محسن پاک‌‌آیین*

اروپا؛ قاره جنگ‌خیز

محسن پاک‌‌آیین، دیپلمات سابق جمهوری اسلامی ایران به بررسی تاریخچه جنگ‌هایی که در اروپا به‌وقوع پیوسته پرداخته است.

کد مطلب: ۱۲۸۳۶۷۷
لینک کوتاه کپی شد
اروپا؛ قاره جنگ‌خیز

‌رهبر انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی وجود تحرّکات نظامی در اروپا را یکی از نشانه‌های به شرایط شرایط مهم و حساس امروز جهان دانستند: «میدانید اروپا جزو جنگ‌خیزترین مناطق دنیا است. بنده حالا با تتبّعات خودم ــ که شاید این تتبّعات کامل نباشد ــ در دنیا هیچ نقطه‌ای را با قواره‌ی اروپا ــ یعنی با عرض و طول اروپا ــ سراغ ندارم که به قدری که در اروپا جنگ واقع شده، در آنجاها جنگ واقع شده باشد؛ در هیچ نقطه‌ی دنیا؛ اروپا اصلاً یک نقطه‌ی جنگ‌خیز است.» ۱۴۰۱/۰۳/۰۴

رسانه KHAMENEI.IR در یادداشتی به قلم ‌محسن پاک‌‌آیین، دیپلمات سابق جمهوری اسلامی ایران به بررسی تاریخچه جنگ‌هایی که در اروپا به‌وقوع پیوسته پرداخته است.

آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر انقلاب اسلامی، در تاریخ هفتم خرداد ۱۴۰۱، در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی فرمودند: «اروپا جزو جنگ‌خیزترین مناطق دنیا است. بنده حالا با تتبّعات خودم ــ که شاید این تتبّعات کامل نباشد ــ در دنیا هیچ نقطه‌ای را با قواره‌ی اروپا ــ یعنی با عرض و طول اروپا ــ سراغ ندارم که به قدری که در اروپا جنگ واقع شده، در آنجاها جنگ واقع شده باشد؛ در هیچ نقطه‌ی دنیا؛ اروپا اصلاً یک نقطه‌ی جنگ‌خیز است.» ۱۴۰۱/۰۳/۰۴

درباره سابقه جنگ‌های اروپایی، تجاوز یونان به ایران در عصر هخامنشیان را اگرچه می‌توان یک جنگ اروپایی-آسیایی دانست، اما بخش مهم و قابل توجهی از جنگ‌های امپراتوری روم در سال‌های ۸۰۰ تا ۱۰۵۰ میلادی به‌مدت سه قرن در اروپا شکل گرفت. هرچند مسلمانان شام و بین‌النهرین هم از تبعات جنگ‌افروزی‌های روم شرقی در امان نبودند. خیزش جنگ در اروپا از آن زمان با دو هدف اصلیِ کشورگشایی و ترویج مسیحیت آغاز شد.

در سال ۱۳۳۷ میلادی، ادوارد سوم، پادشاه انگلستان با هدف کشورگشایی به فیلیپ ششم، پادشاه فرانسه، اعلام جنگ کرد. ادوارد معتقد بود که مالک حکومت فرانسه است و به همین دلیل جنگ‌های ۱۱۶ساله بین دو کشور اروپایی آغاز شد. در این جنگ طولانی، انگلیسی‌ها در مناطق کرسی، پواتیه و آزینکورت پیروز شدند، اما فرانسوی‌ها با فرماندهی ژاندارک، مهاجمان انگلیسی را در سال ۱۴۵۳ میلادی عقب راندند.

با آغاز جنگ‌های مذهبی، در سال ۱۰۹۵ میلادی پاپ اوربان دوم، مسیحیان اروپایی را مجبور کرد تا علیه مسلمانان قیام کنند و شهر اورشلیم یا بیت‌المقدس واقع در فلسطین را بازپس گیرند. در همان سال، سپاه بزرگی مهیا و رهسپار نخستین جنگ صلیبی گردید. تعداد زیادی از جنگجویان صلیبی جان خود را از دست دادند، اگرچه در سال ۱۰۹۹ میلادی، بیت‌المقدس را اشغال کردند. در میان سال‌های ۱۰۹۹ تا ۱۲۵۰ میلادی، شش جنگ صلیبی دیگر برای به‌اصطلاح «ترویج مسیحیت» رخ داد و اهداف صلح‌طلبانه و انسان‌دوستانه حضرت عیسی علیه‌السلام را نادیده گرفت.

جنگ‌های مذهبی بازهم ادامه یافت و فرانسه در فاصله سال‌های ۱۵۶۲ تا ۱۵۹۸ منازعات فرقه‌ای میان کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها را شاهد بود. این منازعات میان خاندان‌های اشرافی فرانسه مانند دودمان بوربون و خاندان گیز درگرفت و اگرچه شمار دقیق تلفات و حتی مدت‌زمان جنگ‌های مذهبی کاملاً روشن نیست، اما اکثریت مورخان بر تعداد قابل‌توجه قربانیان جنگ اذعان دارند.

جنگ ۳۰ساله اروپا نیز از سال ۱۶۱۸ تا ۱۶۴۸ به‌عنوان یک درگیری مذهبی، بین دولت‌های کاتولیک و پروتستان در امپراتوری روم واقع شد و به گزارش نشریه «هیستوری»، با بیش از ۸ میلیون قربانی ناشی از نبرد‌های نظامی و همچنین قحطی و بیماری ادامه یافت. این جنگ، یکی از طولانی‌ترین و وحشیانه‌ترین جنگ‌ها در تاریخ بشر بود.

جنگ‌های معروف ناپلئون بناپارت تحت عنوان افسر انقلاب فرانسه که با هدف کشورگشایی صورت پذیرفت، بخش دیگری از تاریخ خیزش جنگ در اروپاست. در اواخر سال‌های فرمانروایی وی، روسیه از دستور فرانسه مبنی بر محاصره اقتصادی انگلستان سر باز زد و ناپلئون با هفتصد هزار نفر که بیشتر آنان غیر فرانسوی بودند به روسیه حمله کرد و مسکو را تصرف کرد. لشکر ناپلئون پس از مدتی به‌دلیل سرمای شدید در روسیه به فرانسه بازگشت و به جنگ دولت‌های متحد اروپایی رفت و شکست خورد.

در اواخر قرن ۱۹، بیسمارک، صدراعظم دولت پروس، در یک اقدام توسعه‌طلبانه، اتحاد آلمان را هدف قرار داد و با دانمارک، اتریش و فرانسه وارد جنگ شد. ناپلئون با غلبه بر فرانسه در سال ۱۸۷۱ اتحاد آلمان را کامل کرد و فرانسه به اشغال آلمان در آمد. در این دوره، فرانسه درگیر یک جنگ داخلی ویرانگر شد که تلفات فراوانی داشت.

در اوایل قرن بیستم و ماه اوت ۱۹۱۴، جنگ اول جهانی در اروپا، بین آلمان به‌عنوان رهبر دولت‌های محور با نیروهای متفقین به رهبری فرانسه و بریتانیا آغاز و چهار سال به‌طول انجامید. در زمان شروع جنگ، میلیون‌ها تن از مردم اروپا در خیابان‌های شهرهای مهم با رقص و پایکوبی، از تصمیم حاکمان خود برای ورود به جنگ حمایت کردند؛ اما دیری نپایید که قربانیان جنگ اول جهانی و تخریب شهرهای اروپایی، کام مردم این قاره را تلخ کرد. جنگ جهانی اول، چهار امپراتوری اروپایی از جمله آلمان، اتریش و مجارستان را از هم گسیخت و امپراتوری روسیه نیز به‌دست انقلابی‌های بلشویک افتاد. در این جنگ حدود ۱۰ میلیون نفر کشته شدند.

در سپتامبر ۱۹۳۹ میلادی، آدولف هیتلر، رهبر آلمان اراده کرد تا به یک قدرت مطلقه در اروپا تبدیل شود و جنگ جهانی دوم آغاز شد؛ اما پس از سال ۱۹۴۳، قوای متفقین، متشکل از نیروهای آمریکا، شوروی و انگلستان، بر آلمان برتری یافتند. بیش از بیست میلیون اروپایی در این جنگ کشته شدند.

به نظر مورخین، نیمه نخست قرن بیستم، خشن‌ترین دوره در تاریخ اروپا و مملو از جنگ، کشتار، غارت و تخریب عمدی جوامع قومی و فرهنگی بود. اگرچه جنگ‌های مرگ‌بار در اروپا از اواخر دهه ۱۹۵۰ فروکش کردند، اما تجاوز مکرر دولت‌های اروپایی به مردم خود و نقض حقوق بشر ادامه یافت و قرن بیستم «قرن خشونت در اروپا» نام گرفت.

جنگ‌های عمده در اروپا به‌عنوان یک «قاره جنگ‌خیز» به انواع مختلف از جمله جنگ داخلی، جنگ‌های کشورگشایانه، منازعات مذهبی و اشغال مستعمرات ادامه یافت که بعد از جنگ‌های اول و دوم جهانی می‌توان از جنگ ترکیه و یونان، جنگ داخلی اسپانیا، جنگ‌های بالکان (یوگسلاوی سابق) و جنگ‌های استعمارگران اروپایی در قاره‌های دیگر مانند روآندا که به نسل‌کشی مردم این کشور انجامید، یاد کرد. در عین حال، ویکی‌پدیا یا دانشنامه آزاد، در گزارشی تحت عنوان «رده: جنگ‌های دولت‌ها و مردم اروپا» به ۷۶ مورد جنگ در اروپا اشاره کرده است.

این جنگ‌ها، تبلیغات اروپا برای نمایش یک قاره مدرن و دموکراتیک را خنثی کرد و چهره واقعی جنگ‌طلبان این قاره و اهداف پنهان آن‌ها را علیه بشریت روشن ساخت. در این جنگ‌ها، مدعیان دفاع از حقوق انسان‌ها به نابودکردن بشریت و حذف فیزیکی انسان روی آوردند و صورت مسئله را که دفاع از حقوق بشر بود پاک کردند.

امروز نیز با تحریک آمریکا و کشورهای اروپایی و حمله روسیه به اوکراین، یک جنگ ویران‌کننده در اروپا، یعنی «نقطه جنگ‌خیز جهان» آغاز شده است. این جنگ، کشورهای جهان را با کمبودهای غذایی، بحران انرژی، معضلات اقتصادی، تهدیدهای فزاینده نظامی و ایجاد مشکل در مدیریت، روبه‌رو ساخته و امنیت جهانی را از سوی کشورهایی که خود را حافظ امنیت جهان می‌دانند، در معرض آسیب جدی قرار داده است.

انتظار است با توجه به ناتوانی سازمان ملل متحد در مهار منازعه، کشورهای صلح‌دوست و مخالف جنگ در سراسر جهان، متحدانه و با اتخاذ تدابیر لازم، تأثیرات منفی جنگ بر سایر نقاط جهان را کاهش دهند.»

*دیپلمات سابق
منبع: KHAMENEI.IR

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار