شهیدی که در پنجسالگی بازوبند پهلوانی بست؛ شهید طوقانی بزرگ مرد و پهلوان کوچک
شهیدی که مارادونای کوچک لقب گرفت/ پلنگ خفته، قهرمان کشتی آموزشگاهها شد
تهران(پانا) - ورزشکاران در دوران دفاع مقدس، کنار دیگر رزمندگان اسلام، فرهنگ ناب میهن دوستی، ولایت مداری و استکبارستیزی ایرانی را روایت کردند.

هفته دفاع مقدس، از امروز آغاز میشود؛ شهریور ۱۳۵۹ در چنین روزی ورزشکاران رزمنده ما گود دفاع از کشور، نظام و حیثیت و شرف ملت بزرگ ایران را به میدان ورزش ترجیح دادند و در دوران هشت سال جنگ تحمیلی، دفاعی مقدس را در مقابل دیدگان جهانیان به تصویر کشیدند.
شهدای ورزشکار در کنار دیگر شهدای والامقام تاریخ کشور، با پلاکشان که خوش رنگ ترین مدال از جنس پهلوانی و جوانمردی بود؛ قهرمانان و اسطورههای تاریخ ایران اسلامی لقب گرفتند و شانههای دشمن متجاوز تا دندان مسلح و ماشین جنگی آمریکای جنایتکار و ارباب تروریستهای جهان را به خاک مالیدند؛ شهدای ورزشکار ما به جای در دست گرفتن کباده و میل، در گود دفاع از میهن سلاح در دست گرفتند و زنگ پهلوانی را به صدا درآوردند.
شهدای ورزشکار ما سنگ زورخانه را بر زمی گذاشتند و سینه خود را در گود پاسداری از میهن و نظام جمهوری اسلامی، سپر کردند و با خون پاک خود، کشتی رژیم بعثی مستحکم به حمایت ۸۰ کشور جهان را در اقیانوس غیرت ایرانی غرق کردند.
پلنگ خفته
شهید ابراهیم هادی، اول اردیبهشت ۱۳۳۶ در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان چشم به جهان گشود؛
دوران دبستان پشت نیمکت مدرسه طالقانی گذراند و در نهایت، دبیرستان را در مدارس ابوریحان و کریم خان گذراند و سال ۱۳۵۵ دیپلم ادبی گرفت. شهید ابراهیم هادی تجربه کار در سازمان تربیت بدنی و آموزش و پرورش را داشت.
ابراهیم هادی معتقد بود ورزش را باید برای خدا انجام داد. در خاطرهای که در این باره از دوست این شهید نقل شده، آمده است: «حدود سال ۱۳۵۴ بود که مشغول تمرین بودیم، ابراهیم وارد سالن شد و یکی از دوستان هم بعد از او وارد سالن شد و بیمقدمه گفت داداش ابراهیم، تیپ و هیکلت خیلی جالب شده! وقتی داشتی تو راه میاومدی دوتا دختر پشت سرت بودن و مرتب از تو حرف میزدن. شلوار و پیراهن شیک که پوشیده بودی و از ساک ورزشی هم که دستت بود، کاملاً مشخص بود ورزشکاری. ابراهیم با شنیدن این حرفها یک لحظه جاخورد. انگار توقع چنین حرفی را نداشت و خیلی به فکر رفت.
ابراهیم از آن روز به بعد پیراهن بلند و شلوار گشاد میپوشید و هیچ وقت هم ساک ورزشی همراه نمیآورد و لباسهایش را داخل کیسه پلاستیکی میریخت. هر چند خیلی از بچهها میگفتند: «بابا تو دیگه چه جور آدمی هستی؟! ما باشگاه میآییم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم، تو با این هیکل روی فرم این چه لباسایی که میپوشی؟» ابراهیم هم به حرفهای آنها اهمیتی نمیداد و به دوستانش توصیه میکرد: «اگه ورزش رو برای خدا انجام بدین عبادت است، اما اگه به هر نیت دیگری باشین ضرر خواهید کرد.»
شهید ابراهیم هادی، علاقه خاصی به ورزش زورخانهای، کشتی و والیبال داشت؛ پلنگ خفته دفاع مقدس، در مسابقات آموزشگاهها با دوبنده کشتی دانش آموزی قهرمان شد. پهلوان بسیجی ابراهیم هادی از بنیانگذاران گروه چریکی شهید اندرزگو در جبهه گیلانغرب و ستاره ورزش کشتی کشورمان بود.
شهید ابراهیم هادی در والفجر مقدماتی پنج روز به همراه بچههای گردان کمیل و حنظله در کانالهای فکه مقاومت کرد اما تسلیم نشد و در ۲۲ بهمن سال ۶۱ بعد از فرستادن بچههای باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد و دیگر کسی او را ندید.
کاپیتان واترپولو جوانان ایران
شهید حسن نوفلاح ، کاپیتان واترپولو جوانان ایران بود؛ زمانی دید که دشمن به آبهای نیلگون خلیج همیشه فارس تجاوز و به خاک پاک ایران اسلامی دست درازی کرده است؛ بازوبند کاپیتانی تیم ملی را از بازو درآورد و به اردوگاه ابدی پهلوانان و سلبریتیهای واقعی تاریخ ایران اسلامی پیوست.
این قهرمان ورزشکار، ۲۴ بهمن ۱۳۶۱ در سن ۲۱ سالگی در عملیات سال «والفجر مقدماتی» به شهادت رسید. مزار این شهید والامقام در قطعه ۲۸، ردیف ۸۵، شماره ۲ بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شده است. در بخشی از کتاب «پسر دریا» نوشته اصغر فکور آمده است: «شرمنده ام حسن … هم از تو، هم از بچههای تیم.
شهید سعید طوقانی
در معرفی شهدای ورزشکار، نام یک پهلوان و بزرگ مرد کوچک دیده میشود، شهید سعید طوقانی.
متولد۱۳۴۸ در تهران، شهیدی که از پنج سالگی وارد گود زورخانه در زورخانه باشگاه جعفری آن زمان شد. گردش ۳۰۰ دور در عرض ۳ دقیقه، سال ۱۳۵۶ در جشن هنرطوس، پهلوان کوچکی را در فضای ورزش زورخانهای آمیخته با فرهنگ فتوت و جوانمردی معرفی کرد. بازوبند پهلوانی را در این سن بر بازو بست؛ بازوبند کوچکی که در نهایت به پلاک پهلوانی و جوانمردی برس ینه این شهید والامقام تبدیل شد.
روایت حمید داودآبادی از شهید طوقانی در کتاب «پهلوان سعید»؛
«در آن جشن که هر سال برای بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و شاهنامه او برگزار میشد، حدود ۵۰۰ نفر از بزرگان ورزش باستانی حضور داشتند. در شب نهایی، وقتی همه ورزشکاران هنر خود را به نمایش گذاشتند، سعید هفت ساله وارد شد و با اجرای حرکات نمایشی بسیار خوش درخشید، به طوری که فرح از جا برخاست و به طرف او رفت. پس از گفت و گو با سعید نشان پهلوانی و بازوبند طلای پهلوانی کشور را به بازوی او بست». از آن روز به بعد، پوسترها و تصاویری با عنوان «پهلوان کوچولوی کشور سعید طوقانی» زینت بخش زورخانهها و نشریات ورزشی شد.
با شروع حرکت مردم به رهبری امام خمینی (ره) علیه حکومت طاغوت، سعید نیز همراه بزرگترهای خانواده خود در آن شرکت کرد و با سیل خروشان ملت همراه شد. نامهای به امام نوشت و به نشانه اعتراض و به خاطر ظلم ستمهای شاه ملعون دست از ورزش باستانی کشید. بعد از انقلاب به همراه گروهی از ورزشکاران و پهلوانان ورزش باستانی به دیدار حضرت امام (ره) رفت. در سال ۱۳۵۸ طی حکمی توسط مرحوم پهلوان مصطفی طوسی رئیس وقت فدراسیون ورزشهای باستانی، سرپرست نوجوانان باستانی کار کشور میشود.
پهوان سعید بعد از شهادت برادر بزرگش محمد در عملیات والفجر ۱، در سال ۱۳۶۲ تلاش زیادی برای اعزام به جبهه کرد که به دلیل مخالفت خانواده و سن کم موفق نشد. در آخر با گرفتن موافقت پدر و دستکاری در شناسنامه به جبهه اعزام شد و با حضور در پادگان دوکوهه، به همراه شهید عباس دائم الحضور توانست رزمندگان را به ورزش باستانی جذب کند. بعد از حضور چند ماهه در جبهه و اعزام مجدد در پاییز سال ۱۳۶۳ در عملیات بدر در شرق دجله به شهادت شهادت رسید و پیکرش بعد از ۱۴ سال به خانه برگشت.
شعبان جعفری ملقب به «شعبون بی مخ» سال ۱۳۷۸ نوار ویدئویی را برای پدر سعید ارسال کرد که در آن ضمن تسلیت شهادت سعید گفته بود چرا اجازه دادید پهلوان سعید به جبهه برود و کشته شود. حاج اکبر پدر شهیدان طوقانی برای شعبان پیام فرستاد که: «حضور در جبهه و جنگ بر همه واجب بود. سعید که هیچ، حتی اگر لازم بود بچههای دیگرم را نیز میفرستادم جبهه تا از انقلاب و کشور دفاع کنند.»
افتخارآفرینی شهدای ورزشکار در گود طلایی دفاع مقدس، به مستطیل سبز فوتبال میرسد؛ جایی که باید به احترام شهید ورزشکار دیگر در تاریخ هشت سال دفاع مقدس ایستاد؛
شهید والامقام زمهدی رضایی مجد، زمستان سال ۱۳۴۲ در محله پاچنار، به دنیا آمد؛ در دوران پیروزی انقلاب اسلامی، از جوانانی بود؛ که در محوطه جریمه رژیم پهلوی پاس گل از جنس فعالیت در توزیع اعلامیههای امام (ره) و همراهی با مردم را در تظاهرات ضد این رژیم دست نشانده ارباب مستکبران عالم و دست بوس آمریکای جنایتکار و نوکر سردمداران غرب وحشی را در به ثمر رسیدن گل انقلاب اسلامی در مستطیل خشم ملت استکبارستیز ایران داد.
شهید والامقام زمهدی رضایی مجد، یکی از پرسپولیسیهای تاریخ فوتبال کشور بود که حتی با سرخپوشان پایتخت، هم قرارداد امضاء کرد و چهار ماه در تمرینات پرسپولیس حضور داشت.
این شهید والامقام سابقه پوشیدن پیراهن تیم ملی جوانان و کاپیتانی این تیم را داشت. شهید زمهدی رضایی مجد به دلیل سبک بازی و استیل بدنی به مارادونای ایران شهرت داشت.
در جمع شهدای ورزشکار، میرسیم ؛ فوتبالیستی که با پیراهن استقلال در مستطیل سبز فوتبال ایران پا به توپ شد؛ ولی زمانی که دید خرچنگهای مرداب سیاه قلمرو استکبار جهانی در قامت رژیم بعثی به خاک پاک ایران اسلامی تجاوز کردند؛ استوکهایش را آویخت و پوتین سربازی وطن را پوشید.
نامی که در گود ایستادگی مقابل یزیدیان زمان، به عنوان یکی از فرماندهان سپاه پاسداران ورزشکار هم بود؛ ناصر کاظمی دوازدهم خرداد ۱۳۳۵ در تهران دیده به جهان گشود؛ این شهید والامقام سال ۱۳۵۸ با عضویت در سپاه به فرمان حضرت امام خمینی (ره) لبیک گفت.در دوران آغازین تحمیلی، لباس سربازی سبز رنگ سپاه را به عنوان یکی از خیل عظیم پاسداران انقلاب اسلامی بر تن کرد؛
در سال ۱۳۵۹ به سمت فرمانداری پاوه منصوب شد و با اشرار و ضدانقلاب مبارزه کرد و پس از یک سال و نیم تلاش بیوقفه، در سال ۱۳۶۰ به سمت فرماندهی سپاه کردستان رسید.
وی در عملیات پاکسازی محور پیرانشهر سردشت در ششم شهریور ۱۳۶۱ به شهادت رسید. پیکر شهید کاظمی در قطعه ۲۴، ردیف ۷۶، شماره ۲۷ خاکسپاری شده است.
وقتی صفحات افتخارآفرینی شهدای ورزشکار را ورق میزنیم؛ به نام شهید والامقامی میرسیم؛ که بنیانگذار لیگ جودوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی لقب گرفته است.
سعید سلیمانی اول فروردین سال ۱۳۳۸ دیده به جهان گشود؛ ناگفته نماند شهید سلیمانی از نوابغ دانش آموزی در آن دوران بود؛ تحصیل را از مدارس نمونه نازیآباد آغاز کرد؛ کلاس ۴ را جهشی خواند و وارد کلاس پنجم شد. در سالهای پایانی دبیرستان به فراگیری زبان انگلیسی پرداخت و همزمان مدرک دیپلم ریاضی و انگلیسی را دریافت کرد. سپس تصمیم گرفت با مدرک دیپلم تجربی وارد دانشگاه شود و با معدل ۱۹ مدرک خود را دریافت کرد.
سعید سال ۱۳۵۶ در رشته زمینشناسی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی تغییر رشته داد و در رشته کشاورزی به تحصیل مشغول شد.
این شهید والامقام، از استعدادهای ناب ورزشهای رزمی کشور در رشته جودو بود؛ زمانی که دید دشمن متجاوز خیال کاغذی برای تسخیر ایران اسلامی را دارد؛ جودوگی(پیراهن جودو) را ازتن درآورد و لباس سربازی وطن را بر تن کرد؛ مقابل دشمن متجاوز به ویژه مقابل گروهکهای ضدانقلاب با حرکت «توری »، قدم بر تاتامی دفاع از کشور و نظام جمهوری اسلامی و ناموس و شرف ملت ایران گذاشت و «اوه بی» که در مقابل رقبای کونگفو کار خود میبست را در میدان دفاع از وطن جایگزین فانسخه کرد و در مقابل حرکت «نوگاره کاتا» سربازان دشمن، «توکویی وازا» از جنس سربازی وطن را به نمایش گذاشت و جانانه مقابل متجاوزان ایستاد؛ بارها این شهید والامقام در مناطق مختلف عملیاتی و در عملیاتهای مختلف(فتحالمبین و بیتالمقدس و اکثر عملیاتهای لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص)،خیبر در طلاییه، والفجر ۸ در جاده امالقصر ) حضور داشت.
این شهید والامقام، لیگ جودوی سپاه بنیان نهاد و در همان سالهای اولیه، با این تیم به قهرمانی در لیگ کشوری دست پیدا کرد. سردار سرتیپ پاسدار شهید سعید سلیمانی، ۱۹ دی ۱۳۸۴ در سن ۴۶ سالگی براثر سانحه سقوط هواپیما در ارومیه به شهادت رسید.
در ادامه معرفی شهدای ورزشکار، با کاپیتان تیم فوتبال پاس ملک آشنا میشویم؛ شهید حسن غازی متولد ۱۳۳۸ در اصفهان، در دوران تحصیل پشت نیمکت مدرس، یکی از دانش آموزان مکتب روحالله هم بود؛ علاقه قلبی خاصی به حضرت امام خمینی (ره) داشت و در دوران مبارزه با رژیم طاغوت به عنوان یک دانش آموز همزمان در سنگر مدرسه و استکبارستیزی، نقش خود را در پیروزی انقلاب اسلامی در تابلوی زرین ملت ایران در تالار پر افتخار انقلاب اسلامی پررنگ کرد.
در سن ۱۶ سالگی به عنوان کاپیتان تیم فوتبال جوانان سپاهیان اصفهان در مستطیل سبز فوتبال کشور پا به توپ و در مسابقات قهرمانی آسیا به تیم ملی جوانان کشور دعوت شد.این شهید والامقام تنها به جنبه قهرمانی ورزش نگاه نمیکرد؛ بلکه دنبال حاکم کردن روح فرهنگ اسلامی در جامعه ورزشی بود. این شهید والامقام با طی دوران تحصیل دانشگاهی خود در رشته پزشکی، وقتی دید که دشمن و گروهکهای کاغذی ضد انقلاب در غرب کشور و در دیار دلاورمردان ایران زمین جولان میدهد؛ برای مقابله با دشمن متجاوز جامهی سفید خدمت در سنگر سلامت و سربازی در این سنگر را با لباس خاکی دفاع از وطن عوض کرد و تمام قد در جبهه دفاع از ایران اسلامی، نظام جمهوری اسلامی و عزت و شرف ملت بزرگ ایران به ویژه مردم غیور کردستان جانفشانی کرد.
روایتی از شهید حسن غازی در کتاب «وقت اضافه» نوشته زینب عطایی؛
«روی ماسههای ساحل نوشته شده بود: «مرگ بر شاه» ولوله افتاده بود توی بچهها: «کار کی می تونه باشه؟» آقای یزدی خواه مربی تیم بچهها را جمع کرد و گفت: «ما اومدیم اینجا برای مسابقه، نه برای این کار!»
حسن خوب گوش کرد و ناراحت شد که چرا مربی شأن فقط به تیم فوتبال فکر میکند. حالا که مردم آگاه شده بودند، چرا آنها باید از قافله مردم عقب میماندند؟ مربیها میدانستند کار چه کسی است، ولی آنقدر بازیکن مهم و تأثیرگذاری بود که به روی خودشان نیاوردند.»
همزمان با سالگرد دوران دفاع مقدس، نامی هم از شهدای اقتدار جامعه ورزش ببریم؛ که در فصل دوم دفاع مقدس در تاریخ این سرزمین پر گوهر ، همانند سربازان جنگ تحمیلی، از میهن اسلامی در مقابل تجاوز رژیم جعلی صهیونیستی دفاع کردند و به شهادت رسیدند؛ خداوند متعال روح امام شهدا و همه شهدا را با اربابشان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و ساقی عطشان ارباب قمرمنیر بنی هاشم ابالفضل العباس(ع) محشور کند.
گذری به زمان؛ روایت کوتاه تصویری از شهید طوقانی
ارسال دیدگاه