دلنوشته‌ یک دانش‌آموز درباره «حاج قاسم»: امروز فهمیدم که ایشان را نمی‌شناختم و بزرگی ایشان را نفهمیده بودم

تهران (پانا) - دانش‌آموزان سراسر کشور در همذات‌پنداری با سردار سلیمانی به خلق دلنوشته‌هایی پرداختند که گزیده‌ای از این دلنوشته‌ها در کتاب «منم یک حاج قاسم دیگر» وارد بازار نشر شد.

کد مطلب: ۱۱۲۶۱۶۷
لینک کوتاه کپی شد
دلنوشته‌ یک دانش‌آموز درباره «حاج قاسم»: امروز فهمیدم که ایشان را نمی‌شناختم و بزرگی ایشان را نفهمیده بودم

کتاب «منم یک حاج قاسم دیگر» مجموعه‌ای از دلنوشته‌های دانش‌آموزان سراسر کشور درباره «شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی» است که دی‌ماه سال 98 طی یک حمله تروریستی به مقام رفیع شعادت نائل آمده است.

از میان صدها دلنوشته که از سراسر کشور برای این پویش ارسال شده است، 142 دلنوشته برای درج در این کتاب برگزیده شده‌اند.

در یکی از دلنوشته‌های دانش‌آموزی به قلم مبینا قلی‌پور دانش‌آموز دوره متوسطه اول از استان قزوین خطاب به سردار سلیمانی می‌خوانید:

«درست آن گوشه‌ی مجلس نشسته بود. اولین بار بود ایشان را از نزدیک می‌دیدم. برایم عجیب بود کسی به ایشان توجهی نداشت. انگار کسی ایشان را نمی‌دید. هر کسی بود زود به کنار ایشان می‌رفت و سلام و احوال‌پرسی می‌کرد. عزمم را جزم کردم به سمت ایشان حرکت کردم و در کنارشان نشستم در همان لحظه ابهت ایشان مرا متعجب کرد. کتاب دعایی به دست داشتند و مشغول خواندن بودند با صدایی آرام سلام کرد. سرش را بالا آورد و لبخند زد و با گرمی جوابم را داد. احساس غرور می‌کردم. تا کنون در کنار سرداری به عظمت و شجاعت ایشان ننشسته بودم. حرف زدنش برایم دلنشین بود. می‌خواستم که سخن بگوید کمی بعد لب به سخن باز کرد و از آخرین عملیات موفق آمیزش گفت. با چه اقتدار و شوری تعریف می‌کرد و من هم با لبخندی به حرف‌هایشان گوش می دادم و لذت می‌بردم. چه دلاوری‌ها که نکرده بود این سردار ما. من تا به امروز وانمود می‌کردم که می‌شناسمش اما امروز که با ایشان هم سخن شدم فهمیدم که من هیچ ایشان را نمی‌شناختم و بزرگی ایشان را نفهمیده بودم. انگار زمان متوقف شده بود. هیچ کس نگفت محمدجواد بیا و چایی ببر هیچ کس نگفت بیا و این کتاب‌ها را پخش کن و من از این بابت بسیار خوشحال بودم. ناگهان دیدم سردار بلند شد و کتاب دعا را بوسید و دست من داد و با من دست داد و خداحافظی کرد و به سمت در رفت خشک شده بودم. بعد از چند لحظه به خودم آمدم و به سمت در رفتم. هر چه گشتم نبود، ناامید شدم که ناگهان چشمم به بنر بالای در خورد: «مراسم عزاداری و بزرگداشت سردار دل‌ها، شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی»»

هدف از جمع‌آوری این مجموعه بست و پیوند الگوها و اسوه‌های انقلابی با نسل نوجوان و جوان کشور است.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار