در سوگ پایان ناتمام کامران احمدگلی

تهران (پانا) - بهادر باقری که هنوز منتظر است تا تقدیرنامه کتاب مشترک‌شان را به دست کامران احمدگلی برساند، حالا در سوگ رفتن او از کارهای ناتمام‌شان می‌نویسد.

کد مطلب: ۱۲۰۰۹۸۲
لینک کوتاه کپی شد
در سوگ پایان ناتمام کامران احمدگلی

به گزارش ایسنا، بهادر باقری، معاون گسترش زبان فارسی و ایران‌شناسی در دانشگاه‌ها و مراکز علمی خارج از کشور در وزارت علوم و عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی در پی درگذشت کامران احمدگلی، مترجم، استاد زبان و ادبیات انگلیسی و عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی که بر اثر ابتلا به کرونا از دنیا رفت، نوشته است: «نقش پای رفتگان، هموار سازد راه را مرگ را داغ عزیزان، بر من آسان کرده­‌است.

این بار ویروس منحوس کرونا، جانِ کامران و کامران­‌جان را از ما گرفت. دکتر کامران احمدگلی، استاد کوشا و پویا و باسوادِ زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه خوارزمی و دوست یگانه و دردانه من و ما.

سر صبحی، خبر پرکشیدنت را خواندم؛ برادر جوانمرد جوانمرگم؛ کامران عزیزم!

سال ۱۳۹۱ بود که بر من منت نهادی و از من خواستی در کار ترجمه متون ادبی، کنارت باشم و چه سعادتی از این بالاتر که از دریای فضل و دانشت بهره­‌مند شوم و چقدر جای این همکاری­‌های بینارشته‌ای، در دانشگاه­‌های ما خالی است! کار نگارش و ترجمه تک­‌نگاریِ ستبر و درست و حسابیِ ویلیام باتلر یِیتس، شاعر ملی و نامدار ایرلند را آغاز کردیم و یکی دوسالی درگیر آن بودیم و بیش از نیمی از این کتاب را نوشتیم و در میانه کار، گفتی کتاب خوبی در زمینه شعر معاصر آمریکا را برای ترجمه انتخاب کرده­‌ای و این کار را هم با عشق و پیگیری و وسواس علمی و مثال‌زدنی‌ات پیش بردیم و سال ۱۳۹۹ چه سال خوبی برای ما بود! این کتاب که در نشر خاموش منتشر شد، در جشنواره کتاب سال استان اصفهان، مقام اول را کسب کرد و در جشنواره کتاب سال نیز بهترین ترجمه در عرصه نقد ادبی شد و کتاب شایسته تقدیر و چقدر ما دوتا خوشحال شدیم و کلّی انگیزه پیدا کردیم که کتاب باتلر ییتس را هم به‌زودی تمام کنیم و چند طرح دیگر هم داشتیم که:

گر بماندیم زنده، بر دوزیم
جامه­‌ای کز فراق، چاک شده
ور نماندیم، عذر ما بپذیر
ای بسا آرزو که خاک شده!

حدود یک ماه پیش رفتم و تقدیرنامه وزیر ارشاد را برای این کتاب از سرای اهل قلم گرفتم و به تو زنگ زدم. سرفه می­‌کردی و گفتی درگیر کرونای خفیفی شده­‌ای و به امید خدا خوب می­‌شوی و می­‌آیی آن را از من می‌گیری و حالا که خانه‌مان نزدیک شده، خوب است عصرها برویم پارک گفت‌وگو با هم قدمی و گپی بزنیم و کارهای مشترک‌مان را سامان دهیم. دریغا که تا زنده­‌ایم، فکر می­‌کنیم همیشه زنده­‌ایم! اما

«همه طول سفر، یک چمدان بستن بود».

در تقدیم­‌نامه کتاب شعر آمریکا نوشته‌ای: «به یاد و یادبود پدرم حسن احمدگلی، که عشق به شعر و احترام به آن را به من آموخت». چه پسر قدردان بامعرفتی! و چه پدر فرزانه کامران‌پروری!

دیدارتان مبارک پسر و پدر اهل دل و ادب و فرزانگی!

دلم برای صدای ویژه­‌ات و خنده­‌های بلند و بی‌­غش و خالصت تنگ می­‌شود رفیق!

ته­‌ بساط دنیا از نوع و عیار گوهر درخشان و تبناک و تابناک تو خیلی کم دارد و دریغادریغ که این‌گونه آسان از دست‌تان می­‌دهیم! خدا حافظ کامران جان!»

کامران احمدگلی دانشیار گروه آموزشی زبان‌های خارجی و عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی و نیز مترجم بود. او مدرک کارشناسی خود را در رشته مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه علامه طباطبایی، کارشناسی ارشد را در رشته زبان و ادبیات انگلیسی در همین دانشگاه و دکترای زبان و ادبیات انگلیسی را از دانشگاه بیرمنگام انگلستان دریافت کرده بود.

از آثار احمدگلی که در زمینه ادبیات آمریکا نیز پژوهش‌هایی انجام داده بود می‌توان به «درآمدی بر ادبیات انگلیسی» و «درآمدی بر شعر معاصر آمریکا» اشاره کرد.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار