بازدارندگی نظامی، اولویت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
زنجان (پانا) - وقتی سخن از بازدارندگی در روابط بینالملل به میان میآید منظور، سیاست مبتنی بر تلاش برای کنترل رفتار بازیگران دیگر با استفاده از تهدید است. اگر بازدارندگی را یکی از استراتژیهای سیاست خارجی دولتها به عنوان یکی از مفیدترین نهادهای ایجادی بشر در نظر بگیریم و وظیفه دولتها را در ترسیم سیاست خارجی، تامین منافع ملی مفروض قرار دهیم باید بپذیریم که ابزارهای سیاست خارجی در تامین سختافزارهای این رویکرد میتواند به اقتضای زمان و ایجاب شرایط متغیر از آنچه باشد که قبلا اعلام شده است.

سیاست راهبردی جمهوری اسلامی ایران در ایجاد بازدارندگی با تجارب گرانسنگ برگرفته تاریخ معاصر و جنگ تحمیلی با احصای خلاءهای استراتژیک، ژئوپولتیک و بهرهمندی از دانش و توان متخصصین داخلی، بر بومیسازی دانشی بوده است که بتواند در عین تامین نیازهای خود در شاخههای صنعتی، نظامی، هستهای، دارویی و... اهرم فشار طرفهای مقابل را با عنوان تحریم، بیاثر نماید.
تحریم را اگر بخواهیم در یک سطر بهصورت مفهومی درک کنیم، چیزی به غیر از پذیرش هزینهکرد برای استقلال و روی پای خود ایستادن از آن خارج نمیشود. به عبارتی سیستم لیبرال دمکراسی جهانی نمیخواهد سنت امپریالیستی وابستگی دولتها با دانشهایی که میتواند این اهرم را خنثی کند، تغییر یابد.
در کشور ما گرچه در تمامی حوزههای یادشده مخصوصا عرصه نظامی، پیشرفتهای بسیار حیاتی و مهم حاصل شده که تا امروز نیز در میدان دفاعی ایران اسلامی منتقلکننده مفهوم اقتداری از جنس صلح پایدار توام با بازدارندگی بوده است اما یک خلاء اساسی در شرایط امروز احساس میشود.
تاریخ معاصر ایران در زمان ناصری، تلنگری بر ذهن متفکران در این حوزه میزند. وقتی بنا بر مصلحت و اقتضای زمان، نیاز به تحریم تنباکو بود، فتوایی کارساز و تاثیرگذار از جانب مرحوم میرزای شیرازی صادر و پس از قطع دست استعمار به وضعیت عادی بازگشت. پس میتوان با بهرهمندی از اندیشه منعطف و سیال در فقه شیعی به تغییر در فتاوی مرجعیت معزز نیز باور داشت.
حال امروز ایران عزیز بر قلهای از بازدارندگی با تکیه بر توان نظامی بومی خود ایستاده ولی به نظر می رسد بر پایه تفکرات رئالیستی تا این بازدارندگی در کنار سایر حوزهها و ملزومات پیشرفت به نقطه ایدهآل صد درصدی قابل فهم قدرتهای جهان نرسیده، همواره یک پای کار خواهد لنگید.
عرصه بینالملل حتی در سازمان ملل متحد نیز با کنار گذاشتن کشورهای مغلوب جنگ جهانی دوم مانند آلمان و ژاپن از کرسیهای شورای امنیت تاکنون موید همین موضوع است.
باید بپذیریم که برای به دست آوردن این اقتدار از گردنههای خطرناک و حساسی با هزینهکرد، گذر کردهایم. جهان امروز مخصوصا در منطقه غرب آسیا با نهایت خودکامگی از رژیمی غاصب حمایت میکند که به هیچ یک از قوانین دینی، انسانی و بینالمللی پایبند نیست و کسی نیز توان پاسخگو کردن آن را ندارد.
این رژیم تنها با شناسایی همین یک خلاء با پشتیبانی هژمونی حامیان جهانی خود، جرات تحرکات موزی، غیراخلاقی و انسانی را به خود میدهد. به نظر میرسد حال فعلی منطقه غرب آسیا برای برقراری موازنه قدرت و جلوگیری از شیطنتهای آتی رژیم غاصب صهیونیستی و حامیان آنها نیازمند تغییر رویکرد در سیاستهای هستهای نظام اسلامی است تا بتوان پرچم اقتدار را بر قله بازدارندگی با تکیه بر این راهبرد به اهتزاز در آورد.
بدیهی است که ایران اسلامی با سرلوحه قرار دادن فرامین شرع مقدس، هیچگاه به فکر استفاده از آن یا تجاوز نبوده و نخواهد بود ولی به استناد همین فرامین اسلامی باید قوی بود و مقابل دشمن با تمام توان ایستاد.
زمانی که به سایر کشورهای دارای این قدرت بازدارندگی نگاه میکنیم، استنباط میکنیم که در عرصههایی مانند دیپلماسی بینالمللی و اقتصاد چه در بعد داخلی و چه خارجی، توان چانهزنی بیشتری را داشتهاند؛ چرا که در مبحث ثبات سیاسی و اقتدار، خیال خود را راحتتر کردهاند.
رژیم صهیونیستی در مواجهه با ایران، خود را در وضعیت «رولت روسی» قرار داده است، یعنی یا من یا دشمنم؛ جمهوری اسلامی ایران باید مطابق تئوری بازیها، بازی با ریسک بالا را مد نظر قرار دهد، یعنی در مقابل یک از یک رژیم صهیونی به جای استفاده از ۲ به یکباره از ۱۰ استفاده کند. این اقدام، مانع از پدیدار شدن و فزونی معمای امنیتی ایجاد شده پس از ترور شهید هنیه خواهد شد، اگر نه، هنگامی که طرفی گامی در حوزه امنیت ملی برمیدارد، طرف مقابل گام بالاتر را برخواهد داشت و این یعنی معمای امنیتی در روابط بینالملل و این چرخه مدام تا رسیدن به نهایت تکرار خواهد شد و باید با بازدارندگی که طرح شد، حد توقفی برای آن از جانب جمهوری اسلامی ایران ترسیم شود.
ایجاد این حد از بازدارندگی میتواند موجب تغییر رفتار سایر بازیگران با فهم موقعیت و حرکت برای استقرار ثبات در عرصههایی مانند اقتصاد ایران شود.
ارسال دیدگاه