ناهید خداکرمی*

مرز پایان اشتباهات

خبر بسیار تکان‌دهنده و غیر قابل باور بود؛ جمعی از دانش‌آموزان یک مدرسه پسرانه مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته‌اند. همین یک جمله به‌راحتی می‌تواند تمامی خانواده‌های کشور را دچار استرسی دهشتناک کند به خصوص که قبل‌تر از آن و چندی بعد از آن نیز اخبار دردناکی از ربوده شدن و تجاوز به کودکان در مناطق مختلف کشور موجی از نگرانی برای هر انسانی به خصوص اگر پدر و مادر باشد، برانگیخته است.

کد مطلب: ۸۳۰۵۴۹
لینک کوتاه کپی شد

از طرفی چنین سوژه‌هایی مورد توجه اغلب رسانه‌ها به خصوص در فضای مجازی قرار دارد و البته خوب یا بد به زودی این توجه رسانه‌ها به انعکاس حواشی خبر فروکش خواهد کرد و آنچه باقی می‌ماند سوالات بدون پاسخی است که بعد از فضای احساسی و رسانه‌ای در امواج فروخفته فراموش می‌شود و بعد از چند صباحی کمتر کسی می‌پرسد چه شد؟ چرا شد؟ روش پیشگیری از بروز مجدد کدام است؟ نقش مدیریت فرهنگی- اجتماعی کشور در اینگونه اتفاقات چیست؟ به‌عبارتی بخش زیرزمینی و پنهان چنین حوادث تلخی که می‌تواند درسی باشد برای همه ما، ممکن است هرگز هویدا نشود.

آنچه در ماجرای مدرسه غرب تهران دیده شد توفان رسانه‌ای بی‌سابقه‌ای بود از باید‌ها و نباید‌ها، سرزنش‌ها و قضاوت‌ها، که هر کسی به شیوه خود نهاد مغضوب را می‌نوازد و برای اعدام متهم، انحلال مدرسه، استعفای وزیر و محاکمه این و آن حکم صادر می‌کند و برخی حتی سعی دارند تا ارتباط برجام، سند ٢٠٣٠ و انتخابات ٩٦ را با چنین حوادثی با ضمیر «من» و فعل «معتقدم» ثابت کنند. در حادثه خمینی شهر اما اظهارنظر‌های نماینده منتخب مردم، بسیار شوک‌آور‌تر از اصل خبر بود که می‌تواند تصویری واقعی از تحمیل منیت‌ها آن هم با استناد و سوءاستفاده از سخنان بزرگان بر نظام مدیریت کشور باشد. رنج‌آور آنکه در میان این امواج سهمگین، آنچه کمتر کسی به آن توجه دارد، تابش سوزان زبانه‌های این آتش‌ها بر سلامت روان خانواده‌های درگیر، اعتماد جامعه، حقوق متهم و حرمت کودکان قربانی است که تلخی این فاجعه را بیشتر می‌کند، مخصوصا که برخی ناعالمانه برای کمک به خانواده‌ها به شیوه‌هایی غیرعلمی درصدد نزدیک شدن به قربانی و اظهار لطف به آنان برمی‌آیند، ولی در حقیقت اسباب رنج و آزار بیشتر آنها خواهند بود. تصور کنید یک کودک ٥ ساله چند روزی است که مورد تجاوز قرار گرفته و امروز گروه‌های مختلف اعم از زن یا مرد به دیدن او بروند و اسباب‌بازی ببرند! دیدن چندین غریبه دیگر هر چند شکلات و عروسک در دست‌شان باشد جز تداوم سایه تجاوز آن‌هم به حریم ترس‌ها و رنج کودکانه‌اش چه حاصلی دارد؟

تجاوز و سوءاستفاده جنسی آن‌هم از کودک و نوجوانان به هر شکل و شیوه‌ای که باشد و متهم هر فرد بالغی که باشد، یکی از سهمگین‌ترین آسیب‌های جسمی- روانی برای قربانی و بیشرمانه‌ترین جرم برای متهم به‌شمار می‌آید و معمولا فرد متجاوز دچار یک بیماری خطرناک رفتاری است و با آنکه اغلب درمان‌ناپذیر و درهر مکتبی سزاوار مجازات قانونی است اما دقت در بررسی‌های تکنیکی اولیه با تکیه بر روش‌های روانشناسی یکی از مهم‌ترین اصول مواجهه با چنین مجرمی است. گرچه چنین حوادث و لفزش‌هایی در هر کشوری دیده می‌شود اما آنچه جوامع را متفاوت می‌کند همان شیوه برخورد با آن است.

مردمانی که از هوش هیجانی بالا برخوردارند و شیوه تربیتی مدارس آنها بر مبنای حل مساله و مدیریت هیجان پایه‌گذاری شده است، کودکانش توانایی و مهارت شناخت سوءاستفاده‌گر را کسب می‌کنند و مسوولانش در مواجهه با چنین افرادی از تکنیک‌های استاندارد علمی برای شناخت، کشف و تنبیه متهم استفاده می‌کنند، لذا چنین بحران‌هایی را با کمترین آسیب و بیشترین پندآموزی مدیریت می‌کنند. اما چه شده است که این روند در کشور ما چنین لجام گسیخته و گاه سوار بر موج احساسات زودگذر و هیجانی به پیش می‌رود و‌ تر و خشک را با هم می‌سوزاند.

قطعا تبعات این تب به‌ظاهر زودگذر که با ادبیات عوام‌زده تک‌جمله‌ای منتشر می‌شود و این روزها در فضای مجازی جایگزین ادب عطار و سعدی، لطافت غزل حافظ، فلسفه رباعیات خیام و حکمت ابن‌سینا شده است، مخرب روح و روان و نشان از افت واضح هوش هیجانی جامعه دارد. هوش هیجانی مجموعه‌ای از مهارت‌ها و توانایی‌هایی است که ما را قادر می‌سازد تا آگاهانه در زندگی و به خصوص هنگام مواجهه با کامیابی‌ها و شکست‌ها، کنترل خود را به دست‌گیریم. به بیان ساده، قدرت استفاده هوشمندانه از هیجانات و شناخت تاثیر احساسات، ارزش‌ها و هیجانات بر رفتار است. نتیجه برخورداری از هوش هیجانی خوب، مهارت ارتباطی و اجتماعی بالا و اتخاذ تصمیم درست در زندگی فردی، اجتماعی و اداره جامعه است.

برای آنکه بتوانیم به عکس‌العمل خود و مدیران فرهنگی کشور در زمان بحران نمره بدهیم ابتدا باید بدانیم ضریب هوش هیجانی یا هوش احساسی جامعه ما که شامل شناخت، کنترل عواطف و هیجان‌های فردی است، چقدر است؟ شیوه مدیریت بحران اخیر در آن مدرسه پسرانه و صحبت‌های ضد و نقیض آن نماینده مجلس به خصوص درخواست برکناری مدیرکل اورژانس اجتماعی و تداوم ظن و گمان ایشان برای نفی تجاوز در کنار اخبار منتشر شده در رابطه با تایید و تکذیب تجاوز به بهاره نشان داد که تاب‌آوری و هوش هیجانی برخی مسوولان و جامعه دچار نقصانی نگران‌کننده شده است، به‌طوری‌که شاید قدرت تفکر و تعمق را از دست داده، ما را سوار بر سفینه فضای مجازی به دنبال خود می‌کشد و قضاوت‌های بدون پشتوانه حقوقی آینده متهم و قربانی را به مسلخ هدایت می‌کند.

بی شک هر سوءرفتار جنسی نیاز به کالبدشکافی جداگانه دارد و به جای آنکه آسمان و ریسمان را مسبب بروز چنین حوادثی بدانیم، نیازمند آنیم که مبتنی بر مستندات علمی به پشت سر خود نگاه کنیم و ببینیم کجای کارمان می‌لنگد؟ جلوگیری از ابراز احساسات و نظام تربیتی سلبی مبتنی بر کنترل هیجانات به جای مدیریت بهینه آن چه بر سر کودکان دیروز و بزرگسالان امروز آورده است؟ قضاوت برپایه رواج پنهان‌کاری یا تظاهر و رفتارهای سه‌گانه حضور متفاوت در خانه، مدرسه و جامعه در بروز اختلالات رفتاری و جنسی چه تاثیری دارد؟ تا دیرتر نشده مرز پایان اشتباهات خود را در مدیریت فرهنگی کشور مشخص کنیم و از تغییر نهراسیم.

منبع: اعتماد

*دبیر کارگروه سلامت و محیط زیست معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری- عضو شورای شهر تهران

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار