علی ملکی*
صنعت نفت موتور محرک اقتصاد است
تهران (پانا) - وقتی وزارت نفت، قلب تپنده اقتصاد ایران، در خواب تصمیمگیری فرو میرود، کاهش فروش نفت دیگر فقط یک آمار نخواهد بود.

نفت سالهاست مهمترین منبع درآمد ایران و موتور محرک اقتصاد نه چندان پر رمق کشور است. وزارت نفت و ساختار عریض و طویل آن همواره در نوک پیکان تحولات صنعت نفت ایران و فراز و فرودهای مدیریتی و سازوکارهای حاکم بر آن تأثیرات مستقیم بر جریان ایجاد درآمد پایدار برای کشور داشته است. اما وزارت نفت در برخی دولتها به ساختاری مبدل شده که با بیتصمیمی مزمن، محافظهکاری فلجکننده و غرق شدن در بازیهای اداری، اصلیترین منبع ارزآوری کشور را در شرایط تحریمی به گروگان گرفته است. وقتی وزارت نفت در بزنگاه حیاتی اقتصاد ایران، به جای عمل، فقط تماشا کند، سقوط آزاد فروش نفت، دیگر یک مسئله اقتصادی نیست؛ یک معضل امنیتی است.
در حالی که آمریکا و اروپا صراحتاً از سختگیرانهتر کردن تحریمها سخن میگویند و فشار سیاسی به ایران را در دستور کار قرار دادهاند، وزارت نفت با رکود در تصمیمگیری، فروبستگی در قراردادها، و سرگردانی در ساختارهای اداری، عملاً در حال بازی در زمین تحریمکنندگان است. کاهش پیدرپی فروش نفت، آن هم در شرایطی که حتی کوچکترین لغزش، دست دشمن را برای فشار بیشتر باز میگذارد، جای نگرانی دارد.آمارهای مقایسهای دقیق در فاصله ماههای ژوئن و می به این سقوط گواهی می دهد.
ساختار معیوب، انتصابهای سیاسی و حیاطخلوتسازیهای باندی، راه هرگونه اقدام راهبردی را سد کرده است. افزایش تخفیفهای نفتی، از هم پاشیدن بازار سنتی ایران، و سپردن بازار به دست مدیران بیتجربه، فقط بخشی از نتایج این مدیریت فشل است. نتیجه روشن است: کشور در خطر افتادن به دام بحران کمبود گاز، فرسودگی زیرساختها، کاهش صادرات نفت و عقبماندگی از رقباست؛ و این دیگر فقط بحران اقتصادی نیست، تهدیدی برای امنیت ملی است.
اگر وزارت نفت خیال کرده با امضانکردنها، سرمایه پذیری نبودن، وقتکشیها و ترس از مسئولیت، میتواند از زیر بار پاسخگویی فرار کند، سخت در اشتباه است. این صنعت، خط مقدم امنیت ملی است، نه میدان بازی اداری.
انتخاب مدیران فاقد درک استراتژیک، و جایگزینی شایستهسالاری با بدهبستانهای سیاسی، صنعت نفت را به زمینگیرترین روزهای خود رسانده است. پروژهها معطل، قراردادها بلاتکلیف، مدیران مشغول به روزمرگی، و شرکتهای کلیدی همچون نیکو، به حیاط خلوت باندهای سفارشی و مدیران نابلد بدل شدهاند. نتیجه؟ نابودی بازارهای نفت، کاهش فروش، بازگشت تخفیفهای تحقیرآمیز و رقابت منفی فروشندگان نفت ایران در بازار خاکستری.
همین حالا که قطر با سرعت سهم خود از میادین مشترک را میبلعد، هیچ قراردادی امضا نمیشود، هیچ پروژهای جدی پیش نمیرود، و وزارت نفت، گویی فقط به بایگانی امضاهای نانوشته بدل شده است. نتیجه این چرخه معیوب، ریزش تولید، تشدید بحران گاز و عبور عراق و عربستان از ایران در بازار جهانی نفت است.
بزرگترین بحران نفت ایران، نه تحریم است و نه فناوری؛ بحران، ساختاری است که جرئت تصمیمگیری ندارد، نفت را گروگان بیعملی میکند.
* کارشناس اقتصادی
ارسال دیدگاه