دلنوشته‌ یک دانش‌آموز درباره «حاج قاسم»: پاسداران مرزهای ایران زمین، عقابانی تیزبین و شیرانی غرّان هستند

کتاب «منم یک حاج قاسم دیگر» مجموعه‌ای از دلنوشته‌های دانش‌آموزان سراسر کشور درباره «شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی» است که دی‌ماه سال 98 طی یک حمله تروریستی به مقام رفیع شعادت نائل آمده است.

از میان صدها دلنوشته که از سراسر کشور برای این پویش ارسال شده است، 142 دلنوشته برای درج در این کتاب برگزیده شده‌اند.

در یکی از دلنوشته‌های دانش‌آموزی به قلم بهارناز آسایی دانش‌آموز دوره متوسطه اول از استان قزوین خطاب به سردار سلیمانی می‌خوانید:

« در عمق چشمان خسته‌اش، تصویر سربازان وطن نقش بسته بود. سربازانی که از مرزهای سرزمینم تا آخرین قطره خونشان دفاع کردند و حسرت ربودن وجبی از خاک پر گهر وطن را بر دل دشمنان ناچیز کوردل، گذاشتند.

آری، سردار سلیمانی یار و رفیق سربازان بود و جان برکف، در کنار آنان تا آخر قهرمانانه جنگید. این مردان غیور به دنیا نشان دادند که پاسداران مرزهای ایران زمین، عقابانی تیزبین و شیرانی غرّان هستند که جز حفظ خاک وطن اندیشه‌ای ندارند؛ اما دشمنان دیو صفت که با شکست بزرگی صحنه‌ی جنگ را ترک کرده بودند در پی تدبیری شیطانی به اسم دین مبارک اسلام، شروع به قتل عام مردم بی‌گناه کشورهای همسایه کردند.

سردار به اذن رهبرم به ندای کمک خواهی مظلومان لبیک گفت و پا در میدان جنگی، فراتر از مرزهای ایران زمین گذاشت. او به همراه سربازان غیورش تا پای جان جنگیدند و چه شکوهمند با مرگ کفتارهای داعش، رسالت خود را به پایان رسانید. با دستانی خسته از جنگ و قلبی پر از مهر به وطن بازگشت. حال، سردار زمزمه‌ی آبادانی کشور را داشت اما کینه‌ی بدخواهان به تیری ناجوانمردانه جسم نازنین او را از ما گرفت! به روح بلندت سوگند، این داستان همه‌ی فرزندان ایران خواهد بود. ما حاج قاسم دیگر هستیم. جان در راه اسلام و وطن خواهیم داد.»

هدف از جمع‌آوری این مجموعه بست و پیوند الگوها و اسوه‌های انقلابی با نسل نوجوان و جوان کشور است.