نا برابری یا تبعیض؟؟
وقتی گرسنگی، مرز نمیشناسد
یاسوج (پانا) – در هیاهوی روزگاری که هرکس درگیر دغدغههای خود است، کودکانی آرام و بیپناه در پشت دیوارهای بلند غزه، چشمانتظار تکه نانی هستند که شاید برای لحظهای، طعم آرامش را برایشان زنده کند.

درست زمانی که در گوشهای از دنیا، ناهار باقیمانده در سطل زباله ریخته میشود، در نوار غزه کودکی با شکم خالی چشم به درب بسته انبارهای کمکهای غذایی دوخته است. این تنها فقر نیست. این، نام دیگر تبعیض جهانی است.
در روزهایی که اخبار از جنگ و آتش میگویند، کمتر کسی صدای کودکی را میشنود که زیر آوار خانهای ویرانشده در غزه، زنده مانده اما گرسنه است. نامش شاید یاسین باشد یا آمل برایمان فرقی نمیکند. آنها کودکند، با چشمانی گرسنه و دستانی دراز شده بهسوی جهانی که ظاهراً چشمهایش را بسته است.
در جدیدترین گزارشها آمده است که بیش از ۸۰ درصد کودکان غزه به کمکهای فوری غذایی نیاز دارند. اما مشکل فقط نبود غذا نیست بلکه مشکل در نگاه جهانی است که این شرایط را «عادی» میبیند.
کودک غزه، نه فقط قربانی جنگ، بلکه قربانی اولویتهای جهانی ناعادلانهایست که ارزش جان انسانها را بر پایه مرز و ملیت و سیاست تعریف میکند.
شاید واژه «نابرابری» برای توصیف این وضعیت کافی نباشد. آنچه این روزها بر مردم غزه میگذرد، چهرهای عریان از تبعیض سیستماتیک در جهان امروز است؛ تبعیضی که اجازه عبور غذا، دارو و حتی امید را نمیدهد.
این یادداشت نه صرفاً برای بیان درد، بلکه برای پرسش از وجدانیست که شاید هنوز زنده باشد:
آیا ما واقعاً در جهانی زندگی میکنیم که جان کودکان، به جغرافیا گره خورده است؟
آیا مرزها باید مانع رسیدن نان به دستهای کوچک گرسنه شوند؟
سکوت برای پاسخ به این پرسش ها خود نوعی تبعیض عاطفی، روحی و ملی است.
برای کودکانم...
برای کسانی که با غرور ایستاده اند..
ارسال دیدگاه