افقه، اقتصاددان در گفت‌وگو با پانا تاکید کرد؛

تحریم‌ها لغو نشود افراد بیشتری دچار فقر مطلق می‌شوند

اگر امسال تحریم‌ها لغو نشود اقتصاد کشور توان مقاومت بیشتر را ندارد/شرم‌آور است که گفته می‌شود بیش از ۶۰ میلیون نفر مشمول کمک‌های حمایتی هستند/افراد و دستگاه‌های زیادی از بودجه ارتزاق می‌کنند اما تاثیری هم در تولید ندارند/اصولگراها ۸ سال در بهترین وضعیت درآمد نفتی، بدترین عملکرد تاریخ انقلاب را داشتند/درآمد نفتی کاهش یابد، سایر فعالیت‌های اقتصادی افت می‌کند/کشمکش‌های منطقه‌ای افراد و گروه‌ها در هدررفت سرمایه ملی نقش مهمی دارد

اهواز (پانا) - افقه، اقتصاددان با یادآوری اینکه جناح اصولگرا در ایران در بهترین شرایط درآمد نفتی، بدترین عملکرد تاریخ انقلاب را بر جای گذاشتند، تاکید می‌کند کماکان اقتصاد ایران به نفت وابسته است و چاره‌ای جز فروش نفت نداریم. او می‌گوید شرایط اقتصادی به حدی حاد است که افراد بیشتری را دچار فقرمطلق می‌کند. افقه چاره وضعیت را لغو تحریم‌ها می‌داند و تاکید می‌کند هیچ گریزی نیست، حتی اگر ترامپ رئیس‌جمهور امریکا می‌شد، اصولگراها هم ناچار بودند بروند و مذاکره کنند.

کد مطلب: ۱۱۴۵۸۲۱
لینک کوتاه کپی شد
تحریم‌ها لغو نشود افراد بیشتری دچار فقر مطلق می‌شوند

یکی از بحث انگیزترین موضوعاتی که در ماه های پایانی دولت دوازدهم باعث ایجاد تقابل و تنش میان دولت و مجلس شده است موضوع بودجه 1400 کشور است که هرکدام از دوطرف ماجرا سعی در نشاندن حرف خود به کرسی دارد. بودجه امسال همانند بودجه‌های سه سال قبل براساس تحریم‌های فراگیر و شرایط انقباضی تنظیم شده است. اگر چه شاخص‌های آن از رشد 45درصدی نسبت به سال گذشته حکایت می‌کنند اما در واقع با شیوع کرونا ویروس و حمایت‌های معیشتی دولت در این پروسه حساس و هزینه‌کردهای غیر قابل پیش‌بینی همگی اوضاع و احوال اقتصادی دور از انتظاری را برای کشور رقم زده است. مسایل حل نشده بین‌المللی، شرایط بغرنج خاورمیانه، انتخابات امریکا، کشمکش‌های موضوع لایحه FATF و به تبع آن قرار گرفتن ایران در لیست سیاه همگی مسایلی است که بودجه و ساختار بودجه‌بندی کشور را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد. از همین رو برای درک بهتر بودجه سال 1400 با دکتر سیدمرتضی افقه اقتصاددان و مدیر گروه اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز این موضوعات را در میان گذاشتیم. مشروح این گفت‌وگو را در زیر می‌خوانید:

یکی از مهمترین مباحثی که این روزها در سطوح مختلف کارشناسی در حوزه اقتصاد مطرح است بودجه سال ۱۴۰۰ است. زمزمه‌های رد کلیات بودجه توسط برخی نمایندگان بارها تکرار شده است. چه اتفاقی افتاده که یکباره چنین موضع تندی از سوی مجلس جدید در حال مخابره شدن است؟

تصور می‌کنم حتی اگر ترامپ انتخاب می‌شد جناح اصول‌گرا اولین کسانی بودند که ناچار می‌شدند تا مذاکره کنند زیرا جز حل مشکل فروش نفت و رونق اقتصادی راه دیگری پیش‌رویمان نیست

قاعدتا بودجه‌های سالانه براساس برنامه کوتاه، میان و بلندمدت نوشته می‌شوند. برنامه ۵ ساله ششم توسعه زمانی که با تشدید تحریم‌ها مواجه نشده بودیم مصوب شد اما مگر در دوره آقای احمدی‌نژاد در تنظیم بودجه سالانه به برنامه‌های پنج ساله نگاهی شد؟ در دوره آقای احمدی‌نژاد کمترین اعتنا به برنامه‌های پنج ساله صورت گرفت. لیکن اکنون اگر بودجه همسو با برنامه نباشد به دلیل وضعیت اجتناب‌ناپذیر ناشی از تشدید تحریم‌هاست. آن هم در سال سوم تشدید تحریم‌ها که هر چه پس‌انداز داشتیم مصرف کردیم. اکنون در بدترین شرایط اقتصادی در تاریخ پس از انقلاب اسلامی قرار داریم. بنابراین نیازمد بودجه نویسی و تخصیص خاصی هستیم که قطعا نمی‌تواند انطباق صددرصدی با برنامه ششم داشته باشد، حتی اگر اتهام‌ها و نسبت‌های مجلس درست باشد.

بهانه برخی مجلسی‌ها برای رد کلیات، پیش‌بینی دولت از فروش روزانه دو میلیون و سیصد هزار بشکه نفت است. فکر می‌کنند این پیش‌بینی به معنای آن است که دولت به هر نحوی که شده می‌خواهد باب مذاکره را باز کند. آیا واقعا با چنین پیش‌فرض‌هایی می‌توان بودجه را گروگان گرفت؟

اگر امسال تحریم‌ها از هر طریقی لغو نشود اقتصاد تاب و توان مقاومت بیشتر از این را ندارد و ضربات بیشتری به کشور وارد می‌شود. اکنون شرم‌آور است که گفته می‌شود بیش از 60 میلیون نفر مشمول کمک‌های حمایتی هستند؛ بخش قابل توجهی از این وضعیت ناشی از تحریم‌هاست. اگر چه بی‌کفایتی‌های سه دهه گذشته بعد از جنگ هم یکی از عوامل بروز این مشکلات در اقتصاد است اما تشدید تحریم‌ها موجب عریان شدن بسیاری از این بی‌کفایتی‌ها شده است. من تصور می‌کنم حتی اگر ترامپ انتخاب می‌شد جناح اصول‌گرا اولین کسانی بودند که ناچار می‌شدند تا مذاکره کنند زیرا جز حل مشکل فروش نفت و رونق اقتصادی راه دیگری پیش رویمان نیست.

شما به عنوان یک اقتصاددان چه نوع نظام بودجه‌بندی و بودجه ریزی را توصیه می‌کنید؟

سال‌ها بنا بوده بودجه‌ریزی عملیاتی اجرا شود یعنی بر اساس عملکرد، بودجه تدوین شود. دولت‌ها ابتدا درآمدها را مشخص و بر این اساس هزینه‌ها هم مشخص شوند. تا مدت‌ها به دلیل وفور نفتی هزینه‌ها مشخص می‌شد و براساس آن نفت می‌فروختیم و کمبود منابع دیگر درآمدی پوشش داده می‌شد. اکنون بودجه‌ریزی ایده آل مطلوب است اما قابل انجام نیست.

وضعیت فعلی و مشکلات اقتصادی حاصل تفکر اصولگراهاست. لیکن اکنون اینها منتقد شده‌اند. باید صراحتا گفت که هدف آنها بازگشت به قدرت است

اکنون نان‌خورهای زیادی به این بودجه متصل هستند و از آن ارتزاق می‌کنند بدون اینکه تاثیری داشته باشند. نهادها و دستگاه‌های موازی با وظایف مشترک داریم که می‌شود ادغام شوند. دستگاه‌ها ناکارآمد هستند و بهره‌وری پایین است و این وضعیت یعنی بودجه‌وری بالا. تمام آنهایی که از بودجه ارتزاق می‌کنند یعنی سه قوه و نهادهای دیگری که از بودجه ارتزاق می‌کنند بهره‌وری پایین دارند و ناکارآمد هستند. یعنی پولی می‌دهیم و کمتر از آن دریافت می‌کنیم. مجموع این عوامل موجب شده نتوانیم بودجه‌ریزی عملیاتی را اجرا کنیم. در حالی که اگر براساس عملکرد دستگاه‌ها بودجه پرداخت شود، بودجه‌ریزی مطلوبی خواهد بود. در طول همه سال‌های گذشته بودجه در ایران براساس وفور منابع نفتی تدوین شده است. اگر به ردیف‌های هزینه بودجه دقت شود دیده می‌شود هر کسی از راه رسیده است تکه‌ای از این بودجه رابه خود اختصاص داده است. البته تا زمانی که وفور نفتی بود این مساله زیاد حس نمی‌شد و هزینه‌هایی که بازخوردی نداشته است زیاد حس نمی‌شد. در اقتصاد می‌گوییم زمانی که دستمزدی به یک فرد داده می‌شود حداقل انتظار می‌رود کمی بیش از این دستمزد ارزش افزوده حاصل شود اما اکنون در بوجه به دلایل وفور درآمد نفتی تعداد قابل توجهی دستگاه و افراد بودجه بگیر داریم بدون اینکه تاثیر قابل ملاحظه‌ای در تولید ملی داشته باشند در حالی که هر کسی که از بودجه ارتزاق می‌کند باید به افزایش تولید و رفاه ملی کمک کند.

زمانی که نفت نباشد مانند اکنون که تحریم شده‌ایم بسیاری از فعالیت‌های اقتصادی دچار رکود می‌شوند و زمانی که واحد اقتصادی با رکود و تعطیلی مواجه شود و تولید نباشد بدون شک مالیات هم نیست. آنگاه کارگران اخراج می‌شوند، در این حالت حتی نمی‌توان از دستمزدها مالیات اخذ کرد. اگر درآمد نفت باشد حجم واردات بالاست و درصد قابل توجهی مالیات داریم که همه اینها کم شده‌اند یعنی منبع اول و دوم نیست و تنها استقراض می‌ماند

آیا تغییر ساختار بودجه امکان‌پذیر است؟

زمانی که به ردیف هزینه‌های بودجه نگاه می‌شود می‌بینیم دستگاه‌ها و افرادی زیادی وجود دارند که کمترین کمک را به تولید ملی می‌کنند. نان‌خورهای بودجه به حدی زیاد شده‌اند که به سادگی حذف نمی‌شوند. در شرایط فعلی که درآمدها به شدت کاهش یافته عزمی هم برای کاهش نان‌خورهای بودجه نیست و اگر هم قرار است تغییر ساختاری در بودجه انجام شود زمان‌بر و توام با مقاومت‌های شدید است. با آغاز به کار مجلس جدید انتظار برخوردهای سیاسی از سوی مجلس وجود داشت؛ دوباره جناح اصولگرا از کاهش مشارکت مردم خرسند شدند و سعی کردند با ایجاد مشکلاتی برای دولت منتخب، موانعی ایجاد و عامل شکست دولت شوند. بنابراین با حضور نمایندگان اصولگرای جدید انتظار برخورد با دولت وجود داشت. اگر چه دولت مانند همه دستگاه‌ها قابل انتقاد است اما از منظری که اکنون مجلس وارد شده قابل انتقاد نیست. وضعیت فعلی و مشکلات اقتصادی حاصل تفکر اصولگراهاست. لیکن اکنون اینها منتقد شده‌اند. باید صراحتا گفت که هدف آنها بازگشت به قدرت است.اگر دولت اصلاحات قابل نقد است، اصولگراها هم هشت سال در بهترین شرایط، با وجود برخورداری از درآمدهای سرشار نفتی بدترین عملکرد را در طول تاریخ بعد از انقلاب داشت. پس اگر قرار است تفکر اصلاح طلب وجود نداشته باشد با توجه به سابقه ناکامی اصول‌گرا باید دنبال تفکر سومی باشیم.

مجلس به هر بهانه‌ای می‌خواهد با دولت برخورد کند که فعلا اولین فرصت برای آنها بودجه است. قبل از این هم سعی کرد با یکی دو طرح نشان دهد دایه دلسوزتر از مادر است که یکی از طرح‌ها تصویب شد و می‌خواهد نشان دهد دولت برای مردم کاری نکرد و این مجلس است که برای مردم تلاش می‌کند.

نقش شاخص‌ها و مولفه‌های اقتصاد کلان در نظام بودجه‌نویسی کشور در طول ۴ دهه گذشته چگونه بوده است؟

از دیرباز بخش قابل توجهی از درآمدهای کشور به درآمد نفتی وابستگی دارد؛ از ابتدای انقلاب تاکنون شعار می‌دادیم که می‌خواهیم وابستگی به نفت را کاهش دهیم اما تاکنون اگر وابستگی ما به نفت بیشتر نشده باشد قطعا کمتر هم نشده است. دولت‌ها معمولا ادعا می‌کنند که میزان وابستگی بودجه درآمدهای نفتی زیر 50 درصد است. اما قطعا درآمدهای نفتی محور فعالیت‌های اقتصادی کشور هستند؛ هر زمانی درآمد نفتی کم شده سایر فعالیت‌های اقتصادی هم کاسته شده است. در کشورها منابع درآمدی در بودجه کشورها درآمدهای مالیاتی و سپس خدمات دولتی است. اما در ایران اولین منبع درآمدی نفت و دیگر مالیات و بعد سایر منابع است. بنابراین زمانی که نفت نباشد مانند اکنون که تحریم شده‌ایم بسیاری از فعالیت‌های اقتصادی دچار رکود می‌شوند و زمانی که واحد اقتصادی با رکود و تعطیلی مواجه شود و تولید نباشد بدون شک مالیات هم نیست. آنگاه کارگران اخراج می‌شوند در این حالت حتی نمی‌توان از دستمزدها مالیات اخذ کرد. اگر درآمد نفت باشد حجم واردات بالاست و درصد قابل توجهی مالیات داریم که همه اینها کم شده‌اند یعنی منبع اول و دوم نیست و تنها استقراض می‌ماند.

اکنون اعلام می‌شود 60 میلیون نفر از 80 میلیون جمعیت ایران نیازمند دریافت سبدهای حمایتی هستند یعنی این افراد دچار فقر مطلق‌اند که اگر مشکل تحریم حل نشود شرایط بسیار بدتر خواهد شد. طبقه متوسط ریزش بیشتری پیدا می‌کنند و احتمالا تنش‌های سیاسی و اجتماعی هم به دنبال خواهد داشت. اصولگراها فقط می‌خواهند خودشان این مشکل را حل کنند به عبارتی برای آنها هم گریزی نیست و باید حلش کنند

بنابراین کسری بودجه وجود دارد اما عامل آن همان دلیلی است که موجب تحریم کشور شده است. در نظام برنامه‌ریزی سه مدل برنامه‌ریزی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت داریم. برنامه‌های کوتاه مدت یک ساله، برنامه میان مدت پنج ساله و برنامه بلندمدت 20 تا 25 ساله هستند؛ برنامه کوتاه مدت همین بودجه سالانه است. معمولا بودجه‌ها ابتدا براساس برنامه بلندمدت و میان مدت و در راستای پیشرفت و رفاه جامعه هستند که اکنون هیچکدام از بودجه‌ها براین اساس نیست. دستگاه‌های زیادی هستند که صرفا با بهانه‌های مختلف از بودجه مصرف می‌کنند. نظام بودجه ریزی ایران غیر علمی و غیرکارآمد است. هزینه‌ها مشخص شده و براساس هزینه‌ها دولت‌ها ناچار شدند درآمد را برای آنها تامین کنند.

برخی معتقدند بودجه سال آینده انبساطی است و متورم شده است و این موضوع را نقطه ضعف بودجه می‌دانند در مقابل برخی نیز معتقدند که در شرایط رکود و بعد از کنترل تورم برای رشد اقتصادی، انبساطی شدن منابع و بودجه امری معمول و اثربخش است. نظر شما در این باره چیست؟

در دو سه سال اخیر دچار رکود شدید شدیم و برای جبران این رکود بودجه انبساطی ضرورت دارد اما یادمان باشد که این افزایش اسمی است و زمانی انبساطی تلقی می‌شود که درصد افزایش بیش از درصد تورم باشد در حالی که الزاما اینگونه نیست. از طرفی معلوم نیست درآمدهایی که دولت پیش‌بینی کرده محقق شود یا خیر. دولت در بودجه سال 1400 خوشبینانه رفتار کرده و فرض کرده تحریم‌ها لغو و به سرعت به فروش نفت برمی‌گردیم. اگر مشکل تحریم حل نشود بسیاری از ارقام پیش بینی شده در بودجه محقق نمی‌شود و نمی‌دانیم با این مردم می‌خواهند چه کار کنند. اکنون اعلام می‌شود 60 میلیون نفر از 80 میلیون جمعیت ایران نیازمند دریافت سبدهای حمایتی هستند یعنی این افراد دچار فقر مطلق‌اند که اگر مشکل تحریم حل نشود شرایط بسیار بدتر خواهد شد. طبقه متوسط ریزش بیشتری پیدا می‌کنند و احتمالا تنش‌های سیاسی و اجتماعی هم به دنبال خواهد داشت. اصولگرا‌ها فقط می‌خواهند خودشان این مشکل را حل کنند به عبارتی برای آنها هم گریزی نیست و باید حلش کنند.

اصولا در عمل بودجه‌ها بسیار تابع شاخص‌های توسعه نبوده‌اند. به طور مثال درآمدی از نفت به دست می‌آید و هر کسی قدرت بیشتری داشته پول بیشتری دریافت می‌کند. عمدتا نمایندگان مجلس شورای اسلامی بدون توجه به شاخص‌های توسعه در بودجه تلاش می‌کنند سهم بیشتری از بودجه برای منطقه خود با هدف زمینه چینی برای انتخابات بعدی دریافت کنند؛ این مساله موجب شده ده‌ها طرح نیمه کاره داشته باشیم یعنی فشار نمایندگان موجب شده هزاران طرح که توجیه فنی و اقتصادی نداشته و تنها جنبه نمایشی برای نماینده یا مسئول مربوطه داشته کلید بخورد اما به دلیل عدم توجیه اقتصادی، اعتبار آن تامین نشده و نیمه تمام مانده‌اند.

برخی نمایندگان مجلس فروش اوراق مشارکت را بدهکار کردن دولت آینده می‌دانند. آیا واقعا این تحلیل و نقد درست است؟ در همه کشورها فروش اوراق مشارکت با هدف تامین منابع برای توسعه و آبادانی امری معمول و خارج از مباحث سیاسی و جناحی دولت‌ها دیده می‌شود.

کشورهای پیشرفته با مشکل سرمایه مواجه نیستند. برای آنها از بین بردن سرمایه چیزی در حد کفر است اما در کشور ما هر سال 20 تا 40 هزار طرح نیمه تمام داریم. این درحالی است که ادعا می‌کنیم کشور اسلامی هستیم و در این کشور اسراف حرام است. لیکن سالانه میلیاردها تومان و میلیون‌ها دلار از سرمایه‌های ملی را با بی‌تدبیری و جدل‌های سیاسی از بین می‌بریم. بنابراین بودجه براساس شاخص‌های توسعه نیست و براساس کشمکش منطقه یا افراد و گروه‌های خاص است.

شرایط اقتصادی کشور حتی از دوره جنگ هم بدتر شده است. در دوران جنگ می‌توانستیم نفت را بفروشیم و کالا وارد کنیم و پول نفت فروخته شده وارد کشور می‌شد و تنها آمریکا ما را تحریم کرده بود و یک سری کالا به ما نمی‌داد. اما اکنون هیچکدام از این موارد وجود ندارد. اکنون نمی‌توانیم نفت را بفروشیم و آن مختصر نفتی که از طریق دور زدن تحریم می‌فروشیم به دلیل سوء تدبیر اصول‌گرایان در موضوع FATF و در لیست سیاه قرار گرفتنمان مشکلات پیچیده‌تر شده‌اند

پایه بودجه و حتی تولید ملی کشور هنوز به نفت اتکاء دارد. بی‌تدبیری‌های سه دهه گذشته مانع از کاهش وابستگی به نفت شده است. همیشه بعد از انقلاب اسلامی با تحریم مواجه شده بودیم اما سه سال گذشته نفت با تحریم‌هایی مواجه شده که بی‌سابقه بوده است. در اواخر دوره احمدی‌نژاد تحریم شدیم راه‌هایی برای دور زدن تحریم داشتیم اما در این دوره آمریکا آنها را فهمید و جلوی این راه‌ها را هم گرفت. اگر این آمار که روزانه تنها 200 تا 500 هزار بشکه نفت فروختیم واقعی باشد یعنی به اقتصاد ضربه شدید وارد شده و کسری بودجه شدید داریم که این کسری بودجه ربطی به دولت فعلی ندارد. دولت فعلی با برجام توانست تنفسی برای اقتصاد ایجاد کند اما بد رفتاری آمریکا از یک سو و مشکلاتی که خودمان ایجاد کردیم، بهانه‌ای برای تشدید تحریم‌ها شد و در نهایت وضعیت فعلی را پیش آورده است. کسری شدید بودجه به دلیل کاهش فروش نفت و ناتوانی در کاهش وابستگی به درآمد نفت است. سال آینده اگر اصولگراها هم باشند اما مشکل تحریم حل نشود با کسری بودجه شدیدتری مواجه خواهیم بود.

یکی از ایرادات برخی مجلسی‌ها به دولت دوازدهم کسری بودجه ۱۵۰ هزار میلیاردی سال آینده است واقعا بدین میزان کسری بودجه وجود خواهد داشت؟

کسری بودجه در همه بودجه‌های دنیا مرسوم است؛ زمانی که دولت‌ها با کسری بودجه مواجه می‌شوند از سه طریق کسری را تامین می‌کنند. نخست از طریق استقراض از بانک مرکزی که تورم در پی دارد. دولت‌های پیشرفته زمانی که از بانک مرکزی استقراض می‌کنند، پول را پس می‌دهند اما در ایران به دلیل مشکلاتی که داریم پول برگشت داده نمی‌شود و تورم تزریق می‌شود.راه دیگر تامین کسری بودجه، استقراض از خارج است که در شرایط تحریم بانک‌های جهانی و کشورهای دیگر به ما وام نمی‌دهند و حتی برای کرونا هم به ما وام ندادند. سومین راه استقراض از مردم است که از مردم مبلغی می‌گیرند و سالانه سودی به مردم می‌دهند.بنابراین در هر حال دولت‌ها در مواجهه با کسری بودجه استقراض می‌کنند در نتیجه دولت‌های بعدی با بدهی مواجه خواهند بود بنابراین اکنون مساله فروش اوراق مشارکت اجتناب‌ناپذیر است. شرایط اقتصادی کشور حتی از دوره جنگ هم بدتر شده است. در دوران جنگ می‌توانستیم نفت را بفروشیم و کالا وارد کنیم و پول نفت فروخته شده وارد کشور می‌شد و تنها آمریکا ما را تحریم کرده بود و یک سری کالا به ما نمی‌داد اما اکنون هیچکدام از این موارد وجود ندارد. اکنون نمی‌توانیم نفت را بفروشیم و آن مختصر نفتی که از طریق دور زدن تحریم می‌فروشیم به دلیل سوء تدبیر اصول‌گرایان در موضوع FATF و در لیست سیاه قرار گرفتنمان مشکلات پیچیده‌تر شده‌اند. اکنون حدود 40 میلیارد دلار از کره جنوبی، چین و حتی عراق طلب داریم که به دلیل موضوع FATF نمی‌توانیم وجوه آن را دریافت کنیم. مجموعه این عوامل موجب شده که ناچار به استقراض شویم.

در شرایط فعلی اگر تحریم‌ها حل نشود امیدی نیست که این بدهی‌ها در آینده پرداخت شود. مشکل ما فروش نفت است و تردید نداریم اصولگرایان زودتر در این زمینه اقدام می‌کنند. فعلا که معیشت مردم وجه المصالحه این گروه سیاسی قرار گرفته است.

گفت‌و‌گو از محمد شاهرخ‌نسب

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار