در جستوجوی عدالت آموزشی:
نبوغ در سکوت؛ چالشهای آموزشی دانشآموزان مستعد در مناطق محروم
چالشهای آموزشی دانشآموزان مستعد در مناطق محروم
بهارستاندو (پانا) - برای برخی دانشآموزان، قبولی در آزمون تیزهوشان آغاز یک مسیر است و برای برخی دیگر، تنها یک رویا باقی میماند. دانشآموزان مستعد این منطقه، با وجود توان علمی بالا، به دلیل نبود زیرساختهای آموزشی مناسب، از تحصیل در مدارس تیزهوشان بازمیمانند و همین مسئله آنها را به ارائه راهحلهایی فراتر از یک مطالبه ساده رسانده است.
وقتی به مدرسه حکمت رسیدم، حس کردم چیزی فراتر از یک کلاس درس معمولی در جریان است. دانشآموزان با نگاهی جدی، اما پر امید، درباره رؤیاها و محدودیتهایشان حرف میزدند؛ دانشآموزانی که رویای تیزهوشان را نه در کلاسهای مجهز، که در ذهنشان تمرین میکنند.
فاطمه نادریفرد، دانشآموز پایه یازدهم رشته ریاضی، با شور و جدیت درباره تجربیاتش صحبت میکرد. حرفهایش آنقدر صادقانه و جذاب بود که من نتوانستم لحظه را از دست بدهم؛ تصمیم گرفتم بخشی از گفتوگو را ضبط کنم تا بتوانم روایتش را درست منتقل کنم.
او گفت: «من جزو دانشآموزانی بودم که در آزمون نمونه دولتی و تیزهوشان قبول شدم، اما چون منطقه ما مدرسه تیزهوشان ندارد، باید به اسلامشهر، که نزدیکترین منطقه به بهارستاندو و دارای مدرسه تیزهوشان است، میرفتم. رفتوآمد روزانه زمان زیادی میبرد و والدینم مخالفت کردند.
رفتوآمد طولانی و مخالفت والدین باعث شد نتوانم.»
حرفهای فاطمه تنها بازتاب یک تجربه شخصی نبود؛ او صدای بسیاری از دانشآموزان مناطق محروم بود که با محدودیتها و کمبود امکانات دست و پنجه نرم میکنند و همچنان مشتاق یادگیری هستند: «منطقه ما جزو مناطق محروم است و خیلیها فکر میکنند اینجا شایستگی رتبههای برتر در دانشگاههای تهران را ندارد، اما اینطور نیست؛ بچههای منطقه ما هم باهوش و هم پر تلاش هستند. من و بسیاری دیگر علاقه زیادی به تحصیل داریم. امکانات مدارس ما نسبت به مدارس تیزهوشان محدود است. وقتی مدرسه حکمت را با یک مدرسه تیزهوشان مقایسه میکنم، امکانات، آزمایشگاه و کیفیت تدریس دبیران کاملاً متفاوت است. ما امکانات داریم، اما کافی نیست یعنی امکانات مدارس دولتی با مدارس تیزهوشان قابل مقایسه نیست.»
نگاه فاطمه نادریفرد به دوربین دوخته شده بود و با اطمینان ادامه داد: «من نمیگویم کسانی که وارد تیزهوشان میشوند باهوشتر هستند، اما تلاش و فرصت آنها بیشتر است. به نظر من اگر امکان ساخت مدرسه تیزهوشان وجود ندارد، حداقل امکانات مدارس دولتی افزایش پیدا کند تا حق دانشآموزان ضایع نشود. از مسئولین تقاضا دارم شرایطی فراهم کنند که دانشآموزان مستعد منطقه ما بتوانند از بهترین امکانات و آموزشها برخوردار شوند. این به نفع همه است؛ هم دانشآموزان استعدادشان شکوفا میشود و هم منطقه و کشور ما در جایگاه علمی بهتری قرار میگیرد.»
با هر جملهای که او بیان میکرد، من بیشتر حس کردم که این دانشآموزان نه فقط به دنبال درس خواندن، بلکه به دنبال فرصت واقعی برای شکوفا کردن استعدادهایشان و افتخارآفرینی در کشورمان، ایران جانمان، هستند. هر کلمهشان، پژواک تلاش و امیدی بود که حتی در محدودیتها هم خاموش نمیشد، و من فهمیدم که پشت هر لبخند و نگاه پرانگیزه، داستانی از پشتکار و آرزوهای بزرگ نهفته است.
قرار شد با پرستو زارع، دانشآموز پایه دهم رشته انسانی، در کلاس خودشان گفتوگو کنیم. او روی صندلی نشست و شروع به توضیح کرد: «این دغدغه من هم بوده و هست. بسیاری از دوستانم که میخواستند در مدارس تیزهوشان درس بخوانند، به دلیل مسافت طولانی و دشواری رفتوآمد، منصرف شدند. آنها مجبور شدند در مدارس دولتی تحصیل کنند و فرصت رسیدن به جایگاه علمی بالاتر را از دست دادند.»
نوبت دانشآموز بااستعداد بعدی، زهرا صادقی، دانشآموز پایه یازدهم رشته انسانی، بود. در کتابخانه مدرسه نشستیم. نور ملایم از پنجرهها میتابید و سکوت کتابخانه، با صدای تورق کاغذ و پچپچهای آرام بچهها پر شده بود. زهرا کمی استرس و هیجان داشت، اما در چشمانش میشد شور و انگیزه را دید. شروع به حرف زدن کرد، حرفهایش شنیدنی بود: «چرا منطقههای دیگر مدرسه تیزهوشان دارند اما منطقه ما ندارد؟ خیلی از دانشآموزان با استعداد ما شایستگی دارند که در بهترین دانشگاهها و بهترین رشتهها تحصیل کنند. اگر مدرسه تیزهوشان بود، میتوانستیم تستهای کنکوری را تمرین کنیم و برای کنکور آماده شویم.»
نوبت آخرین دانشآموز بود، بیتا طاهری، دانشآموز پایه دهم رشته ریاضی. حس و حال متفاوتی داشت؛ آرام و متین شروع به حرف زدن کرد، در صدایش میشد انگیزه و حس مسئولیت را احساس کرد: «من از مسئولین منطقه تقاضا دارم که تا وقتی مدرسه تیزهوشان در منطقه ما راهاندازی شود، یک پلتفرم آنلاین فراهم کنند تا دانشآموزان تیزهوشان بتوانند از آن استفاده کنند و تمرینهای لازم را انجام دهند.»
با شنیدن حرفهای بیتا، فهمیدیم که دغدغه همه دانشآموزان چیزی فراتر از کلاس درس و مدرسه است؛ آنها به دنبال فرصتی برابر برای شکوفا شدن هستند و امیدشان به آینده، انگیزهای برای همه ما شد.
بعد از گفتوگو با دانشآموزان، راهی اتاق مدیر شدیم. بالای در، تابلو آبی رنگی با فونت درشت سفید حک شده بود: «دفتر مدیریت حکمت».
پا در اتاق گذاشتیم و سکوت دفتر با صدای قدمهایمان پر شد. منصوره حسینخانی پشت میز کارش نشسته بود و نگاهش روی پروندهها بود.
او از مدیران باسابقه و نماینده مدیران مقطع متوسطه دوم ناحیه دو بهارستان است و سالها تجربه مدیریتی در کنار شناخت دقیق نیازهای دانشآموزان، باعث شده هر چالشی را با تحلیل و نگاه راهحلمحور بررسی کند.
من به آرامی نشستم و شروع به توضیح کردم که چرا به دیدار آمدهایم، و حسینخانی پاسخ داد: «منطقه بهارستاندو از مناطق محروم شهرستانهای استان تهران است. تنوع مدارس بسیار کم است و جای خالی مدارس تیزهوشان و امکانات ویژه برای استعدادهای برتر محسوس است. دانشآموزان مستعد مجبورند در مدارس دولتی با تراکم بالا و فرصت بهرهمندی محدود از مشاوران و اساتید برتر تحصیل کنند. اگر مدرسه خاص و تیزهوشان در این منطقه وجود داشته باشد، این دانشآموزان میتوانند از مشاور، اساتید برتر و امکانات ویژه برخوردار شوند و استعدادهایشان را شکوفا کنند.»
وقتی از مدرسه به همراه ثمین برزگری و نازنینزهرا آذرشب، دو دانشآموز خبرنگار ناحیه دو بهارستان، بیرون میآمدم، فکر کردم این گزارش فقط درباره یک مدرسه نیست؛ روایت دانشآموزانی است که با وجود محدودیتها، هنوز رؤیا دارند و هر روز برای آن تلاش میکنند.
در این نقطه کوچک روی نقشه، دانشآموزان با انگیزه و استعدادهای برتر، با کمبود امکانات روبرو هستند، اما امید و آرزوهایشان زنده است و نشان دادهاند که با برنامهریزی و حمایت مناسب، میتوانند از هر محدودیتی عبور کنند.
گزارش ما نه تنها مشکلات را نشان میدهد، بلکه راهکارها و خواستههای واقعی دانشآموزان و مدیران برای بهبود شرایط آموزشی را نیز برجسته میکند.
بهارستاندو شاید نقطهای کوچک باشد، اما سوالش جهانی است: آیا همه دانشآموزان به سهم برابر از رؤیاهایشان دسترسی دارند؟
حالا وقت آن است که خودتان ببینید و بشنوید، ویدئوی کامل گزارش را از دست ندهید.
ارسال دیدگاه