گفت‌‌وگو با دهیار یکی از روستاهای قزوین که توانسته طی ۲، ۳ سال زادگاهش را سر زبان‌ها بیندازد

روستایی که با دهیار زن توانست خود را در کشور معرفی کند

تهران (پانا) - روی صفحات تقویم، بین همه مناسبت‌هایی که با یک عنوان اختصاصی ملی و جهانی روی پیشانی روزها نشسته، امروز به اسم روستاییان و عشایر کشورمان سنجاق شده است؛ مناسبتی که باعث می‌شود صفحه امروزمان را به یکی از روستاهای خاص کشورمان اختصاص بدهیم، روستایی که بین بقیه روستاهای دیگر ـ‌ همه آنهایی که حال و روزگارشان به‌خاطر فعالیت‌های خاص دهیاری و مشارکت مردم شان خوب است ـ به‌خاطر یک ویژگی خاص متمایز شده؛ روستای میلک بخش الموت غربی استان قزوین.

کد مطلب: ۹۵۹۳۱۱
لینک کوتاه کپی شد
روستایی که با دهیار زن توانست خود را در کشور معرفی کند

به‌گزارش جام‌جم، روستایی با جمعیتی حدود 450 نفر که نزدیک به دو سال است مدیریت دهیاری‌اش به یک زن سپرده شده و به این ترتیب نام فرحناز حسین‌پور در فهرست 2500 نفره دهیاران زن کشور نوشته شده است. حسین‌پور اما کنار همه مسؤولیت‌هایی که به‌عنوان دهیار به او سپرده شده، با یک حرکت فرهنگی جالب اسم روستایش را در کشور مطرح کرده است؛ او کوچه و خیابان‌های روستا را به اسم زنان قدیمی‌تر روستا که همگی مادر و مادربزرگ‌های اهالی روستا هستند، نامگذاری کرده؛ همین است که حالا مردم از کوچه ملک‌جان و پونه می‌گذرند و سر از کوچه گلبوته و گلزار و گل جهان در می‌آورند؛ کوچه‌هایی که یاد اهالی می‌اندازند، روزی روزگاری در این کوچه، گل جهان، قابله روستا زندگی می‌کرد و گلبوته چه نان‌های خوشمزه‌ای در تنور می‌پخت.

شما چطور دهیار شدید؟
من اهل همین روستا هستم، اما مدت‌هاست که خارج از روستا زندگی می‌کنم. با وجود این به‌خاطر علاقه‌ای که به روستا داشتم در ماه حداقل سه‌چهار بار به روستا سر می‌زدم و سعی می‌کردم در امور آنجا مشارکت داشته باشم و با این‌که هیچ مسؤولیتی نداشتم خودم را درگیر مسائل مختلف می‌کردم. این پیگیری و علاقه و حضور من به چشم اعضای شورای روستایمان آمد و آنها پیشنهاد دادند دهیاری را قبول کنم. تا قبل از من روستای میلک هیچ دهیار خانمی نداشت و به‌همین دلیل اوایل مخالفت‌ها بابت این موضوع زیاد بود و به‌جز همسرم که واقعا مشوقم بود، حتی خانواده خودم با این موضوع مخالف بودند و می‌گفتند دهیاری شغل سختی برای خانم‌هاست و با وجود این من با توجه به علاقه‌ای که داشتم آنها را برای پذیرفتن این مسؤولیت مجاب کردم. از طرف دیگر تعدادی از اهالی روستا هم مخالف این موضوع بودند و هنوز برایشان جا نیفتاده بود که دهیارشان یک زن باشد و حتی سرسختانه نسبت به این موضوع جبهه گرفته بودند.

تغییر این نگاه کار سختی بود؟
نه خیلی. چون با کارهایی که از همان ابتدا در روستا انجام شد و تغییراتی که به‌وجود آمد، اعتماد آنها را هم جلب کردم. یادم است اولین‌باری که لبخند رضایت را در چهره اهالی روستا دیدم، در بحث خدماتی بود که برای ساماندهی مسیرهای منتهی به میلک انجام دادم، میلک یک روستای کوهستانی است و رفت و آمد به آن خطرات زیادی دارد و یکی از اولین کارها نصب گاردریل بود که با استقبال مردم مواجه شد. بعد کم کم مردم پذیرفتند که واقعا رسیدگی به مشکلات روستا و بحث توسعه میلک یکی از دغدغه‌های مهم من است.

در مشارکت اهالی روستا با تصمیمات و فعالیت‌های دهیاری، فرقی بین دوره مدیریت شما به‌عنوان یک دهیار زن و دهیاران قبلی روستا وجود دارد؟
بله، قاعدتا این تغییر دیده می‌شود و بیشترین نمودش هم در افزایش مشارکت زنان روستا در امور روستا بوده است و الان طوری شده که هر مهمان رسمی‌ای هم که بخواهد به روستا بیاید از استاندار گرفته تا نماینده‌ مجلس و... زنان روستا در صف اول استقبال هستند در حالی‌که قبلا زنان در چنین مراسمی اصلا از خانه‌هایشان بیرون نمی‌آمدند، الان اما این‌طور نیست و خوشبختانه همین حضور به چشم مسؤولان هم می‌آید و در تغییر شرایط زندگی زنان روستا موثر است.

از نامگذاری کوچه و خیابان‌های روستا به اسم زنان بگویید، این حرکت خاص شما اسم میلک را در سطح کشور مطرح کرده است.
کوچه و معابر روستای ما قبلا اصلا اسمی نداشتند، کلا روستای ما دو تا خیابان اصلی دارد که یکی برای بالا محله است و به اسم جیر محله می‌شناسند و یکی برای پایین محله که به اسم جار محله می‌شناسند. این دو تا هم اسمشان فقط به‌صورت لفظی بود و بقیه هیچ اسمی نداشتند، تا این‌که از طرف بخشداری اطلاعیه‌ای آمد که نوشته بود حتما معابر روستا نامگذاری شوند، چون بحث گازرسانی در روستا مطرح شده بود. من از وقتی این موضوع مطرح شد ذهنم درگیر انتخاب اسامی شد. فکر کنم دو ماهی طول کشید تا به نتیجه برسم، اول می‌خواستم از اسامی طبیعت استفاده کنم، اما دلم می‌خواست اسامی به‌نحوی به میلک مربوط باشند و خاطره‌ای را برای اهالی زنده کنند، در نهایت به اسم زنان روستا رسیدم، اسامی‌ای مثل گلبوته، گلزار، گل جهان و ... خوشبختانه این ایده با استقبال شورای روستا هم روبه‌رو شد و بالاخره موفق شدیم این فکر را عملی کنیم.

اسامی را چطور انتخاب کردید؟
در صحبت‌هایی که با بزرگان روستا و خود اهالی داشتیم به اسم زنانی رسیدیم که همگی در گذشته در روستا شناخته شده بودند، هرکدامشان یک کاری انجام می‌دادند مثلا گل‌جهان قابله روستا بود که بچه‌های زیادی را به‌دنیا آورده بود و اگر اسمش روی این کوچه هم نمی‌آمد شاید نسل جدید هیچ ذهنیتی درباره او نداشتند. اما با این کار نه فقط گل‌جهان که بقیه زنان روستا هم دیده شدند. بگذارید این‌طور بگویم که در روستاها، زنان همیشه سخت‌ترین کارها را انجام می‌دهند، هم به‌خوبی وظیفه مادری‌شان را انجام می‌دهند هم در امورات مختلف کشاورزی و دامداری پابه‌پای مردها کار می‌کنند اماخیلی وقت‌ها اسمی از آنها نیست. همه زنانی که حالا اسمشان روی کوچه‌ها و معابر میلک است، زنان و مادرانی هستند که فرزندانی خوب تحویل جامعه داده‌اند بچه‌هایشان تحصیل کرده‌اند، اما هیچ‌وقت به اسم مادرشان شناخته نمی‌شوند و همه می‌گویند که مثلا پسر آقای فلانی هستند و ... اما با این کار الان اسم مادرها هم زنده شده است.

استقبال مردم روستا از این نامگذاری چطور بوده؟
خیلی خوب، خیلی‌هایشان می‌آیند و تشکر می‌کنند که مثلا اسم مادر یا مادربزرگشان مطرح شده و یک جورهایی این اسم‌گذاری خاطره‌های زیادی را برایشان زنده کرده است؛ البته من سعی کردم به‌جز این موضوع، سنت‌های قدیمی روستا را هم یک جورهایی احیا کنم و برگزاری مراسم نوروز خوانی در روستا یکی از این موضوعات است و الان دوسال است روز سوم عید ما یک برنامه مشترک می‌گذاریم و همه اهالی در حیاط امامزاده اسماعیل روستا جمع می‌شوند و بعد از زیارت امامزاده، چند نفر از بزرگان روستا شعرهای قدیمی با محوریت نوروز را می‌خوانند و بقیه هم تکرار می‌کنند و یک جورهایی، این سنت قدیمی روستای ما دوباره احیا و با استقبال مردم هم مواجه شده است.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار