عادل، نوجوان ۱۲ ساله افغان از دل بحران، آشوب و خون به ایران مهاجرت کرده است؛
«ایران تمام پناه من است»
روایتی کوتاه از دلسوزی یک معلم ایرانی برای نوجوان افغانستانی؛ «نمیتوان به بهانه گامهای بزرگی که برداشته نمیشود ما هم گامهای کوچک را برنداریم»
رودهن (پانا) - عادل پسری 12 ساله اهل افغانستان است، با فرار رئیسجمهوری افغانستان و تصرف کابل از سوی گروه طالبان، به گفته عادل، پدر و مادرش به دست نیروهای این گروه کشته میشوند و او هم به مانند بسیاری دیگر از کودکان افغانستانی، ایران را تنها پناه خود یافته و کشورمان مهاجرت کرده است.
عادل در حال حاضر در یکی از یکی از رستورانهای رودهن در اطراف تهران مشغول کار است. وقتی جویان حال وی شدیم، عادل هم پذیرفت و پای صحبتهای وی نشستیم. عادل در بخشی از صحبتهایش گفت «به گمانم دوازده سال سن دارم؛ زمانی که در افغانستان زندگی میکردیم پدر و مادرم را طالبان کشتند و منِ تنها به همراه ۱۷ نفر دیگر در یک اتومبیل سواری به ایران مهاجرت کردم». وی که کشورمان را تنها پناه خود یافته است میگوید «ایران تمام پناه من بود، هماکنون در این رستوران مشغول کار هستم و شبها هم همینجا میخوابم.»
عادل درس خواندن را آرزوی خود میداند، آرزویی که برای وی دور نیست. همزبانان وی نیز سالهاست در مداس کشورمان به دستور مقام معظم رهبری با مدارک هویتی یا بدون آن درس میخوانند، در کنار دانشآموزان ایرانی و استفاده از تمام ظرفیتهای وزارت آموزش و پرورش. او میگوید «دلم میخواهد به مدرسه بروم و درس بخوانم. وقتی بچههای دیگر را میبینم که به مدرسه میروند، دلم میخواهد جای آنها باشم و من هم این امکان را داشته باشم، اما واقعا برای من این کار ممکن نیست.»
خیلی اهل حرف زدن نیست ولی میتوان فهمید که در تمام حرفهای ناگفتهاش، عادل، عدالتی را جستوجو میکند که تا پیش از این شاید ندیده است. اما آرزوی به مدرسهرفتن عادل خیلی زود محقق شده است. پیگیری وضعیت این نوجوان افغانستانی ما را به مدرسه شهیدفهمیده رودهن کشاند و متوجه شدیم که کادر مدرسه خیلی زود وی را شناسایی کرده و از وی برای تحصیل در کنار دانشآموزان ایرانی دعوت کردهاند. معلم مدرسه شهیدفهمیده رودهن در این باره به پانا گفت «بسیاری از کودکان و نوجوانان اتباع در سطح شهر و کشور هستند که امکان تحصیل برایشان فراهم نیست؛ جدا از تمام موضوعاتی چون مهاجر و غیرقانونی بودن، موضوعی که بیشتر باید به آن توجه کرد سن پایین این بچهها است.» مهدی درودگری میگوید ««کودکان در هیچ کجای دنیا مقصر هیچ اتفاقی نبوده و نیستند؛ آنها قربانیان تمامی اقدامات بزرگترها در هر موقعیت و مکانی هستند، آسیبهای این کودکان که بیشتر در زمینههای روحی است، نیاز به حمایت و رسیدگی مسئولان دارد تا بتوان حتی اندکی میزان و تاثیر این آسیبها را کاهش داد و این کودکان را به صورت مفید وارد جامعه کرد.»
این معلم معتقد است «یکی از مسائل مهم و درخور توجه درباره این کودکان مساله آموزشی است که همیشه حرف اول را میزند. کودک و نوجوانی که آرزوی رفتن به مدرسه و درس خواندن را دارد فارغ از قومیت و مسائل قانونی حق آموزش و بهرهمندی از آن را دارد و باید شرایط و زمینههای لازم برای تامین این نیاز برایش فراهم شود.» معلم دبستان شهید فهمیده همچنین اذعان کرد: «در سیاستهای آموزش و پرورش باید اینگونه افراد در سطح جامعه مورد شناسایی قرار بگیرند و اقدامات اصلاحی پیرامون تغییر شرایط بد آنها انجام شود و سعی شود وضعیت مطلوب شکل بگیرد. به هرحال این افراد در جامعه مشغول زندگی هستند و در آینده تبدیل به افرادی بزرگسال خواهند شد.»
درودگری البته شناسایی این افراد و تعیلم و تربیت آنها را نیز طبق یک نوع سرمایهگذاری و آیندهنگری تحلیل میکند و میگوید «هزینه کردن و شناسایی این افراد در واقع سرمایهگذاری هم محسوب میشود، چرا که با انجام برنامههای مفید افراد بزرگسال سالمتری خواهیم داشت و جلوی بسیاری از آسیبها و معضلات اجتماعی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با این افراد گره خواهد خورد گرفته خواهد شد.»
معلم مدرسه شهیدفهمیده رودهن اکنون پیگیر تحقق آرزوهای عادل است و میگوید «با تعدادی از همکاران منطقه پیگیر هستیم که زمینههای تحصیل قانونی این نوجوان افغان را فراهم کنیم. وقتی حتی یک نوجوان پا به عرصه جدیدی بگذارد و وضعیت زندگی، آموزشی و فرهنگیاش بهبود یابد در مبحث انسانیت اقدامی بزرگ و مفید محسوب میشود. نمیتوان به بهانه گامهای بزرگی که برداشته نمیشود و کمکاری میشود، ما هم گامهای کوچک را برنداریم.»
خبرنگار: زهره صفرزاده
ارسال دیدگاه