تاملی بر ماهیت دوره اول متوسطه و حذف آزمون‌های پایه هفتم

عظیم محبی*

مدیرکل دفتر متوسطه اول وزارت آموزش و پرورش ماهیت این دوره تحصیلی را قابل تامل و حذف آزمون‌های این دوره را مثبت دانست‌.

کد مطلب: ۸۰۵۸۵۱
لینک کوتاه کپی شد

برای تحلیل منطقی مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش در زمینه حذف آزمون ورودی برای پایه هفتم در مدارس خاص در گام نخست باید به ماهیت این دوره توجه کنیم، سپس به این سئوال پاسخ دهیم که آیا جداسازی در دوره اول متوسطه با ماهیت این دوره سازگار است و اساسا علمی است ؟­ سؤال بعدی این است که آیا آزمون های ورودی موجود در مدارس فوق می­تواند دانش آموزان را بر اساس تنوع استعدادها جداسازی کند؟ آیا عدم جذب تعداد زیادی دانش آموز در این آزمون ها نشان از مستعدنبودن آن هاست؟ آیا به آسیب های این آزمون ها در دوره ابتدایی توجه کرده ایم؟ آیا به بی کیفیت شدن مدارس دولتی عادی در مناطق کم جمعیت به لحاظ جذب اکثریت دانش آموزان در این مدارس خاص توجه کرده ایم؟

آیا لزوماً برای دانش آموزانی که در زمینه هایی مستعدتر هستند باید کتاب های تکمیلی فراوان تدریس کرد؟ و ده ها سئوال دیگر که در این نوشتار به بخش هایی از آن ها پرداخته می شود.

ماهیت دوره اول متوسطه هویت یابی و شکل گیری هویت ویژه دانش آموزان است (هویت فردی، اجتماعی، دینی، ملی و حرفه ای) هویت بر اساس مبانی نظری سند تحول بر اساس کلمه شاکله در قران بهره گرفته شده است و بجای مفاهیمی نظیر نفس، قلب، فواد، فطرت و روح، مفهوم هویت محور تربیت قرار گرفته است (ص 141)لذا هدف کلی تربیت فرایند تکوین و تعالی پیوسته هویت فردی و اجتماعی آن هم از طریق درک موقعیت خویش و دیگران و عمل برای بهبود آن می باشد. بر اساس این نکته شکل گیری هویت در تعریف تربیت مورد توجه عمیق می باشد (ص 139)

انسان با داشتن فطرت الهی و با برخورداری از استعدادهای طبیعی و عواطف و تمایلات متنوع، بر اساس بهره مندی از توانایی عقل خویش و در اثر درک ومواجعه اختیاری برای تغییر موقعیت خود و دیگران، بتدریج واقعیتی شخصی و سیال می یابد که از آن با عنوان هویت (و شاکله در تعبیر قران) یاد می شود (ص 72)

با توجه به تعریف فوق از هویت، شکل گیری آن در مرحله سوم تربیت[1] از جایگاه ممتازی برخوردار است. چرا که پرورش استعدادهای فردی و امکان انتخاب های مختلف و بکارگیری آن در موقعیت های فردی برای شناسایی هویت ویژه برای این دوره مشخص شده است (ص 351)

آیا جداسازی در پایه هفتم ( و اساساً دوره اول متوسطه) علمی است؟ بر اساس ویژگی های سنی دانش آموزان در این دوره با توجه به تأکید مطلب فوق بنظر می رسد جداسازی دانش آموزان از پایه هفتم علمی و منطقی نیست. چرا که در پایان پایه ششم هنوز دانش آموزان بدرستی استعدادهای خود را نشاخته اند و باید فرصت داد تا در پایه های هفتم ، هشتم و نهم زمینه بروز استعداد و علایق بیشتر فراهم شود ( ص 352 ) در این 3 سال فرصت خوبی است تا با انواع ابزارها و روش ها به شناسایی استعدادها بپردازیم .

روش هایی چون:

آزمون استعداد

آزمون علاقه

بررسی مطالعاتی غیردرسی

بررسی عملکرد درسی

بررسی عملکرد فعالیت های مربوط به مسابقات و جشنواره های علمی و عملی، فرهنگی، هنری،

نظرسنجی از اولیاء

نظرسنجی از خود دانش آموز

بررسی گزارش از اردوها و بازدیدهای علمی

سرگرمی های خارج از مدرسه

نظرخواهی از معلمان

به عبارت دیگر با تکمیل پرونده مشاوره ای فرد و تحلیل شواهد متنوع فوق از طریق جلسات مشاوره ای می توانیم دانش آموزان را بر اساس استعدادشان به رشته های متوسطه دوم هدایت کنیم. رشته های تحصیلی متوسطه دوم به عبارتی با تنوع استعدادها رابطه دارد.( استعداد ریاضی، طبیعی، کلامی، اجتماعی (درون فردی و میان فردی) فنی، مهارتی، هنری و . . .)

براساس این استدلال در متوسطه دوم مدارس نمونه دولتی و استعدادهای درخشان می تواند با پذیرش دانش آموزان در رشته های ریاضی، تجربی و علوم انسانی به فعالیت خود ادامه دهند.

در این میان بهترین پیشنهاد آن است که آنچه تحت عنوان طرح شهاب مطرح است با فعالیت های فوق به صورت درهم تنید. مدیریت شود و تماماً براساس دو راهکار سند تحول 3-21 و 4-21 عملیاتی شوند.

3- آیا آزمون های ورودی مدارس فوق واقعاً تنوع استعدادهای دانش آموزان را می سنجد؟

بعضی از مدافعان حفظ مدارس نمونه دولتی و استعدادهای درخشان معتقدند یکی از روش های توجه به دانش آموزان باهوش و مستعد جداسازی آن در دوره اول متوسطه می باشد.

در پاسخ به این نکته باید اذعان داشت که اولاً: آزمون های موجود سطح یادگیری دانش آموزان را در دروس مختلف می سنجد.(نه تنوع استعداد را ) و دانش آموزانی که در درس ریاضی و علوم تجربی و . . . بهتر سؤالات را پاسخ دهند به طور طبیعی نسبت به دیگران در موقعیت جذب این مدارس قرار می گیرد.

دانش آموزانی که به علت تفاوت استعداد ریاضی و . . . و یا عدم شرکت در کلاس های تقویتی این دروس، فرصت حضور در این مدارس را از دست می دهند. در اینجا سوال این است که برای حدود 400 هزار نفر شرکت کننده که برای این دو نوع مدرسه ثبت نام می کند و جذب نمی شوند چه باید کرد؟ آیا باید ظرفیت این مدارس را بالا برد؟ یا اینکه برچسب عدم توانایی لازم جهت قبولی را به آن ها وارد کرد. مسئولیت آسیب های روانی به این

دانش آموزان و اولیای آن ها با کیست؟ براساس یک تحلیل عقلی به راحتی می توان تشخیص داد، دانش آموزانی که استعداد ریاضی و . . . پایین تری نسبت به دیگران دارند و یا به عبارت دیگر از استعدادهای فرهنگی و هنری [2]، فنی، مهارتی برخوردار هستند در این آزمون ها امکان قبولی ندارند. دانش آموزان و اولیای آن ها در این زمینه اطلاعات کافی ندارند و برچسب های غیرعلمی به این دانش آموزان نسبت می دهند و یک نوع شکست تحمیلی را برای آن ها رقم می زنند.

4- این دو آزمون چه آسیب هایی را در دوره ابتدایی ایجاد کرده است؟

ماهیت دوره ابتدایی، بازی ، رشد اجتماعی ، تقویت شایستگی های پایه و . . . می باشد. مدارس بدون توجه به این ماهیت از پایه چهارم براساس خواسته اولیا و یا کسب تعداد قبولی در مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی دانش آموزان را وارد دنیای تست زنی می کنند.

این روش باعث شده است ماهیت دوره ابتدایی تغییر کند و تمامی ساحت های تربیتی آن ها رشد نکند. در عین حال اصول و منطق رویکرد ارزشیابی کیفی توصیفی در این دوره تحت شعاع قرار گیرد. لذا زمینه استرس دانش آموزان، اولیا و ... و حتی معلمان را ایجاد کرده است. چون اگر معلمی تمایل به کارهای تست زنی نداشته باشد در بعضی از مواقع از سوی اولیاء و مدارس مورد بی مهری قرار می گیرند.

5- آیا این آزمون ها کیفیت مدارس عادی دولتی را پایین آورده است؟

در مناطق کوچک اگر در پایه ششم حدود 240 دانش آموزان داشته باشیم. و یک مدرسه استعدادهای درخشان و نمونه دولتی داشته باشیم . به طور طبیعی 120 نفر در پایه هفتم جذب این مدارس می شوند 120 نفر هم در مدارس عادی دولتی باید ثبت نام کنند. حال سوال اینجاست که این 120 نفر رغبت یادگیری خود را خواهند داشت ؟ آیا معلمان این مدارس انگیزه لازم را خواهند داشت ؟ لذا روند موجود با جدا کردن دانش آموزان مستعدتر و با رهم زدن توزیع نرمال کلاس های درس آسیب جدی به مدارس عادی دولتی وارد کرده است.

6- آیا حذف مدارس نمونه دولتی و استعدادهای درخشان باعث نمی­گردد دانش آموزان ورودی این مدارس به مدارس غیردولتی بروند؟

اولاً: ورودی دانش آموزان پایه هفتم در این دونوع مدرسه حدود 60 هزار نفر است. رفتن یا نرفتن این تعداد واقعاً تأثیری در کمیت مدارس غیردولتی ندارد. در ثانی مدارس غیردولتی مصوبه مجلس دارد و اگر تعدادی از این دانش آموزان در این مدارس ادامه تحصیل دهند. هیچ اشکالی نخواهد داشت. بسیاری از مدارس غیردولتی با کیفیت هستند و می توانند زمینه جذب این تعداد از دانش آموزان باشند. در عین حال اکثریت مدارس عادی دولتی متوسطه اول خوب هستند و این دانش آموزان با ثبت نام در مدارس عادی نه تنها ضرر نخواهد کرد بلکه زمینه رشد تمام ساحتی آن ها بهتر فراهم خواهد شد.

7- در مدارس عادی دولتی به دانش آموزان مستعد چگونه باید توجه کرد ؟

در مدارس عادی پس از شناخت دقیق استعدادهای دانش آموزان ، زمینه غنی سازی فردی و یا گروهی آنها فراهم می شود. براساس با نوع استعداد فعالیت هایی طراحی می شود تا فرد در آن زمینه پژوهش، نوآوری و کارآفرینی بپردازد.

در صورت نیاز به پژوهش سرا و .. معرفی می گردند تا در یک فرایند علمی و منطقی این دانش آموزان هدایت شوند.

این فرایند در تعاریف علمی به غنی سازی درون و برون مدرسه معروف شده است . به عبارت دیگر زمینه اجرای طرح شهاب هم فراهم خواهد شد.

مدیرکل دفتر آموزش اول متوسطه*

پانویس‌ها:

[1] . این مرحله حدوداً همزمان با رسیدن متربیان به بلوغ جنسی است و معادل سال های هفتم و هشتم و نهم می باشد.

[2] . استعداد فرهنگی و هنری در بند 5-4 سیاست های کلی ایجاد تحول در آموزش و پرورش آمده است (سند تحول بنیادین صفحه ج)

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار