*فهیمه اسماعیلی
پلی بر رودخانه تاریخ و فرهنگ
«ماهی در قلاب» از زاویهنگاهی دیگر
تهران (پانا) - سینما در جهان معاصر دیگر تنها یک مسیر برای سرگرمی نیست، بلکه زبانی جهانی برای گفتوگوست؛ زبانی که در بستر فرهنگی مشترک ایران و تاجیکستان، عمق و غنای بیشتری پیدا میکند. دو ملتی که قرنها در آیینه شعر و موسیقی و روایت، تصویر یکدیگر را دیدهاند، اکنون میتوانند همان پیوند دیرین را در قالب تصویر متحرک بازآفرینی کنند. تجربه فیلم «ماهی در قلاب» گواه این امکان است.
سینما در جهان معاصر دیگر تنها یک مسیر برای سرگرمی نیست، بلکه زبانی جهانی برای گفتوگوست؛ زبانی که در بستر فرهنگی مشترک ایران و تاجیکستان، عمق و غنای بیشتری پیدا میکند. دو ملتی که قرنها در آیینه شعر و موسیقی و روایت، تصویر یکدیگر را دیدهاند، اکنون میتوانند همان پیوند دیرین را در قالب تصویر متحرک بازآفرینی کنند. تجربه فیلم «ماهی در قلاب» گواه این امکان است.
این اثر که به کارگردانی محی الدین مظفر (کارگردان تاجیکستانی)، تهیهکنندگی او و امیر تاجیک (تهیهکننده و فیلمساز ایرانی) و با همکاری هنرمندان ایرانی و تاجیکستانی ساخته شده، نه فقط قصهای ساده با محوریت کودک و خانواده، بلکه پلی زنده بر فراز رودخانهای است که تمدن، تاریخ و فرهنگ ایران بزرگ فرهنگی بر بستر آن جاری است. لوکیشنهای طبیعی فیلم، از روستاهای آرام و دلانگیز تاجیکستان تا رودخانههای زلال کوهستان، نه تنها چشماندازهایی نفسگیر فراهم کرده بلکه زندگی روزمره مردم تاجیک را با جزئیات واقعی به تصویر میکشد. استفاده از رنگهای طبیعی، نور ملایم بعدازظهر و چارچوببندیهای دقیق در این نماها، احساسی از آرامش و پیوند عمیق انسان با طبیعت را منتقل میکند که برای تماشاگر غیرمحلی نیز قابللمس است. در کنار آن، موسیقی فردین خلعتبری نیز که ترکیبی از نغمههای مقامی بدخشان، سازهای زهی شرقی و ارکستراسیون مدرن است، همکاری فرهنگی دو کشور را در لایههای شنیداری اثر هم تثبیت میکند.
این تصویر و صدا در بستری قرار دارد که ریشههای فرهنگی مشترک آن را غنی کرده است. زبان فارسی، با وحدت ریشه و تنوع لهجه، نه تنها مانعی برای ارتباط نیست، بلکه به گسترش دامنه بیانی اثر کمک میکند. از دیگر سو، ادبیات کهن دو سرزمین، از رودکی آغازگر شعر فارسی گرفته تا فردوسی، حافظ و بیدل، مخزن بیپایانی از مضامین و شخصیتها برای اقتباس سینمایی است. قصه «ماهی در قلاب» نیز بر پیوند همین سنتها با روایت معاصر استوار است؛ داستان کودکی که در بستر خانوادگی و اجتماعی خود با مفاهیمی چون صداقت، تلاش و احترام به بزرگترها مواجه میشود و سفر کوتاه اما معنادارش به دوشنبه، استعارهای از بلوغ عاطفی و اخلاقی اوست.
تجربه سینمای ایران در دهههای اخیر نشان داده که میتوان با امکانات محدود، آثاری عمیق و جهانی ساخت. نمونههایی چون «بچههای آسمان» یا «خانه دوست کجاست» ثابت کردهاند که هوشمندی در بهرهگیری از منابع و تسلط بر روایت، مسیر رسیدن به مخاطب جهانی را ممکن میکند. همین ویژگیها به «ماهی در قلاب» نیز راه یافته است؛ با تدوین عماد خدابخش که ریتمی نرم و بدون شتابزدگی ایجاد کرده و صداگذاری آرش قاسمی که بافت شنیداری محیطهای روستایی تاجیکستان را زنده نگه داشته است، فیلم به یک محصول استاندارد و قابل ارائه در جشنوارههای معتبر و اکران برای مخاطبان مختلف بدل شد.
ایران با برخورداری از زیرساختها، جشنوارههای تخصصی و مهارت ویژه در ژانر کودک و نوجوان، میتواند همانگونه که در این همکاری عمل کرده، تجربیات خود را به تاجیکستان منتقل کند؛ تجربیاتی که به ویژه در آموزش عملی نیروهای جوان، مدیریت تولید با بودجه محدود و ابداع در طراحی لوکیشنها ارزشمند است.
در سوی دیگر، تاجیکستان دارای طبیعت و فضایی است که هنوز در نگاه جهانیان کمتر دیده شده است. رشتهکوه پامیر، دریاچه اسکندرکول، روستاهای سنگی بدخشان با مردمی که آداب سنتیشان حفظ شده، قابهایی تازه و ناب برای فیلمسازان فراهم میآورند. «ماهی در قلاب» این فرصت را به نمایش گذاشته و نشان میدهد که چگونه یک داستان ساده میتواند با تکیه بر لوکیشنهای بکر و فضاسازی صادقانه، کیفیتی شاعرانه پیدا کند. این جذابیت به محیط شهری دوشنبه نیز راه دارد؛ شهری که با آمیزه معماری دوران شوروی و بناهای معاصر، میتواند پسزمینه داستانهایی متفاوت باشد. آیینهایی چون نوروز، جشنهای برداشت محصول، عروسیهای سنتی و حتی بازیهای محلی این کشور هم ظرفیتهایی هستند که هنوز در جریان سینمای ایران کمتر بازنمایی شدهاند اما میتوانند در همکاریهای آینده نقش عناصر بصری و هویتی را ایفا کنند.
حضور بازیگران تاجیک در سینما و تلویزیون ایران، هرچند محدود، اما پیشینهای معنادار دارد. این تجربهها که در «پایتخت ۷»، «در چشم باد» و «شکرانه» در تلویزیون ایران محقق شده، نشان میدهد که اگر سازوکار دعوت، و تبادل هنرمندان میان دو کشور سازمانیافته شود، میتوان ترکیبهای بازیگری تازه و متنوعی در آثار مشترک داشت که به جذابیت محتوایی میافزاید.
در این مسیر، شبکه آیفیلم (که خود در کنار شرکتهای سیکاپ، داو و تاجیکفیلم، یکی از سرمایهگذاران فیلم است) نقشی کلیدی دارد. این شبکه با گستره پخش و محبوبیت در میان فارسیزبانان، توان آن را دارد که آثار مشترک را به بازار وسیعتری برساند. پخش دوبله یا زیرنویس متقابل فیلمها و سریالهای دو کشور، نمایش همزمان آثار جدید، ضبط و انتشار کارگاههای آموزشی مشترک و بازپخش آثار کلاسیک با تحلیل کارشناسی، از ظرفیتهایی است که آیفیلم میتواند به خدمت بگیرد. تجربه «ماهی در قلاب» اگر از طریق آیفیلم همراه با پشتصحنه، مصاحبه با عوامل و تحلیل فرهنگی پخش شود، هم دامنه مخاطب را گسترش میدهد و هم پیام همکاری فرهنگی را تقویت میکند.
بازار بالقوه چنین همکاریهایی فراتر از مرزهای ایران و تاجیکستان گسترده است. افغانستان، بخشهای فارسیدان ازبکستان و دیاسپورای فارسیزبان در روسیه، ترکیه، اروپا و آمریکای شمالی، مخاطبانی هستند که از محتوای فرهنگی سالم و ریشهدار استقبال میکنند. مضمونهای انسانی همچون خانواده، مادری، پیوند با طبیعت یا ارزشهای اخلاقی که در «ماهی در قلاب» بهخوبی به کار گرفته شده، برای این مخاطبان معنادار و جذاباند. در کنار حضور در جشنوارهها، اکران در سینماهای ایران و تاجیکستان و...، پخش ماهوارهای و حضور هدفمند در پلتفرمهای آنلاین نیز میتواند این بازار را فعال و بازگشت سرمایه را تضمین کند.
تجربه موفق «ماهی در قلاب» خود یک پیشنهاد روشن برای گامهای بعدی است. برگزاری هفته فیلم مشترک ایران و تاجیکستان با نمایش و نقد آثار هر دو کشور و تولید مجموعههای کودکانه اپیزودیک با حضور بازیگران دو طرف، همه میتوانند مسیر همکاری را تثبیت کنند. این مسیر اگر با نگاه بلندمدت و برنامهریزی فرهنگی و اقتصادی دنبال شود، میتواند به یک جریان پایدار بدل شود که نهتنها محصول مشترک، بلکه سرمایه نمادین برای هر دو ملت فراهم آورد؛ سرمایهای که بر پرده نقرهای، پیمان فرهنگی تازهای را ثبت میکند و چهرهای زنده و انسانی از هویت مشترک را به جهان معرفی میکند.
حالا گام بلندی در این مسیر برداشته شده و با رونمایی «ماهی در قلاب» و اکنون حضور آن در بخش مسابقه بینالملل سیوهفتمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان، امید استحکام این پل فرهنگی جذاب قوت بیشتری گرفته است.
ارسال دیدگاه