ظرف خالی غزه؛ روایت ایستادگی زنان و کودکان فلسطین در عطش عدالت و انسانیت
فارس (پانا) - در میان جنگ و محاصره، کودکان غزه با بحران تشنگی و گرسنگی بیرحمانهای روبهرو هستند و استقامت آنها فراخوانی برای عدالت جهانی است.

در روزگاری که غزه در زنجیر محاصره و میان شعلههای جنگ، هر روز تشنهتر و گرسنهتر میشود، قصه مظلومیت ساکنانش فراتر از دوگانگی دموکراسی و انسانیت است. محرومیت زنان و کودکان در این دیار، بغض فروخفتهای است که جهان آزاد، کمتر صدایش را شنیده. در این میان، زنان مسلمان وظیفهای بیش از همدردی و اشک دارند؛ فریاد، آگاهیبخشی و همبستگی عملی، مسئولیت امروز آنهاست تا صدای عدالت را از میان آوار غزه به گوش دنیا برسانند
در روزگار ما، غزه نه تنها جغرافیایی کوچک، بلکه نامی بزرگ بر تارک تاریخ مظلومیت است. مردم این نوار باریک، سالها میان آتش و عطش جان میسپرند؛ محاصره نفسگیر، گلولههایی که شب و روز بر سرشان میبارد و استخوانهایی که زیر سقف سنگ و خاک، بیصدا خرد میشود. مظلومیت را اگر بخواهند معنا کنند، باید از چشمان کودکی بپرسند که میان ویرانهها به دنبال تکه نانی میگردد، یا از مادری که نه دارو دارد، نه امید...
حماسه غزه، چیزی فراتر از مقاومت جسمانی است. مردمانش، ایستادگی را با گوشت و خون خود آمیختهاند تا جهانیان بدانند شرافت و غیرت، با هیچ اسلحه و محاصرهای خاموش نمیشود. این دیار، بانگ بلندی بر عدالت انسانی است؛ آوازی که وجدان خفته جهان را به داوری فرا میخواند.
اما جنایت و غفلت، تنها در میدان نبرد و آسمان جنگندهها خلاصه نمیشود. در هفتههای اخیر، بعد تازه و تلختر از فاجعه غزه آشکار شده است؛ گرسنگی و تشنگی بیسابقه، بهویژه برای زنان، کودکان و پیرانی که هر ثانیه قربانی بیپناهی میشوند. کودکانی که لبخندشان پیش از آنکه شکوفا شود، فرو میمیرد؛ زنانی که مادرانه، گرسنگی میکشند و در میان ویرانیها، برای فرزندانشان قطره آبی میجویند اما پاسخی جز خالی بودن ظرف غزه نمییابند.
کمکهای انسانی و غذایی، هزاران تُن در پشت حصار رفح ـ گذرگاهی که بر امید بسته شده ـ در حال پوسیدن است؛ در حالی که کودکان گرسنه و مادران نگران، چشم به راه یک تکه نان و جرعهای آباند. دوگانگی دموکراسی و انسانیت اینجا عریانتر از همیشه جلوه میکند.
سکوت مدعیان دموکراسی و حقوق بشر، خنجری است در پشت حقیقت. سازمانهای بینالمللی و قدرتهای جهانی یا با الفاظ بیخاصیت و بیانیههای توخالی به استقبال بحران میروند یا خود را به ندیدن میزنند. اینجا غزه، معیار سنجش وجدان جمعی بشریت است؛ غربال بزرگی که سره را از ناسره جدا میکند.
و اما سؤال اساسی: مسئولیت ما چیست؟
در چنین روزگار سیاهی، وجدان هر انسان آزاده و بهویژه هر زن مسلمان، فراخوانده میشود. زن مسلمان، فراتر از مرزها، خواهر همان مادری است که در غزه کودکش را در آغوش دارد و قطره شیری از او دریغ شده است. امروز، رسالت ما زنان مسلمان، تنها اشک و آه نیست؛ بلکه فریاد اعتراض، همبستگی عملی، آگاهیبخشی و احیای صدای زنان ستمدیده فلسطین است.
باید یادمان باشد که قدرت زن، در نجات و بیداری جامعه بیبدیل است. امروز هر مادر مسلمان، هر فعال سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، میتواند حلقهای از زنجیره بیداری و یاری برای غزه باشد ـ چه با رساندن صدای مظلومان، چه با کمکهای انساندوستانه، چه با ساخت و همدلی.
غزه، نیازمند خواهرانِ همدرد و همصداست؛ گرسنگی زنان، پیران و کودکانِ سرزمین قبله اول، فریادیست که باید به عمل و تأثیر تبدیل شود.
آیا جهان، صدای غزه را خواهد شنید؟
تا کی ظرف غزه خالی خواهد ماند؟
و ما زنان مسلمان، چه خواهیم کرد؟
ارسال دیدگاه