مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران فیروزکوه:
دلیل محبوبیت امام سجاد(ع)، رفتارهای اجتماعی و بخشیدن گناهان دیگران بدون چشمداشت است
فیروزکوه (پانا) - مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه سپاه پاسداران فیروزکوه، دلیل محبوب شدن امام سجاد(ع) را در رفتارهای اجتماعی، بردباری و بخشیدن گناهان دیگران بدون چشمداشت دانست.

کاظم موئینه، مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه سپاه پاسداران فیروزکوه به مناسبت شهادت امام زینالعابدین درگفتوگو با پانا گفت:«امام زینالعابدین امام چهارم ما شیعیان هستند و فرزند امام حسین هستند که این امام ما حدود پنجاه و هفت سال زندگی کردند.»
وی ادامه داد: «امام سجاد دارای القاب زیادی هستند که هرکدام از آنها نشاندهندهی شخصیتی از امام رئوف ما هستند که ما چند تا از آنها را نام میبریم زینالعابدین، سیدالصالحین از القاب امام سجاد هستند.»
موئینه در ادامه تصریح کرد: «امام سجاد به همراه پدر و عمو و سایر اصحاب امام حسین در صحرای کربلا حضور داشتند و شاهد پر پر شدن پدر وبرادر و یاران باوفای امام حسین بودند و در آن روزها به مصلحت الهی امام سجاد دچار بیماری شده بودند و دلیل بیماری ایشان این بود که اگر ایشان در همان صحرای کربلا به همراه امام حسین به شهادت میرسیدند بعد از شهادت امام حسین کسی نبود تا رهبری جامعه اسلامی را برعهده بگیرد به همین دلیل ایشان بیمار بودند تا بعد از ایشان جامعه اسلامی بدون رهبر نماند.»
مسئول دفتر نمایندگی ولیفقیه سپاه پاسداران فیروزکوه گفت: «یکی از بیدادگریهای امام سجاد خطبه معروف ایشان در برابر یزیدیان بود که زمانی که امام سجاد میخواستند بالای منبر بروندو سخنرانی کنند یزید جلوی امام را گرفتند اطرافیان گفتند چرا خب بگذار برود و ببینیم میخواهد چه بگوید که یزید در جواب میگوید اگر او برود پایین نمیآید تا من و آلآبیسفیان را رسوا کند.»
وی در ادامه افزود: «اطرافیان یزید که به وجد میآیند میگویند آخر او که جوان است چه میخواهد بگوید یزید میگوید او از کودکی در خاندانی بزرگ شده در حال علم آموختن بوده است ، مردم همه اصرار داشتند که امام خطبه را بخواند و امام هم خطبه را خواندند.»
موئینه در پایان خاطرنشان کرد: «حضرت در رفتارهای اجتماعی بردباری داشتند و بدون چشمداشت از اشتباه دیگران میگذشتند و به همین دلیل هر روز در دلها خیلی محبوب شده بودند که حتی مردم مدینه مهربانتر از ایشان را پیدا نکرده بودند و در یک روایتی ما داریم که یک روز یکی از افراد به امام دشنام میدهند و امام هم حضور داشتند چند نفر از یاران امام به سمت آن مرد هجوم میبرند و امام به یاران خود میگوید صبر کنید امام به آن فرد میگوید آنچه خدا از امر ما برتو پوشیده و به آن آگاه نیستیبیشتر است آیا نیازی داری که به توکمک کنیم آن مرد خجالت کشید و امام عبای خود را بر روی دوش آن مرد گذاشت و گفت هزار درهم به او بدهید.»
ارسال دیدگاه