پانا گزارش میدهد؛
سه فیلمساز، سه نگاه، یک حقیقت: سینمای کوتاه فقط یک مقدمه نیست
فیلم کوتاه؛ گفتوگوی شخصی در قالبی جمعوجور
تهران (پانا) - در روزگاری که سینمای بلند، میدان اصلی دیدهشدن و فروش است، فیلم کوتاه همچنان بر هویت مستقل خود ایستاده است؛ مدیومی چابک، فشرده و خلاقانه که برای برخی نه آغاز مسیر، بلکه مقصد نهایی است.

گفتوگو با سه فیلمساز جوان نشان میدهد که سینمای کوتاه، فراتر از تمرین یا آزمون، فرصتی برای «بیانِ خالص» است؛ زبانی مستقل برای روایتهای صادقانه.
مقصد، نه فقط مسیر
ادریس محمودیان، کارگردان فیلم «لیمو از همه چیز خبر داشت»، فیلم کوتاه را نه پلی برای رسیدن به سینمای بلند، بلکه مقصدی مستقل میداند. او معتقد است فیلم کوتاه «زبان خالص روایت» است؛ جایی برای تجربهگرایی، ایجاز و ساختارهایی که گاهی حتی از فیلم بلند تأثیرگذارتر ظاهر میشوند. مهدی خدایی نیز با همین نگاه به فیلم کوتاه مینگرد و آن را «سرزمین آزادی» میخواند؛ مدیومی که امکان جسارت و تجربه را فراهم میکند، جایی که با حداقل امکانات، میتوان حرفهای بزرگ زد.
این رویکرد را حسین فیروزه هم تأیید میکند؛ او بر جدیگرفتن فیلم کوتاه به عنوان یک قالب مستقل تأکید دارد و هشدار میدهد که نباید آن را صرفاً سکوی پرتاب به سینمای بلند دانست. او میگوید: «فیلم کوتاه ارزشهای خاص خودش را دارد و باید محترم شمرده شود.»
فرم و محتوا؛ همریشه و همزمان
فرم و محتوا در فیلم کوتاه چنان در هم تنیدهاند که تفکیک آنها گاه بیمعناست. محمودیان معتقد است ایده و فرم در ذهن او همزمان شکل میگیرند و هرگونه تغییر در فرم، اساس ایده را دگرگون میکند. خدایی نیز بر این باور است که گاهی فرم خود تبدیل به محتوا میشود، بهویژه زمانی که ریشه در یک تجربه انسانی و صادقانه داشته باشد.
فیروزه با نگاه متفاوتی به این بحث وارد میشود. او اولویت را به فیلمنامه و فرم میدهد، اما معتقد است تنها فیلمسازانی که آگاهی و تجربه کافی دارند، میتوانند فرمی درخشان و مؤثر خلق کنند.
فیلمنامه؛ قلب تپندهی فیلم کوتاه
هر سه فیلمساز، فیلمنامه را ستون فقرات فیلم کوتاه میدانند. محمودیان نگارش فیلمنامه را دشوارترین مرحله ساخت فیلم میداند؛ مرحلهای که ممکن است یک سال ذهن فیلمساز را درگیر کند. فیروزه نیز فیلمنامه را «قلب فیلم کوتاه» توصیف میکند و تأکید دارد که بیآن، هیچ ایدهای شکل نمیگیرد. خدایی نیز ایده دقیق، اجرای ساده و صداقت در بیان را سه ضلع طلایی موفقیت در این مدیوم میداند.
فیلم کوتاه، هنوز مهجور است
با وجود رشد کیفی آثار کوتاه در ایران، همچنان مشکلات ساختاری زیادی بر سر راه تثبیت جایگاه این مدیوم در سینمای ایران وجود دارد. فیروزه با صراحت میگوید که فیلم کوتاه هنوز جایگاه مشخصی در ساختار کلان سینمای کشور ندارد. خدایی نیز معتقد است که نبود حمایت مالی پایدار، بسیاری از فیلمسازان را مجبور به مهاجرت به سینمای بلند میکند؛ نه لزوماً از سر علاقه، بلکه برای بقا.
از تولید تا نمایش؛ چالشها همچنان پابرجا
در حالی که برای بسیاری، تولید مهمترین مرحله فیلمسازی است، خدایی مرحله نمایش را چالشبرانگیزتر میداند؛ جایی که فیلم در معرض نگاه دیگران قرار میگیرد. فیروزه به ممیزی و فشارهای بیرونی در مسیر پخش اشاره دارد. محمودیان نیز از نبود زیرساختهای نمایش عمومی و درآمدزایی در این حوزه میگوید؛ معضلی که باعث شده جشنوارهها تنها راه ارتباط فیلم کوتاه با مخاطب، صنعت سینما و سرمایهگذار باقی بمانند.
اما همه فیلمسازان در اینباره متفقالقولاند: جشنوارهها فرصتاند، نه هدف. خدایی هشدار میدهد که تمرکز صرف بر جشنواره، ممکن است فیلمساز را از دغدغههای درونیاش دور کند.
سادهسازی خلاقانه، نه تقلیل
مسأله بودجه در فیلم کوتاه نه فقط یک محدودیت، بلکه بستری برای خلاقیت است. محمودیان ساخت فیلمهای کمهزینه با تکیه بر امکانات موجود، لوکیشن محدود و نابازیگر را راهحل عبور از بحران مالی میداند. فیروزه هم با اتکا به گروهی از دوستان دغدغهمند و فیلمنامههای کمهزینه، سعی کرده فعالیت در این حوزه را ادامه دهد. خدایی نیز تأکید میکند که «سادهسازی ایدهها» به معنای سادهانگاری نیست، بلکه نوعی بازآفرینی هنرمندانه با توجه به شرایط موجود است.
فیلم کوتاه؛ راهی برای گفتوگو با جهان
در نهایت، سه فیلمساز بر یک نکته کلیدی اتفاق نظر دارند: فیلم کوتاه هنوز زندهترین راه گفتوگوست. خدایی میگوید: «وقتی فیلم میسازم، احساس میکنم بخشی از پرسشی درونم را بیرون میکشم.» محمودیان تأکید دارد که پایانبندی تأثیرگذار در فیلم کوتاه، میتواند تا سالها در ذهن مخاطب بماند. فیروزه نیز از زیست هنری در این فضا سخن میگوید؛ زیستی که گرچه گاه دشوار و مهجور است، اما شیرین و لذتبخش است.
ارسال دیدگاه