روایت یلدای مهر در خانه شکوفهها
تبریز (پانا) - جشن یلدا در مرکز نگهداری شکوفههای مهرجو با حضور مسئولان و نیکوکاران، بهانهای شد تا کودکان بیسرپرست و بدسرپرست طعم مهر و شادی را بچشند.
در آستانه بلندترین شب سال، جایی در تبریز در دل مرکز نگهداری شکوفههای مهرجو، شب یلدا رنگی دیگر داشت. رنگی از مهر، امید و لبخند کودکانی که با دستان کوچکشان، بزرگترین هندوانهی شیرین دنیا را بریدند. کیکی به شکل هندوانه، با دانههای شکلاتی به جای تخم و آدمبرفیهایی که برف زمستان را به گرمای دلها پیوند میزدند.
بادکنکهای قرمز و سبز، سقف سالن را آراسته بودند، گویی انار و هندوانه در آسمان جشن گرفتهاند. انار، با دانههای یاقوتیاش، نماد دلهای پرشور کودکانی بود که هرچند از سایه خانواده محروماند، اما در پناه مهر جمعی از نیکاندیشان، شب یلدا را با طعم محبت تجربه کردند.
در میان خندهها و شادیها، صدای حافظ نیز گوشها زمزمه میشد:
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سرآید
و چه کاری بالاتر از مهرورزی در شب یلدا؟ شب قصهها، شب آرزوها، شب امیدها. مسئولان استانی، از جمله استاندار و مدیرکل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی، در کنار کودکان ایستادند؛ نه برای سخنرانی، بلکه برای همراهی، برای بریدن کیک، برای شنیدن خندههایی که از دل برمیآمد.
این شب، تنها یک جشن نبود، تجلی آرزویی بود برای آنکه هیچ کودکی در بلندترین شب سال، تنها نباشد. شکوفههای مهرجو، با انارهای دل، هندوانههای لبخند و غزلهای امید، یلدایی ساختند که در حافظه شهر خواهد ماند.
ارسال دیدگاه