مصاحبه اختصاصی پانا با پدر جغرافیای ایران

کردوانی: گریه کردم و گفتم دریاچه ارومیه دیگر احیا نمی‌شود

چند سال دیگر به نقطه صفر آبی می‌رسیم/ به مسئولان گفتم اگر ایران را خواستید نابود کنید، انتقال آب را انجام دهید

تهران (پانا) - پرویز کردوانی، پدر جغرافیای ایران، در پاسخ به این سوال که چه زمانی آب تمام می‌شود می‌گوید بستگی دارد که مسئولان به حرف ما گوش کنند یا همین روند فعلی را ادامه بدهند.

کد مطلب: ۸۵۱۹۹۲
لینک کوتاه کپی شد
کردوانی: گریه کردم و گفتم دریاچه ارومیه دیگر احیا نمی‌شود

تمام دیوارها را لوح تقدیر پوشانده است. تمام گوشه و کنار خانه، هدایایی است که از انجمن‌ها و مراسم و دانشگاه‌های مختلف به او اهدا شده؛ به پرویز کردوانی، استاد دانشگاه، مولف ده‌ها کتاب در زمینه محیط زیست، کویرشناس معروف و کسی که نظریه‌های گاهی جنجالی درباره وضع محیط زیستی کشور ارائه داده است. او جزو کسانی بود که وقتی احیای دریاچه ارومیه مطرح شد، با آن مخالفت کرد، جزو کسانی است که می‌گوید چند سال دیگر به نقطه صفر آبی می‌رسیم، می‌گوید طرح‌های انتقال آب و بارورسازی ابرها که مطرح می‌شود بی‌فایده‌اند و حرف‌های بسیار دیگری که در طول مصاحبه با لحن شیرین و جدی‌اش بر آنها تاکید می‌کند. مشروح گفت‌وگوی پانا با این متخصص محیط زیست را در ادامه بخوانید.

خدا نکند در تهران 50 سال دیگر کسی وجود داشته باشد. مشخص نیست آّب کی تمام می‌شود، وضع خیلی بد است، مثل خانواده‌ای هستیم که هرچه پس انداز داشته مصرف کرده و حالا با تعداد بچه‌های زیاد، دستش خالی است. این احتمال وجود دارد مانند کشورهایی بشویم که شیر آب خانه‌ها در آن قطع شده است و با تانکر به مردم، آب جیره‌بندی داده می‌شود

اولین سوالی که این روزها برای همه مطرح می‌شود این است که کشورمان تا چه زمانی آب دارد؟

بله این سوالی است که این روزها از من هم خیلی می‌پرسند. از قول من به اشتباه گفته شده است که در خوشبینانه‌ترین حالت، 20 سال دیگر آب تمام می‌شود. اینطور نیست. اما اگر همین روند ادامه پیدا کند به نقطه صفر می‌رسیم و در این موضوع شکی نیست. با این حال نمی‌توان یک حکم کلی صادر کرد؛ بستگی به وضع مناطق مختلف دارد. شهرهای مختلف زودتر یا دیرتر به این وضع می‌رسند. گفته می‌شود که متوسط بارش در ایران 250 میلی متر است اما این میزان در شهرهای مختلف مقدارهای متفاوتی دارد بنابراین نمی‌توان به میزان کلی بارندگی دل خوش کرد چون بعضی شهرها با مشکلات بیشتری دست و پنجه نرم می‌کنند به عنوان مثال، رشت میزان بارش بیشتری دارد تا تهران، قم، یزد و ... اگر شهرهایی مانند یزد با میزان بارش کم و بدون رودخانه بخواهند مانند افرادی که در رشت زندگی کنند،آب مصرف کنند،خیلی زودتر منابع آبی‌شان تمام می‌شود. باید تعادل بین مقدار منابع آب و مقدار مصرف آب را برقرار کرد اما این تعادل به هم خورده و می‌بینیم که در یزد و شهرهایی که منابع آبی کافی ندارند، کارخانه‌های زیادی با افتخار احداث می‌شود بدون اینکه توجه شود این کارخانه‌ها به آب احتیاج دارند.

یعنی زمان مشخصی را نمی‌توان برای تمام شدن منابع آبی تعیین کرد؟

به طور دقیق نه. ولی می‌توانم بگویم خدا نکند در تهران 50 سال دیگر کسی وجود داشته باشد. مشخص نیست آب کی تمام می‌شود، وضع خیلی بد است، مثل خانواده‌ای هستیم که هرچه پس انداز داشته مصرف کرده و حالا با تعداد بچه‌های زیاد، دستش خالی است. این احتمال وجود دارد مانند کشورهایی بشویم که شیر آب خانه‌ها در آن قطع شده است و با تانکر به مردم، آب جیره‌بندی داده می‌شود. خودتان هم که وضع روزهای اخیر در بعضی شهرها را به دلیل مشکل آب دیدید؛ اول اسمش نیاز آبی است، بعد می‌شود نزاع آبی و بعد بحران.

گفتم اگر ایران را خواستید نابود کنید، انتقال آب انجام دهید. آب کارون را گرفتیم به کاشان و شهرهای دیگر دادیم و خوزستان را نابود کردیم، حالا همه در تمام این شهرها تشنه هستند. حالا هم به فکر انتقال آب از دریای عمان افتاده‌اند در حالی که دوباره همان نتیجه حاصل می‌شود

اصلا چه شد که به این وضع رسیدیم؟

اینکه الان وضع آب در کشورمان بد است به دلیل کم‌کاری‌های مسئولان و مدیران است. تا سال 1327 مدیری برای آب نداشتیم، جمعیت کم بود و هرکس هرقدر می‌خواست، می‌توانست از منابع آبی استفاده کند. در سال 1327 برای اولین بار بنیاد مستقل آبیاری درست کردند و بعد از آن وزارت آب و برق ایجاد شد که بعدها به وزارت نیرو تبدیل شد. رفته رفته در طول این سال‌ها گفتند باید از امکانات مدرن و تکنولوژی روز استفاده کنیم. به کشاورز گفتند چرا از چاه استفاده نمی‌کنی. گفتند به جای قنات، از چاه استفاده کنید که خیلی زودتر به نتیجه می‌رسد. شرکت‌های حفاری دنیا را به کار گرفتند که چاه‌های بیشتری در روستاها احداث شود و نمایندگان هم گفتند به ما رای بدهید که اجازه بدهیم چاه‌های بیشتری حفر کنید، بدون توجه به اینکه سفره‌های آب زیرزمینی تمام‌شدنی است. یک عامل دیگر، تغییرات اقلیمی و گرمای هواست که باعث شده است بارندگی کمتر شود. مخصوصا برای کشورهایی مانند ما که بارندگی کمتری داریم، این مشکل جدی‌تر است چون منبع آب هر کشور مقدار بارشی است که دارد. موضوع دیگر هم این است که مدیریت سد نداریم، این سدها وجود دارند ولی آنقدر گل و لای گرفته‌اند که اگر بارش زیادی انجام شود، سرریز می‌شود بنابراین بارندگی هم بشود و آب داشته باشیم بی‌فایده است. باید سدها را لایروبی کنند ولی کسی این کار را نمی‌کند. باید رسوب سدها گرفته شود و همچنین شستشوی هیدرولیک انجام بگیرد. در سد کرج اگر بارندگی زیادی داشته باشیم ، سرریز می‌شود و خانه‌های مردم را به خطر می‌اندازد یا اینکه دریچه را باز می‌کنند و آب هدر می‌رود. اگر مدیریت سد انجام نشود، به جای اینکه حیات بدهد بلا می‌شود. سدها قرار نبود وضع را بدتر کنند اما وقتی گفته شد اولویت اول شهر، بعد صنعت بعد کشاورزی، وضع خراب شد.

حالا این وضع را نمی‌شود مدیریت کرد؟ مثلا طرح‌هایی مثل انتقال آب نمی‌توانند کارساز باشند؟

وزیر نیرو هفت سال پیش از من نظر خواست که نظر شما درباره انتقال آب چیست؟ گفتم اگر ایران را خواستید نابود کنید، انتقال آب انجام دهید. آب کارون را گرفتیم به کاشان و شهرهای دیگر دادیم و خوزستان را نابود کردیم، حالا همه در تمام این شهرها تشنه هستند. حالا هم به فکر انتقال آب از دریای عمان افتاده‌اند در حالی که دوباره همان نتیجه حاصل می‌شود، آب دریای عمان را می‌گیریم و با لوله به جاهای مختلف می‌فرستیم، فقط برای مصرف شرب و صنعت استفاده می‌شود بدون اینکه به کشاورزی داده شود و دوباره منابع غذایی و آبی به سرعت تمام می‌شود و هیچ فایده‌ای نصیب کسی نمی‌شود.

در کشورمان مسئولان به جای مقابله با کم‌آبی، اصطلاح سازش با کم‎آبی را به کار می‌برند و کاری انجام نمی‌شود. می‌گویند باید فولاد صادر کنیم، اصلا به این توجه نمی‌شود که یک تن فولاد، 230 هزارتن آب می‌خواهد

اما در این وضع، مهاجرت به مناطق پرآب مثل شمال کشور اتفاق می‌افتد که این مهاجرت‌ها تبعات زیادی دارند.

بله وقتی با من هم مشورت می‌کنند و می‌گویند استاد کجا برویم، می‌گویم برو گیلان و مازندران!

در این صورت شهرهای جنوبی خالی از سکنه می‌شود!

این فکری است که مسئولان باید داشته باشند و به وضع نقاط کم‌آب توجه بیشتری داشته باشند و کارهای اساسی در آن مناطق انجام دهند. وضعی که متاسفانه اتفاق نمی‌افتد. همین الان در تهران حواسشان به جای اینکه به آب باشد به پول است، به جای اینکه جلوی ساخت و سازها را بگیرند، اجازه می‌دهند خانه‌های قدیمی تخریب شود و خانه جدید ساخته شود که بتوانند پول تراکم و انشعاب بیشتری بگیرند. شش سال پیش فرماندار کالیفرنیا گفت میزان بارش برف و باران کمتر شده است، دستور داد که همگی مردم برای مقابله با بحران آب متحد شوند. گفت باید 25 درصد مصرف آب کم شود وگرنه جریمه‌هایی مانند زندان در انتظار مردم خواهد بود. در آنجا پلیس آب تشکیل شد، افرادی در شهر مامور شدند که اگر دیدند کسی منابع آب را هدر می‌دهد گزارش کنند. گفتند اینجا مردم گلف بازی می‌کنند و به چمن احتیاج دارند، فرماندار گفت هرکس چمن لازم دارد چمن مصنوعی بکارد. بعد هم دستور داد که شبکه فاضلاب را درست کنند، درخت‌ها و گیاهانی که به آب زیاد احتیاج دارند کنار گذاشته شوند و کاکتوس کاشته شود. مردم هم همکاری کردند چون دیدند مسئولانشان دلسوزانه فعالیت می‌کنند. اینجا در کشورمان مسئولان به جای مقابله با کم‌آبی، اصطلاح سازش با کم‎آبی را به کار می‌برند و کاری انجام نمی‌شود. می‌گویند باید فولاد صادر کنیم، اصلا به این توجه نمی‌شود که یک تن فولاد، 230 هزارتن آب می‌خواهد. در سیرجان که 100 میلی‌متر بارندگی دارد، کارخانه گل‌گهر را درست کردند، چادرملو را در یزد درست کردند. هرچه منابع آبی بود را تمام کردند و حالا می‌گوییم آب نداریم. فقط همین‌طور پروژه افتتاح می‌کنند بدون توجه به عواقب آن.

نظرتان درباره دریاچه ارومیه چیست؟ هنوز معتقدید نمی‌توان آن را احیا کرد؟

من سال 1391 تنها کسی بودم که اعلام کردم دریاچه ارومیه دیگر احیا نمی‌شود. من خودم عاشق ارومیه هستم. وقتی فارغ التحصیل شدم و به ایران آمدم، گفتند کجا می‌خواهی بروی؟ گفتم می‌خواهم بروم یک دانشگاه که کمتر معروف باشد، گفتند در رضاییه یک دانشگاه در حال تاسیس است، گفتم همانجا می‌روم. عاشق دریاچه ارومیه و مردم آن منطقه هستم ولی نمی‌توانستم واقعیت را نگویم. دریاچه ارومیه چند منبع آبی داشته است، یکی بارندگی، دیگری آب‌های زیرزمینی. برای توسعه کشاورزی آنقدر آنجا چاه احداث کردند که منابع آبی زیرزمینی تمام شد و حالا از دریاچه به این چاه‌ها آب می‌رود بنابراین هرقدر هم که در آن آب ریخته شود فایده ندارد. اینکه می‌گویند دریاچه به علت تبخیر آبش تمام می‌شود درست نیست. این وضع را می‌دانستم که گریه کردم و گفتم کار دریاچه ارومیه تمام است. آنقدر عاشق این منطقه بودم که وقتی کارم تمام شد و به تهران آمدم، هر بار دوستان و استادهایی از خارج کشور می‌آمدند، آنها را می‌بردم که این دریاچه را ببینند. چند سال قبل وقتی آقای قاضی‌پور، نماینده مردم ارومیه از من خواست برای این دریاچه طرح کوتاه مدت، میان‌مدت و بلندمت بدهم، رفتم تمام شهرهای اطراف آن را دیدم و وضع را بررسی کردم، بعد رفتم در هتل نشستم گریه کردم و گفتم دریاچه ارومیه دیگر حالش خوب نمی‌شود. چند وقت بعد در یک مصاحبه گفتم هرکس به دریاچه ارومیه آب ببندد خائن است، چون می‌دانستم اگر فقط خشک شده بود می‌شد آن را نجات داد اما این دریاچه فقط خشک نشده ، بلکه مریض شده است و به دلیل چاه‌ها دیگر نمی‌توان برای آن کاری کرد. با این حال هزینه زیادی کردند و امروز به این نتیجه رسیدند که دیگر فایده ندارد.

پس باید برای آن چه کار کرد؟

سال‌ها بود باید این دریاچه را رها می‌کردند. من حتی از شدت ناراحتی نمی‌توانم اسم این دریاچه را بیاورم اما واقعیت این است که نجات دریاچه ارومیه فقط به معنی احیای آن نیست، می‌توانند کارهای دیگری بکنند، نمک آن را جمع کنند و بفروشند، تخم گیاه در آن بپاشند و بزرگترین پارک گیاهی و حیوانی ایران و جهان را در آن منطقه بسازند طوری که از دریاچه ارومیه هم جذابتر شود.

بقیه دریاچه‎های ایران چطور؟ آنها را می‌شود احیا کرد؟

بله، دریاچه تشت، بختگان، زریوار و ... احیا می‌شوند؛ به یک شرط مهم، اینکه مدیریت صحیح داشته باشیم.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار