ایران: میراث کهن، نگاهی نو / قسمت سوم: هخامنشیان؛ شکوه یک امپراتوری جهانی و منشور کوروش

مشهد(پانا)-پس از آشنایی با طلوع مادها، اکنون به اوج شکوه ایران باستان می‌رسیم؛ جایی که هخامنشیان با رهبری کوروش بزرگ، امپراتوری‌ای جهانی را بنا نهادند که با منشور منحصربه‌فرد خود، الگویی از مدارا و حقوق بشر را به جهان عرضه کرد و میراثی ماندگار بر جای گذاشت.

کد مطلب: ۱۶۰۸۸۷۳
لینک کوتاه کپی شد
ایران: میراث کهن، نگاهی نو / قسمت سوم: هخامنشیان؛ شکوه یک امپراتوری جهانی و منشور کوروش

اگر ایلام و ماد را طلایه‌داران نخستین تمدن‌های سامان‌یافته در فلات ایران بدانیم، هخامنشیان را باید اوج شکوه و گسترش نفوذ تمدن ایرانی در جهان باستان نامید. این دوره، نه تنها فصلی از قدرت نظامی و قلمروگشایی است، بلکه اوج شکوفایی فرهنگ، هنر، و نوآوری‌های اداری است که تا به امروز نیز تأثیرات آن مشهود است. در قلب این تحول عظیم، نام "کوروش بزرگ" می‌درخشد؛ شخصیتی که نه تنها یک فرمانده مقتدر، بلکه نمادی از عدالت و انسانیت در تاریخ شناخته می‌شود.

کوروش، با تکیه بر سازماندهی و وحدت‌بخشی که مادها آغاز کرده بودند، قبایل پراکنده پارسی را متحد ساخت و با درایت و نبوغ نظامی، ابتدا بر مادها پیروز شد و سپس، با فتوحات برق‌آسای خود، لیدی، بابل و بخش‌های وسیعی از آسیای صغیر را به امپراتوری خود افزود. فتوحات کوروش، تنها به معنای فتح سرزمین‌ها نبود؛ او نه تنها با شکست دادن دشمنان خود به آن‌ها احترام می‌گذاشت، بلکه به ادیان و آداب و رسوم مردمان مغلوب نیز پایبند بود. این رویکرد، در تاریخ کم‌نظیر است و دلیل اصلی پایداری و گسترش امپراتوری او شد.

نقطه‌ی اوج این فلسفه‌ی حکومتی، در "منشور کوروش" تجلی می‌یابد. این استوانه‌ی گلی، که امروز در موزه‌ی بریتانیا نگهداری می‌شود، نه تنها یک سند تاریخی است، بلکه می‌توان آن را نخستین منشور حقوق بشر در جهان دانست. در این منشور، کوروش آزادی مذهبی، احترام به فرهنگ‌های بومی و بازگشت تبعیدیان به سرزمین‌هایشان را اعلام می‌کند. این سیاست مدارا و همزیستی، که در زمانه‌ای پر از خشونت و استبداد پادشاهان رواج داشت، نشان‌دهنده‌ی درایت و بینش عمیق کوروش بود و تأثیر بسزایی در ایجاد ثبات و وفاداری در سراسر امپراتوری داشت.

پس از کوروش، داریوش بزرگ، با سازماندهی بی‌نظیر اداری، امپراتوری را به اوج قدرت و گستردگی رساند. ساخت جاده‌های شاهی برای ارتباط سریع‌تر، ایجاد ساتراپی‌ها (استان‌ها) با استقلال نسبی، و ضرب سکه‌ی واحد (داریک) برای تسهیل تجارت، همگی نشان از بینش بلندمدت و مدیریتی او داشت. تخت جمشید، پایتخت آیینی و نمادین هخامنشیان، با معماری باشکوه و نقوش برجسته‌ی خود، گواه این عظمت است؛ جایی که نمایندگان ملت‌ها و نژادهای گوناگون، با لباس‌های بومی خود، در کمال صلح و احترام، به حضور شاه بار می‌یافتند.

هخامنشیان، نه تنها از نظر نظامی و اداری قدرتمند بودند، بلکه به توسعه‌ی علوم، هنر و فلسفه نیز اهمیت می‌دادند. این امپراتوری، نمادی از وحدت در کثرت بود؛ جایی که اقوام و فرهنگ‌های مختلف، زیر چتر یک حکومت مقتدر و نسبتاً مدارا‌گر، در کنار هم زندگی می‌کردند. این دوره، درس‌های ارزشمندی در مورد حکمرانی، احترام به تنوع و اهمیت عدالت در پایداری یک نظام سیاسی به ما می‌دهد. اما آیا این شکوه و عظمت، پایدار خواهد ماند؟ داستان در قسمت‌های بعدی ادامه خواهد داشت...

خبرنگار : فائزه شاهرخی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار