جزئیات طرح ملی «حامی» در گفتوگو با معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزشوپرورش تشریح شد؛
«حامی» و «توانا»؛ دو بال ارتقاء کیفیت مدارس ابتدایی
۴۹ درصد دانشآموزانِ شرکتکننده طرح «حامی» در دروس پایه پیشرفت تحصیلی داشتند
تهران (پانا) - معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزشوپرورش با تشریح سه محور اصلی برنامههای این معاونت در راستای ارتقاء کیفیت، توسعه عدالت آموزشی و گسترش فرصتهای متنوع یادگیری؛ درباره طرحهای «حامی» و «توانا» در مدارس توضیحاتی داد.
در سالهای اخیر، کیفیت یادگیری در دوره ابتدایی و شکافهای آموزشی ناشی از فقر یادگیری، به یکی از دغدغههای جدی نظام تعلیم و تربیت تبدیل شده است. در دولت چهاردهم، رویکرد آموزشوپرورش تمرکز بر «یادگیری واقعی» و هدایت انرژی مدرسه به سوی حمایت مستقیم از دانشآموزانی است که در ظاهر در کلاس حضور دارند اما از یادگیری جا میمانند. آموزشوپرورش امروز تلاش میکند این دانشآموزان «خاموش» را دوباره به مسیر یادگیری بازگرداند؛ تلاشی که نام آن «طرح حامی» است تا بگوید «هیچ دانشآموزی نباید جا بماند». در کنار آن، «طرح توانا» مأموریت دارد معلمان را با ابزارها و روشهای نو - از بازی تا هوش مصنوعی- بهروز کند. اکنون ۸ میلیون و ۷۸۱ هزار و ۸۰۶ دانشآموز ابتدایی در ۷۱ هزار و ۵۸۹ مدرسه کشور تحصیل میکنند و آموزش آنان بر عهده ۳۸۴ هزار و ۴۰۷ معلم است. گفتوگوی پیشرو با رضوان حکیمزاده، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزشوپرورش روایتی است از سیاست جدید آموزشوپرورش و تلاش برای ساختن مدرسهای که یادگیری واقعی در آن اولویت اصلی باشد. در ادامه این گفتوگو را میخوانید.
*سه محور مهم ارتقای کیفیت آموزش، توسعه عدالت آموزشی و توسعه فرصتهای متنوع یادگیری در رأس برنامههای معاونت آموزش ابتدایی مطرح است. در این راستا توانمندسازی معلمان و توانمندسازی دانشآموزان از موضوعات اساسی به شمار میرود. یکی از مهمترین طرحهایی که در دستور کار معاونت قرار دارد، «طرح حامی» است. لطفاً توضیحات جامعتری درباره جزئیات این طرح ارائه بفرمایید.
همانطور که اشاره کردید، دوره آموزش ابتدایی بهعنوان دوره بنیادین یادگیری و تربیت، در سند تحول بنیادین جایگاه ویژهای دارد. مهمترین مأموریت ما در این دوره آن است که اطمینان حاصل کنیم دانشآموزان مهارتهای سواد پایه را بهدرستی میآموزند و یادگیری آنها بهگونهای است که فرصت موفقیت در مراحل بعدی تحصیل و زندگی برایشان فراهم باشد. با توجه به تعداد قابلتوجهی از دانشآموزانی که هنگام ورود به مدرسه در یادگیری مهارتهای پایه ضعف دارند، ضرورت دارد تمرکز بیشتری بر این گروه داشته باشیم اما یک اصل مهم وجود دارد که همه دانشآموزانی که در مدرسه ثبتنام میکنند لزوماً دانشآموز موفقی نمیشوند و همه آنان مهارتهای سواد پایه را که اساس یادگیریهای بعدی است، کسب نمیکنند.
به همین دلیل «برنامه حامی» که برنامهای مبتنی بر حمایت آموزشی مستمر یادگیرندگان است را تدوین کردیم. این برنامه، معطوف به دانشآموزانی است که دارای «فقر یادگیری» هستند. این دانشآموزان به ظاهر بازمانده از تحصیل نیستند، اما در واقع بازمانده از یادگیریاند؛ یعنی در مدرسه حضور دارند اما یاد نمیگیرند. هدف این است که با تمرکز بر مهارتهای سواد پایه، ضعفهای این گروه را برطرف کنیم.
*ضعف برنامههای جبرانی گذشته چه بود و چه تحولی در رویکرد جدید ایجاد شد؟
در گذشته برنامههای جبرانی مختلفی برای دانشآموزانی که ضعیفتر هستند برگزار میشد، اما چندان اثربخش نبود. نتایج مطالعات علمی ملی و بینالمللی نشان داد اگر بخواهیم در راستای عدالت آموزشی، دانشآموزان ضعیف را تقویت کنیم، باید مداخلهای «مستقیم و هدفمند» روی خود دانشآموز انجام دهیم. توانمندسازی معلم لازم است اما کافی نیست؛ زیرا تجربه نشان داده است که معلمان توانمند، بیش از همه موجب پیشرفت دانشآموزان متوسط و قوی میشوند و دانشآموزان ضعیف همچنان از ریل یادگیری خارج میمانند. این مسئله در استانهای کمتر برخوردار کاملاً مشهود بوده است؛ با وجود سالها اجرای دورههای توانمندسازی معلمان، نرخ تکرار پایه تغییر محسوسی نداشته است. بنابراین دریافتیم که مداخله باید «معطوف به خود یادگیرنده» باشد.

*با این اوصاف، بفرمایید طرح حامی بر چه ابعاد و پیامهایی تأکید دارد؟
معتقدیم مداخله باید همزمان ابعاد علمی، عاطفی، روانی و اجتماعی یادگیری را در برگیرد. اساس برنامه حامی همین است. رفع موانع یادگیری و ارسال پیام روشن به دانشآموزان ضعیف که «شما میتوانید یاد بگیرید و یادگیری شما برای ما اهمیت دارد». متأسفانه در بسیاری از کلاسها بخشی از دانشآموزانی که در جریان یادگیری پیشرفت ندارند، تدریجا نادیده گرفته میشوند. این وضعیت باعث میشود تصور کنند یاد گرفتن یا نگرفتنشان برای کسی مهم نیست و تلاشی انجام نمیدهند و اعتمادشان به یادگیری را از دست بدهند.
*طرح حامی، در سال تحصیلی گذشته چگونه اجرا شد و اجرای آن چه نتایجی در خردادماه داشت؟
برنامه حامی بر ایجاد «محیط مثبت یادگیری» تأکید دارد. این محیط باید به شرایط روانی و عاطفی دانشآموز توجه کند و از طریق پیامهای امیدبخش، نگرش او را نسبت به خود و یادگیری تغییر دهد. بنابراین، مسئله فقط تشکیل کلاس جبرانی نیست؛ مهمتر از آن «تغییر نگرش» دانشآموز است. وقتی برای او وقت اختصاصی صرف میشود، همین امر پیامی مهم به دانشآموز میدهد: «تو برای ما مهمی و یادگیریات ارزشمند است.»
مطالعات جهانی نشان میدهد مداخلههای هدفمند معطوف به یادگیرنده، که همزمان به عوامل عاطفی و روانی بازدارنده یادگیری توجه میکنند، بسیار اثربخشاند. به همین دلیل در سال تحصیلی ۱۴۰۳–۱۴۰۴، بر اساس نتایج ارزشیابی نوبت اول، همه دانشآموزان «نیازمند تلاش» و «قابل قبول» را در کارنامه ارزشیابی کیفی توصیفی در سه درس فارسی، ریاضی و علوم شناسایی کردیم. سپس دستورالعمل حامی را تدوین و به مدارس ارسال کردیم. در این دستورالعمل تأکید شده بود که کلاسها در فضای روانی و عاطفی مثبت برگزار شود و دانشآموز پیام «میتوانی یاد بگیری» را دریافت کند؛ مقایسه ممنوع باشد و وقت اختصاصی برای دانشآموزان نیازمند توجه در نظر گرفته شود. مدیر مدرسه نیز این اختیار را داشت که از ظرفیت معلم کلاس، معلمان داوطلب، دانشجویان دانشگاه فرهنگیان، بسیج دانشجویی یا خیرین استفاده کند. یک برنامه هدفمند را در قالب طرح «حامی» اجرا کردیم و نتایج نیز بسیار امیدوارکننده بود. در سه درس فارسی، ریاضی و علوم، ۴۹ درصد بهبود وضعیت یادگیری ثبت شد؛ یعنی ۴۹ درصد از دانشآموزانی که در برنامه شرکت کرده بودند از وضعیت «نیازمند تلاش» و «قابل قبول» به سطح بالاتر ارتقا پیدا کردند که پیشرفت قابل ملاحظهای بود.
*اجرای طرح در تابستان چگونه ادامه یافت و چه دستاوردی داشته است؟ در عین حال بفرمایید اجرای طرح حامی در سال تحصیلی جاری چگونه دنبال میشود؟
برنامه حامی را در تابستان نیز ادامه دادیم. بهجای پایگاههای جبرانی، «پایگاههای حامی» تشکیل شد. در این پایگاهها دانشآموزان «نیازمند تلاش» در محیطی مثبت و با معلمان داوطلب حضور مییافتند. بهدلیل نبودِ مقایسه با دانشآموزان قویتر، اعتماد به نفس آنان افزایش یافت و شوق یادگیری در آنها مشهود بود. من شخصا در بازدید از پایگاههای حامی در استانها، این تحول را مشاهده کردم که اعتماد به نفس به دانشآموزان بازگشته بود. با توجه به این موفقیت، امسال نیز برنامه حامی را از آبانماه، زودتر از دی ماه، آغاز کردیم. با توجه اجرای موفق حامی، نرخ تکرار پایه در بسیاری از مناطق و استانها کاهش یافته که نشاندهنده اثربخشی این برنامه بوده است.
تأکید ما این است که طرح «حامی» برای همه دانشآموزان کشور اجرا میشود؛ زیرا دانشآموز نیازمند توجه ممکن است در تهران هم وجود داشته باشد. هرچند مناطق پرجمعیت و حاشیهنشین، به دلیل تراکم بالای کلاسها و نابرابری در زمان آموزش، کانونهای مهم توجه هستند. علیرغم تصور عمومی، استان تهران نیز در حوزه بازماندگی از تحصیل با چالشهای جدی مواجه است و دومین استان از نظر بازماندگی از تحصیل به شمار میرود که بخشی از آن ناشی از مهاجرتهای غیرسامانیافته است.
*چه آموزشهایی برای معلمان در طرح حامی ارائه میشود و معلمان چگونه توجیه میشوند؟
در دستورالعملی که تدوینشده، مخاطب اصلی مدیر مدرسه است که در شورای آموزشی باید اهداف طرح «حامی» را تبیین کند و در انجمن اولیا و مربیان نیز برنامه را تشریح کند. همچنین مجاز است از ظرفیت خیرین مدرسهیار نیز بهره ببرد. سال گذشته خود من در یکی از نشستهای خیرین حضور یافتم و تأکید کردم که یکی از زمینههای مهم نقشآفرینی آنان، پشتیبانی از طرح «حامی» است. مدیر مدرسه، آموزشهای لازم را به معلمان ارائه میکند و بهویژه بر ایجاد نگاه مثبت و پیامهای امیدبخش به دانشآموزان تأکید دارد، که جوهره اصلی طرح است که ایجاد باور یادگیری تفاوت طرح مذکور با سایر طرحهاست.
*یکی دیگر از طرحهایی که در راستای ارتقای کیفیت آموزش دنبال میشود، طرح «توانا» است. درباره جزئیات این طرح توضیح دهید.
«توانا» برنامه توانمندسازی معلمان دوره ابتدایی، مدیران، راهبران آموزشی و مدیرآموزگاران است. یکی از اولویتهای اساسی دولت چهاردهم، با تأکید رئیسجمهور، ارتقای کیفیت آموزشوپرورش، ایجاد تحول در روشهای آموزش و اصلاح روشهای تدریس است. سند تحول نیز پیشتر بر روشهای نوین تدریس فعال و کارگروهی تأکید کرده بود، اما در سطح مدرسه کمتر اجرا شده بود. به همین دلیل برنامه «توانا» طراحی شد تا همه معلمان، مدیران و راهبران آموزشی در سه محور روشهای تدریس فعال مبتنی بر کارِ گروهی، ایجاد محیط مثبت یادگیری که شامل بازخورد سازنده، شناسایی دانشآموزان نیازمند توجه و برنامههای هدفمند برای ارتقای آنان و همچنین کاربست فناوری و هوش مصنوعی در یاددهی و یادگیری، آموزش ببینند. کارگاههای تخصصی ذیل این محورها در برنامه «توانا» طراحی شد. با حمایت شخص وزیر، بلافاصله پس از آتشبس جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران، دوره تربیت مدرسان استانی در مشهد آغاز شد. این دوره موفق بود و سپس در سطوح استانی ادامه یافت. پس از آن، آموزشها برای معلمان، مدیران، معاونان و راهبران آموزشی برنامه مذکور اجرا شد.
همچنین در کنار آن اجتماعات یادگیری در بستر فضای مجازی ایجاد شد؛ گروههای ۱۵ تا ۲۰ نفره از معلمان همپایه که تجربهها و فیلمهای تدریس فعال را با هم به اشتراک میگذارند. هدف این اجتماعات، توسعه حرفهای معلمان از طریق تبادل ایدهها و تجربههاست. از آبانماه امسال نیز برنامه «توانا» برای معلمانی که در دوره تابستان نتوانستند شرکت کنند و نیز برای گروههایی که نیاز به تداوم آموزش دارند، مجددا فعال شده است.
*با توجه به اینکه بازی در آموزش و یادگیری دانشآموزان اثرگذار است، بفرمایید در راستای طرحهایی که برای ارتقای کیفیت در مقطع ابتدایی دنبال میشود، آیا از بازی هم در آموزش استفاده خواهد شد؟
بازی یکی از محورهای اصلی طرح تواناست. در واقع یکی از محورهای اصلی این برنامه این بود که بازیهای آموزشی را طراحی کنیم که مفاهیم یادگیری را از طریق بازی یاد دهد. در دوره قبل نیز «اتاق بازی و یادگیری» اجرا شده بود. بازی یکی از مناسبترین بسترها برای یادگیری است در واقع بازی، چه سنتی، چه فکری ساده و چه دیجیتال، یکی از مؤثرترین روشهای یادگیری است. اخیراً نیز در خراسان رضوی برنامهای اجرا شد؛ مجموعهای از بازیهای ساده برای آموزش مفاهیم پیچیده ریاضی مثل کسر، اعشار و نسبتها. این برنامه با استقبال مواجه شد و اثربخشی بالایی داشت.
*از آنجا که آموزشوپرورش در اولویت دولت چهاردهم قرار دارد و رئیسجمهور بهطور ویژه به مباحث تدریس و حتی چیدمان کلاسهای درس توجه دارد و در واقع توسعه عدالت آموزشی یکی از مهمترین رویکردهای دولت است، شما در یکی از جلسات گزارشی به رئیسجمهور ارائه کردید. بفرمایید چه نکاتی در زمینه توسعه عدالت آموزشی ارائه شد؟
رئیسجمهور از ما خواستند که در کنار برنامههایی که برای توانمندسازی انجام میدهیم، یک «کلاس درس مطلوب» از نظر فضای فیزیکی، نوع چیدمان، مبلمان آموزشی و تجهیزات فناورانه ارائه کنیم. به همین منظور مطالعات تطبیقی نظامهای آموزشی پیشرو انجام شد. نتیجه این مطالعات ارائه شد و مورد توجه ایشان قرار گرفت. یکی از مصوبات هیأت دولت نیز تخصیص بخشی از مسئولیت اجتماعی شرکتهای بزرگ و پتروشیمیها به آموزشوپرورش بود، تا بتوانیم تجهیزاتی مانند ویدئوپروژکتورهای نوین یا تلویزیونهای آموزشی را در مدارس دولتی توسعه دهیم. بنابراین تأکید گزارش بر این بود که کلاسهای امروزی در عصر هوش مصنوعی باید از امکانات فناوری، چیدمان قابلانعطاف و مبلمان متحرک برخوردار باشند تا فضای آموزشی مطلوب باشد.

*همانطور که اشاره کردید در عصر هوش مصنوعی قرار داریم و مدارس و دانشآموزان ناگزیر هستند که به سمت استفاده از این فناوری حرکت کنند. بفرمایید که در معاونت آموزش ابتدایی چه برنامهای برای بهرهمندی معلمان از هوش مصنوعی در نظر گرفته شده است؟
ارزیابی دقیق اینکه چقدر معلمان از هوش مصنوعی بهرهمند هستند، نیازمند مطالعات میدانی است، اما در برنامه توانا یکی از سرفصلها به طور مشخص به هوش مصنوعی اختصاص یافته است. هوش مصنوعی فرصتهای گستردهای برای ارتقای فرایند یادگیری ایجاد کرده، اما نگرانیهایی نیز وجود دارد. یونسکو چارچوبهایی برای کاربرد هوش مصنوعی در محیطهای آموزشی چه برای دانشآموزان و چه برای معلمان تدوین کرده است. نکته اساسی این است که نقشهای یاددهنده و یادگیرنده معلمان و دانشآموزان باید بازتعریف شوند. معلم نمیتواند صرفا انتقالدهنده مفاهیم باشد، چون هوش مصنوعی این وظیفه را بهتر و سریعتر انجام میدهد. بنابراین حتما باید به سمت روشهای فعال و خلاقانه حرکت کنیم. یکی از برنامههای اصلی ما در معاونت آموزش ابتدایی نیز این است که بتوانیم متناسب با هوش مصنوعی بازتعریف دوبارهای داشته باشیم و معلمان را تحت آموزش قرار دهیم تا متناسب با فضای جدید شایستگیهای جدیدی را کسب کنند که بتوانند دانشآموزان امروزی که «بومیان دیجیتال» هستند را تربیت کنند. قرار نیست هوش مصنوعی جای معلم را بگیرد.
در عین حال باید توجه داشت که هوش مصنوعی تربیت نمیکند، آموزش را انجام میدهد. تربیت کار معلم، مدرسه و تجربههای زیسته دانشآموزی است. اگر نقش تربیتی معلم بازتعریف نشود، خطر حاشیهرفتن تربیت وجود دارد. در کارگاههای هوش مصنوعی تلاش کردیم، معلمان را با کاربردهای صحیح این فناوری آشنا و توانمند کنیم، کاربردهایی که خلاقیت را تضعیف نکند بلکه به یادگیری فردی، دادهکاوی و برنامهریزی آموزشی کمک کند. اینجاست که ارتباط بین دانشآموز و معلم هم بیشتر میشود و آنجاست که ارتباط تربیتی نیز آسیب نمیبیند.
در واقع وقتی معلم بهروز باشد و دانشآموز احساس کند که معلم او را درک میکند، ارتباط و اعتمادِ میان آنها تقویت میشود. هرگاه این ارتباط تقویت شود، تأثیرگذاری تربیتی نیز دچار خدشه نخواهد شد. در طرح «توانا» یک سرفصل اختصاصی درباره هوش مصنوعی وجود دارد. هوش مصنوعی فرصتهای فراوانی برای ارتقای یادگیری دارد اما نگرانیهایی نیز دارد. نقشهای معلم و دانشآموز باید بازتعریف شوند. معلم نباید صرفا انتقالدهنده محتوا باشد، زیرا هوش مصنوعی این کار را سریعتر انجام میدهد اما هوش مصنوعی تربیت نمیکند. تربیت کار معلم، مدرسه و تجربه زیسته دانشآموز است. بنابراین در کارگاهها معلمان را با کاربردهای صحیح این فناوری آشنا کردهایم.
*آیا در برنامههای آموزشی به «فرهنگ بومی مناطق» نیز توجه میشود؟ چون ظرفیتهای بومی هر استان متفاوت است و آنچه در یک استان جواب میدهد، الزاماً در دیگری اثربخش نیست.
بله، این نکته کاملاً درست است. اجازه دهید مثالی بزنم. در «اردوی عشایر» که برگزار کردیم، شما در یک قابِ واحد، تنوع زیبای فرهنگ ایرانی را میبینید؛ از اقوام مختلف، گویشهای گوناگون، سنتها، صنایع دستی و حتی موسیقیهای متفاوت. همه زیر چتر ایران عزیز جمع میشوند؛ مصداقی از وحدت در عین کثرت. این موضوع یکی از افتخارهای بزرگ ایران است. این ویژگی باید در فعالیتهای آموزشی و برنامههای درسی بازتاب داشته باشد. در سند تحول نیز آمده که مدارس باید «برنامه ویژه مدرسه» داشته باشند تا متناسب با اقتضائات محیطی خود برنامهریزی کنند. بسیاری از مدارس نیز همین مسیر را دنبال میکنند.
در برگزاری اردوهای عشایر و برنامههای مرتبط با دانشآموزان عشایر، توجه جدی داریم. اما شخصاً معتقدم آموزشوپرورش باید یک چارچوب ملی نظاممند برای این موضوع تعریف کند، تا اجرای آن سلیقهای نباشد. بازتاب هویت فرهنگی اقوام و خردهفرهنگها باید در کتابهای درسی، فعالیتهای آموزشی و تجربههای مدرسهای دیده شود. این کار حس تعلق به هویت ایرانی ـ اسلامی را تقویت میکند.
گفتوگو از آسیه اسحاقی
ارسال دیدگاه