیتهای فرهنگی در رشد شخصیت و اعتمادبهنفس دانشآموزان گفت: «ما همواره تلاش کردهایم تا نوجوانان را فراتر از کتاب درسی ببینیم و در هنر، بچهها خود واقعیشان را پیدا میکنند. کیانا یکی از همان دخترانیست که با دلبستگی به فرهنگ بومیمان، هنر را با عشق بافته و به قله رسیده.»
از نگاه داوران مسابقه نیز، اثر کیانا سادات موسوی،بافتی دقیق و اصیل، با هارمونی رنگی چشمنواز و نمادهایی برگرفته از نقوش سنتی ایرانی داشت که در مقایسه با دیگر آثار، برجستگی خاصی پیدا کرده بود و این موفقیت نهتنها یک پیشرفت شخصی، بلکه پیامی از امید و استمرار هنرهای اصیل ایرانی در دل نسل جوان است.
اثر کیاناسادات موسوی، تجلّی ملموس از تلاقی صناعت و اصالت بود؛ گرهگاه تأنّی و طراز، که در بستر تار و پود، زیستبوم فرهنگیاش را به منصه تماشا آورد و تنها یک گلیم نبود؛ روایتی بود از صبر و اصالت که با هر گره، قطعهای از هویت ایرانی را به تار و پود فرهنگ امروز پیوند زد.
این دانشآموز مستعد با تکیه بر ذوق هنری، علاقهمندی شخصی، و همراهی والدین و کادر پرورشی، توانست در میان دهها شرکتکننده بدرخشد و او اذعان کرد: «وقتی کارم را تحویل دادم، فقط دعا کردم مورد پسند داوران قرار بگیرد، اما وقتی اسمم را بهعنوان نفر اول شنیدم، باورم نمیشد. انگار همه خستگیها و شببیداریها به لبخند تبدیل شد و گلیم برای من فقط بافتن نیست، نوعی آرامش است و حس میکنم با هر گره، بخشی از فرهنگمون رو زنده نگه میدارم.»
و در پایان آنچه کیاناسادات موسوی بر دار قالی آفرید، صرفاً یک دستبافته نبود، بلکه تجسم عینی روح تداومبخش هنر متعالی ایرانی بود؛ تمثالی از اصالت و ذوق که در بستر تأنی و وقار با زبان نقش و رنگ، روایتگر هویتی شد که نه در واژه بلکه در تار و پود زیست میکند.
ارسال دیدگاه