رامین مهمانپرست*

کشورهای عربی و درک ضرورت تنش‌زدایی با ایران

اهمیت استراتژیک منطقه خاورمیانه برای تجارت، انرژی و حتی امنیت دنیا بر کسی پوشیده نیست. بر اساس تجارب دهه‌های اخیر اثبات شده که هرگونه تحولی خصوصاً منفی در این منطقه طی مدتی کوتاه می‌تواند تحولات و مناسبات در سطح جهانی را تحت تأثیر خود قرار دهد. حال در چنین منطقه‌ای به طور اولی می‌توان درک کرد که کوچک‌ترین تحولی، عناصر و کشورهای حاضر در محدوده‌ را به طور طبیعی متأثر از خود می‌کند.

کد مطلب: ۹۳۰۷۰۳
لینک کوتاه کپی شد

جریان اعتراضات موسوم به بهار عربی و نوع سرایت آن در بخش‌های مختلف خاورمیانه مثال بارزی برای اثبات این ادعاست. پس کاملاً طبیعی است که در چنین منطقه‌ای با این خصوصیات، بازیگران اصلی حتی در اوج کشمکش و تخاصم، نگران سرنوشت یکدیگر باشند.
تلاش‌های فعلی برای تنش‌زدایی میان ایران از یک سو و برخی کشورهای عربی چون عربستان، امارات و مصر از سوی دیگر در همین چارچوب معنا پیدا می‌کند. هر چند این تلاش‌ها هنوز پراکنده، غیر منسجم و حتی شاید غیر نظام‌مند هستند، اما اصرار برخی از کشورها نظیر عربستان بر ارسال نشانه‌هایی مبتنی بر علاقه نسبی بر تنش‌زدایی می‌تواند مؤید درک وضعیت یاد شده در منطقه باشد. درکی که هنوز البته به نظر نمی‌رسد که به وضعیتی تکامل یافته رسیده باشد، چه آنکه در کنار بروز این نشانه‌های مثبت همچنان شاهد سیاست‌ورزی غیراصولی این دست کشورها در منطقه هستیم.

سیاست‌ورزی که قبلاً نمونه مشابه آن توسط عناصری چون صدام آزموده شده و ناتوانی آن به اثبات رسیده است. به عبارتی هر چند به جز سیگنال‌های مثبت ارسال شده برای تنش‌زدایی با ایران شاهد عقب‌نشینی‌هایی از سوی بازیگران عربی در جبهه‌هایی نظیر یمن هستیم اما متأسفانه روند تجدیدنظر در سیاست‌های قبلی در این دست حوزه‌ها از سرعت لازم و اثربخش برخوردار نیست.
عامل اصلی بازدارنده قدرت‌های عربی از تنش‌‌زدایی با جمهوری اسلامی اما نقش مخربی است که خصوصاً توسط رژیم صهیونیستی و در درجه بعدی امریکا ایفا می‌شود. رژیم صهیونیستی سال‌هاست که تمایل خود برای وجود تنش بین کشورهای اسلامی را آشکار کرده و مشخص است که مهم‌ترین دلیل توجیه‌کننده آن برای این رژیم هم ادامه دادن به اقدامات غیرانسانی‌اش در فلسطین است. مضافاً اینکه وجود تنش در خاورمیانه و خلیج فارس بهترین توجیه‌کننده حضور امریکایی‌ها در منطقه و کسب منافع اقتصادی از حاکمان برخی کشورهاست.

در این شرایط نشانه‌هایی وجود دارد که خود کشورهایی که عامل امریکا در خاورمیانه محسوب می‌شوند هم از این نقشی که در نسبت با این کشور بازی می‌کنند چندان رضایت ندارند و بر ابعاد مخرب آن کم و بیش آگاهی‌هایی دارند. به طور مثال درخواست «عبدالله بن زائد» وزیر خارجه امارات از روسیه در جریان سفر ماه ژوئن به مسکو برای میانجی‌گری بین ایران و امارات را می‌شود در همین چارچوب یافت، اما ابهام اصلی این است که آیا این کشورها توان خروج از زیر سایه امریکا را دارند و از میزان استقلال کافی برخوردار هستند که در میدانی خارج از میدان طراحی شده توسط اسرائیلی‌ها بازی کنند یا خیر؟
سیاست اصولی جمهوری اسلامی ایران در تمام چهل سال گذشته در منطقه بر همکاری بین کشورهای اسلامی و وجود اتحاد و همگرایی درون منطقه‌ای علیه حضور نیروهای فرامنطقه‌ای متکی بوده. این سیاستی است که همچنان ایران آن را در منطقه دنبال می‌کند و خواستار برقراری بالاترین و دوستانه‌ترین سطح روابط با کشورهای عربی است. اما مهم این است که این همکاری و روابط دوستانه پیش نیاز مهمی دارد و آن هم کنار گذاشتن سیاست برخی از رهبران جوان منطقه است که عملاً به عاملیت از طرف امریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه ایفای نقش می‌کنند. به عبارتی مثبت شدن چشم‌اندازها در این افق بستگی به این دارد که قدرت‌های عربی تا چه اندازه برای ایفای نقش مستقل در ارتباط با ایران و تنش‌زدایی با جمهوری اسلامی اهتمام داشته باشند.
تا اینجای کار رسیدن به ضرورت تنش‌زدایی با جمهوری اسلامی ایران یک قدم مثبت اما نه کافی در این جهت است و این قدم در شرایطی تکمیل خواهد شد که این قدرت‌ها در تنش‌زدایی با ایران، عاملیت کشورها و قدرت‌های فرامنطقه‌ای و خصوصاً رژیم صهیونیستی را کنار بگذارند. در این شرایط شاید گذر زمان برای زمامداران کم تجربه آنقدر درس و عبرت داشته باشد که متوجه شوند فاکتور امنیت منطقه در درجه اول فاکتوری همگانی و عمومی است و همه از آن متأثر می‌شوند و ثانیاً اینکه این فاکتور با حضور بازیگران فرامنطقه‌ای تأمین نخواهد شد.

*سخنگوی پیشین وزارت خارجه

منبع: روزنامه ایران

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار