‌در گفت‌وگوی پانا با عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی خواجه‌نصیرالدین طوسی مطرح شد:

باید آموزش و پرورش و صنعت نسبت به هم احساس نیاز پیدا کنند

آموزش و پرورش می‌تواند تولید ناخالص ملی را افزایش، بهره‌وری نیروهای متخصص را افزایش دهد و اشتغال را بالا ببرد

تهران (پانا) - عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی خواجه‌نصیرالدین طوسی معتقد است تا وقتی نهادهای مختلف دولت وابسته به منابع زیرزمینی در دسترس هستند برای پیشبرد امور کمتر به هم مراجعه می‌کنند و نتیجه‌اش این می‌شود که نیروی انسانی آموزش‌دیده در مراکز فنی و حرفه‌ای و کارودانش یا هنرستان‌های آموزش و پرورش با محیط صنعت نامأنوس و قادر به رفع نیاز صنعت نیست.

کد مطلب: ۱۳۰۳۲۴۴
لینک کوتاه کپی شد
باید آموزش و پرورش و صنعت نسبت به هم احساس نیاز پیدا کنند

محمد خدادادی، کارشناس اقتصادی و عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی خواجه‌نصیرالدین طوسی در گفت‌وگو با پانا درباره اثرگذاری آموزش و پرورش بر اقتصاد دانش‌بنیان گفت: «آموزش و پرورش می‌تواند تولید ناخالص ملی را افزایش دهد و اشتغال را بالا ببرد و بهره‌وری نیروهای متخصص را افزایش دهد. یکی از بحث‌های مهم در ایجاد اشتغال استفاده از مهارت‌هاست.»

دو عنصر اصلی در تولید دانش‌بنیان وجود دارد

وی افزود: «در یک نگاه، دو عنصر اصلی در تولید دانش‌بنیان وجود دارد. یکی تولید دانش مفهومی است که عمدتاً دانشگاه‌ها متولی آن هستند تا بتوانند سطح دانش را در تخصص‌های مختلف و در رشته‌های کلاسیک مختلف در کشور بالا ببرند. دیگری دانش بر طراحی و ساخت است که در طی دانش مفهومی و به‌دنبال آن ایجاد می‌شود. در واقع یک طراحی مفهومی داریم و یک طراحی ساخت. در طراحی ساخت باید دانش مفهومی را به آنچه موردنیاز جامعه است نزدیک کنیم. این ارتباط می‌تواند در رشته‌های مختلف هر یک به‌نحوی در سطح وسیعی تعریف شود.»

خدادادی گفت: «بنابراین اگر بخواهیم نیازی را در جامعه برطرف کنیم ابتدا باید ببینیم به چه دانش‌هایی نیاز است و دانش مفهومی و علوم خالص موردنیاز را به‌کار بگیریم تا بتوانیم طراحی مفهومی درستی بر مصادیق، تصورات و فرضیات‌مان استوار کنیم و بعد از آن باید دانش طراحی و ساخت را ایجاد کنیم.»

تولید دانش و افزایش مهارت در ساخت، به‌صورت رفت و برگشتی همدیگر را کامل می‌کنند

این کارشناس اقتصادی اظهار کرد: «دانش طراحی ساخت صرفا در دانشگاه‌ها شکل نمی‌گیرد بلکه برمی‌گردد به روند آموختن دانش افراد جامعه از بدو تولد تا بلوغ. در اینجا نهادی که می‌تواند نقش اساسی داشته باشد نهاد آموزش و پرورش است.»

وی افزود: «نیاز نیست خط‌کش برداریم و خط دانش مفهومی و دانش ساخت را از هم جدا کنیم و برای هر کدام متولی متفاوت تعریف کنیم بلکه این دو سطوح مشترکی دارند که می‌توان از تولید دانش به تولید مهارت رسید و برعکس.»

جایگاه کسب مهارت در نظام ارزش‌های جامعه

خدادادی با اشاره به بسترهای لازم برای کسب مهارت از سوی دانش‌آموزان گفت: «آنچه می‌تواند بستر اصلی و تضمین‌کننده تولید مهارت‌ها باشد تغییر در نظام ارزش‌های جامعه است، یعنی مهارت در اذهان اقشار مختلف جامعه ارزش واقعی خودش را پیدا کند. در یک نظام ارزش‌های صحیح ارزش دانش‌آموز به آن است که نیازی را برطرف کند و نتیجه آموخته‌هایش به کاری بیانجامد.»

وی افزود: «نظام ارزش‌ها وقتی درست پیاده می‌شود که از منابع موجود در کشور صحیح استفاده شود. معضل اصلی در کشور ما این است که منابع زیرزمینی تصمیمات اساسی را در کشور شکل می‌دهد. هرکسی دسترسی بیشتری به منابع زیرزمینی دارد بهتر نقش ایفا می‌کند و تصمیم می‌گیرد. این تصمیم حاصل کار و تلاش و مهارت‌های قبلی و دانش مفهومی قبل نیست، بلکه حاصل دسترسی به منابع زیرزمینی است. یعنی تصمیم‌گیران استراتژیک در کشور ما خواسته یا ناخواسته وقتی روی صندلی تصمیم می‌نشینند از ابتدا تا انتها نگاه می‌کنند چه بودجه‌ای از منابع زیرزمینی مانند نفت و معادن در دست‌شان است و قدرت خود را از آن می‌داند نه آن نظام ارزشی یا مهارت‌هایی که از قبل در جامعه ایجاد شده و شکل یافته است. این ضعف اساسی نظام تصمیم‌سازی در کشور است.»

خدادادی گفت: «تا نظام ارزش واقعی شکل نگیرد از خانواده تا متولیان امور آموزش و نهادهای مرتبط با آموزش همه تاحدود زیاد به بیراهه می‌روند. بیان این موضوع البته تلخ است اما نتیجه‌ای که از این نوع نگاه می‌توانیم در اصلاح رویه‌ها بگیریم می‌تواند نتیجه شیرینی باشد.»

صنعت، آموزش و پرورش و آموزش عالی ما باید نسبت به هم احساس نیاز کنند

عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی خواجه‌نصیرالدین طوسی درباره اینکه چرا کارخانه‌دارها و صنعت‌گران نیروی انسانی‌شان را از مراکز فنی و حرفه‌ای و هنرستان‌ها انتخاب نمی‌کنند، گفت: «وقتی در یک دوره 20 ساله صنعت ما رشد نکند، چه می‌شود؟ تا زمانی که تکیه‌گاه اصلی ما منابع زیرزمینی باشد، فقط می‌خواهیم صنعت هم داشته باشیم و همچنین مدارس بهتری داشته باشیم. دانشگاه‌ها هم به همین ترتیب و هر کدام به تنهایی عمدتا از منابع زیرزمینی استفاده کنند و بنابراین نیازی ندارند که به سمت هم حرکت کنند، یعنی صنعت بهتر است با دغدغه کمتر نیاز خود را از چین برطرف کند. نیاز به دانش، مهارت و ...، آموزش و پرورش هم در آن طرف خط قرار می‌گیرد و معتقد است همین که تعدادی دیپلمه در سال تولید کند و تازه با توجه به منابع در اختیار، بهره‌وری خود را خوب ارزیابی کند و دانشگاه‌ها هم همینطور است.»

وی افزود: «ما نتوانسته‌ایم زنجیره را بین آموزش و صنعت درست تعریف کنیم زیرا هرکدام به‌تنهایی مشکلات و موانع خودشان را دارند و دغدغه‌هایشان را با وصل‌شدن به بودجه مملکت حل می‌کنند و نه با یکدیگر حل کنند.»

خدادادی عنوان کرد: «عوامل متعددی در یک معضل دخالت دارند اما یافتن معضل اصلی بسیار مهم است. تا زمانی که در برنامه توسعه کشور نقش آموزش و مهارت درست تعریف نشود و مشخص نشود که چقدر در روند توسعه کشور تاثیر داشته است تمامی برنامه‌ها و طرح‌های توسعه تحت‌الشعاع آن قرار می‌گیرد. احساس نیاز صنعت، آموزش و پرورش و آموزش عالی در برنامه توسعه ملی به یکدیگر باعث می‌شود این نهادها زنجیره‌وار نقش آفریدن را در کنار هم یاد بگیرند.»

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار