محمود مهرمحمدی در رویداد بزرگ خاطرههای آسمانی:
ما باید به سوی تولید نوعی از منابع آموزشی برای معلمان و مدیران برویم که مبتنی بر روایتنگاری و روایتکاوی است
تهران (پانا) - استاد بازنشسته دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه ما باید به سوی تولید نوعی از منابع آموزشی برای معلمان و مدیران برویم که مبتنی بر روایتنگاری و روایتکاوی است، گفت: هر کتاب یا مجموعه میتواند روایتهای واقعی را ثبت کند و سپس آنها را از منظرهای مختلف روانشناسی، جامعهشناسی، مدیریت و... واکاوی کند.
به گزارش پانا، رویداد بزرگ خاطرههای آسمانی و آیین رونمایی از کتابی با این عنوان؛ صبح امروز ۲۲ آبان ماه با حضور محمود امانی طهرانی دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش، محمود مهرمحمدی استاد بازنشسته دانشگاه تربیت مدرس، محمد نیرو از معلمان با سابقه و استادان دانشگاه، محمد زمانفر ویراستار و بازنویس خاطرات کتاب در تالار قلم کتابخوانی ملی برگزار شد.
محمود مهرمحمدی در این مراسم گفت: روایتگری اساسا یک اتفاق طبیعی در مراودات حرفهای اصحاب حرفههای گوناگون است. یعنی وقتی اصحاب مشاغل مختلف به هم میرسند، بهطور طبیعی بسته به میزان رفاقت و احساس امنیتی که از بودن در حضور یکدیگر دارند، بعد از سلام و احوالپرسی، این روایتگری شروع میشود.
مهرمحمدی ادامه داد: در حرفه معلمی هم این قاعده جاری است. البته ما یک پدیدهای در حوزه معلمی داریم به نام «انزوای معلمان» که گاهی مانع میشود این روایتگری طبیعی شکل بگیرد. این درونگرایی و انزوای حرفهای ممکن است ظرفیت طبیعی گفتوگو را محدود کند.
وی افزود: با وجود این، بهطور کلی معلمان نیز روایتگر هستند. وقتی به هم میرسند، نمونههای بسیاری از این گفتوگوها دیده میشود: معلمی به معلم دیگر میگوید: «خیلی خوشحالم! امروز توانستم با ترفندی تازه، دانشآموزی که همیشه در کلاس چرت میزد و روی اعصابم بود را در درس ریاضی سرپا نگه دارم.»، یا میگوید: «نمیدانی امروز در کلاس چه اتفاق جالبی افتاد...» و شروع به شرح ماجرا میکند، یا ماجرای جلسه اولیا را تعریف میکند که با واکنش تند یکی از والدین مواجه شده است، یا میگوید: «دیشب مادر فلانی تماس گرفت و...» و ماجرایی را بازگو میکند.
مهرمحمدی اظهار کرد: اینها روایتگری بهعنوان یک امر طبیعی در مراودات حرفهای هستند. از این ظرفیت طبیعی باید عبور کرد و آن را به یک دستاورد مهم، ماندگار و اثرگذار تبدیل کرد. اینجاست که «روایتنگاری و روایتکاوی» مطرح میشود.
وی ادامه داد: روایتنگاری از همین پتانسیل طبیعی استفاده میکند، با این تفاوت که با تاباندن نور دانش نظری از منظرهای مختلف بر یک چالش، آن روایت به پنجرهای برای بارندگی حرفهای و رشد تبدیل میشود. با این چرخش، روایتگری به روایتنگاری و روایتکاوی تبدیل و این زوج به یک فرهنگ یا سبک زندگی حرفهای بدل میشوند. این فرآیند انرژی نهفته در تجربیات واقعی معلمان و مربیان را، پس از تماس با تحلیلهای نظری و رمزگشاییهای تخصصی، به جهش در بینش و بصیرت حرفهای منجر میکند.
مهرمحمدی گفت: برای نمونه، ما نشستهایی با عنوان روایتنگاری و روایتکاوی برگزار کردیم. در هر نشست، یک روایت توسط راوی خوانده میشود و چند صاحبنظر آن را تحلیل و داوری میکنند.
وی ادامه داد: یکی از این روایتها، ماجرای «شادی»؛ یک دانشآموز کمحرف و گوشهگیر بود. معلم او مطلع شد که پدر و مادرش ناشنوا هستند. شادی نمیخواست این موضوع افشا شود. معلم تلاش کرد با شیوههای مختلف، شادی را ترغیب کند این راز پنهان را آشکار کند تا از خمودگی و افسردگی رهایی پیدا کند. حتی در روز بزرگداشت ناشنوایان برنامهای ویژه ترتیب داد، ولی شادی سکوت را نشکست.
مهرمحمدی اظهار کرد: در نهایت، در اثر رفتار همدلانه یکی از همکلاسیها، شادی تصمیم گرفت راز خود را فاش کند. معلم فرصت را غنیمت شمرد و مادر ناشنوای شادی را به برنامه قصهخوانی هفتگی مدرسه دعوت کرد، با این تدبیر که شادی مترجم مادرش باشد. با وجود نگرانی از واکنش منفی بچهها، این تجربه بهشدت موفق بود. فضای مثبت کلاس تغییر کرد، شادی از افسردگی و انزوا خارج شد و تعاملاتش طبیعی شد. در تحلیل این روایت، من ایده فیلسوف تعلیم و تربیت، ماکسین گرینی، را مطرح کردم که بین «دیدن بزرگ» و «دیدن کوچک» تمایز میگذارد؛ دیدن بزرگ یعنی توجه به همه جزئیات و خصوصیات فردی هر دانشآموز و دیدن کوچک یعنی دیدن دانشآموز بهعنوان بخشی از یک میانگین، بدون توجه به ویژگیهای فردی. اگر معلم بخواهد درست رفتار کند، باید «میانگینزدایی» کند و با جزئیات بالا، یعنی دیدن بزرگ، عمل کند.
مهرمحمدی گفت: نقطه عطف روایت شادی، لحظه افشای راز او بود که معلم را قادر ساخت با او در فضایی روشن و بدون پنهانکاری ارتباط برقرار کند. این ارتباط همدلانه، کلاس را به صحنهای پر از فرصت برای رشد حرفهای و تربیتی تبدیل کرد، اما نکته مهم (و جعبه سیاه ماجرا) این است؛ اگر شادی تصمیم به افشای این راز نمیگرفت، معلم چه میکرد؟ چه محرکهای دیگری میتوانست بهکار ببرد تا موقعیت طلایی شکل بگیرد؟ این پرسش، تمرینی مهم برای تامل در مسئولیت اخلاقی و حرفهای معلم در شرایط مشابه است. صرفا منتظر ماندن خطر از دست رفتن فرصت را دارد و سرعت عمل در ایجاد این گشودگی ارتباطی باید جزو وظایف حرفهای معلم بهشمار آید.
وی با بیان اینکه ما باید به سوی تولید ژانری از منابع آموزشی برای معلمان و مدیران برویم که مبتنی بر روایتنگاری و روایتکاوی است، اظهار کرد: هر کتاب یا مجموعه میتواند روایتهای واقعی را ثبت کند و سپس آنها را از منظرهای مختلف روانشناسی، جامعهشناسی، مدیریت و... واکاوی کند. این منابع میتوانند الهامبخشترین و خواندنیترین منابع برای کنشگران تعلیم و تربیت باشند؛ چه در مطالعه فردی و چه در جمع همکاران، که طبیعتا امکان گفتوگو و تعمیق تحلیل را فراهم میآورد.
ارسال دیدگاه