محمدرضا دلیر*

نگاهی به نمایش «امشب به صرف بورش و خون»

تهران (پانا) - نمایش «امشب به صرف بورش و خون» به کارگردانی صابر ابر، یک اثر نمایشی است که در آن به بررسی یک تراژدی خانوادگی پرداخته می‌شود.

کد مطلب: ۱۵۹۱۳۷۹
لینک کوتاه کپی شد
نگاهی به نمایش «امشب به صرف بورش و خون»

امشب به صرف بورش و خون درباره زنی است که به دلایل نامعلومی دست به خودکشی می‌زند و همسرش پس از مرگ او، به بازگویی و بازخوانی زندگی مشترکشان می‌پردازد. این نمایش به دلیل روایت متفاوت، بازی‌های قابل توجه (به خصوص بازی فاطمه نقوی)، و طراحی صحنه‌ای ساده اما مؤثر، مورد تحسین قرار گرفته است .

اقتباس مهدی یزدانی خرم از داستان بلند «نازنین» نوشته فیودور داستایوسکی، مجرد از اجرای نمایش «امشب به صرف بورش و خون»، بیش از آنکه ویژگی‌های دراماتیک و تئاتریکالیته داشته باشد، مبتنی بر روایتی ایستا است. این اقتباس اما در همجواری با یک موقعیت نمایشی، یک بازی درخشان و یک اتمسفر برآمده از طراحی و شکل تعامل صحنه و تماشاگران، به تحقق امر اجرا منجر شده و ما را در این سوگ‌نمایش پارادوکسیکال، از ابتدا تا انتها میخکوب می‌کند.

روایت کاراکتر داغدارِ این نمایش از خاطرات و فراز و فرودهای یک رابطه عشقی و زناشویی که حالا بر سر نعش زن صورت می‌پذیرد، به واسطه تعلیقی عمیق، مخاطبش را همراه می‌کند و در جای جای اجرا، همین تعلیق نمایشی -که با اغماض می توان آن را به کنجکاوی و فضولی در حریم شخصی انسان‌ها نیز تعبیر کرد- را مورد هجوم قرار می‌دهد.

نمایش «امشب به صرف بورش و خون»، با حذف زن و شقه کردنش به دو پیکر، یکی بی‌جان و افتاده در برابر دیدگان جمع و دیگری زنِ خدمتکارِ سرکوب شده و پر از خشم، مردی روایتگر را به نمایش می‌گذارد که در این گورستان زنانه، همچنان از حق مردانه خود حرف می‌زند!

خدمتکار در نمایش «امشب به صرف بورش و خون»، ادامه حیات نازنین است اگر زنده می‌ماند. آن پاهای بیرون افتاده از زیر پارچه‌ای که پیکرش را پوشانده، در صورت زنده ماندن و ادامه رنج هستی، برای او به عنوان یک زن، می‌شد آنچه که اکنون خدمتکار است. زنی ساکت، در خدمت، اما پر از درد و خشم، و خالی از ویژگی‌های زنانه.

نمایش در سالن بلک باکس مجموعه باغ کتاب اجرا می‌شود و به خوبی توانسته از ظرفیت معماری در ایجاد اتمسفر مورد نظر استفاده کند. نور اندکی که از هر سو بر صورت‌های مات تماشاگران می‌تابد، افکت دامنه‌داری که آزاردهنده اما تاثیر گذار در بخش عمده‌ای از دقایق اجرا شنیده می‌شود، و ارتباط گهگاه بازیگران با تماشاگر، در سهیم کردن مخاطب و نقشمند کردن این صورت‌های ناظر به درستی طراحی و اجرا شده است. دکور و استفاده هدفمند از اشیا و آن شکل سنگین و غم‌بار میهمانی سوگ در پذیرایی و چیدمان میزهای ردیف اول در چهار سوی صحنه نیز در شکل‌گیری فضای نمایش بسیار تاثیرگذار است. مجموعه اینها در کنار بازی خوب صابر ابر و فاطمه نقوی، سکوت‌ها و بغض‌های امانت‌فروش، و سکوت سنگین و کشدار خدمتکار، شوخی‌های به موقع و جزییات اجرا، یکی از نمایش‌های خوب این روزهای تئاتر تهران را روی صحنه آورده است.

طراحی صحنه ساده و مینیمال است و از عناصر کم اما تأثیرگذاری استفاده شده است. به عنوان مثال، پرتاب قاشق‌ها به سمت مرد، نمادی از تحقیر و فروپاشی درونی اوست .

طراحی ساده اما مؤثر صحنه، به انتقال بهتر مفاهیم نمایش کمک کرده است.

نمایش ممکن است برای برخی از مخاطبان، به دلیل ماهیت تراژیک و فضای سنگین آن، سنگین باشد.

نمایش به طور خاص به بررسی ابعاد روانی و احساسی شخصیت‌ها می‌پردازد و ممکن است مخاطبان با سلیقه‌های متفاوت، به آن جذب نشوند.

متن نمایشنامه به‌عنوان ستون اصلی این اثر، مملو از ظرافت‌های زبانی و فلسفی است. محوریت موضوع خیانت و کنجکاوی بیمارگونه جامعه در زندگی خصوصی دیگران، به‌شکلی دردناک اما آشنا برای مخاطب روایت می‌شود. دیالوگ‌های تیز و پرمعنا، به‌ویژه جمله ماندگار «سرتان را از رختخواب مردم بکشید بیرون»، تأثیری ماندگار برجان مخاطب می‌گذارند. ترکیب تراژدی و طنز تلخ به این اثر لایه‌های عمیق‌تری بخشیده است.

نورپردازی این نمایش با تأکید بر لحظات دراماتیک و تغییرات احساسی شخصیت، به‌شکلی دقیق طراحی شده است. تغییرات نور به‌عنوان ابزاری برای تعلیق و انتقال حس‌های مختلف به‌خوبی به کار گرفته شده‌اند.

انتخاب موسیقی در این نمایش تأثیری عمیق بر فضای داستان دارد و با تقویت حس تراژیک اثر، مخاطب را به لایه‌های عمیق‌تری از احساسات هدایت می‌کند.

موضوع خیانت و سرک کشیدن در زندگی خصوصی دیگران، به عنوان یکی از مسائل اجتماعی همواره مطرح بوده و هست. که این نمایش با پرداختی جسورانه و صادقانه به این موضوع، تماشاگر را به تأملی عمیق درباره قضاوت‌ها و کنجکاوی‌های بی‌جا ویرایش می‌دهد.

روند داستانی نمایش، با ایجاد تعلیق‌های مناسب و انتقال احساسات شخصیت، تماشاگر را تا لحظه پایانی با خود همراه می‌کند.

این نمایش به سبک رئالیسم روان‌شناختی نزدیک است که با بهره‌گیری از عناصر سمبلیک و رویکردی مینیمالیستی در صحنه‌پردازی، به تجربه‌ای نوآورانه، آوانگارد و جذاب تبدیل شده است.

نمایش «امشب به صرف بورش و خون» مفاهیمی همچون خیانت، آزادی شخصی و تجاوز به حریم خصوصی را با نگاهی فلسفی به چالش می‌کشد. این اثر به نقد اجتماعی بی‌پرده‌ای می‌پردازد که نه‌تنها مخاطب را می‌خنداند، بلکه زهر تلخی از واقعیت را نیز به کام او می‌ریزد.

این نمایش، اثری بی‌نقص و عمیق است که با تلفیق تراژدی و طنز تلخ، مخاطب را به چالشی فکری و احساسی می‌کشاند. این موفقیت بی‌چون‌وچرا را باید مدیون بازی درخشان و کارگردانی بی نقص صابر ابر، متن قوی به قلم مهدی یزدانی خرم و طراحی صحنه و نورپردازی هنرمندانه و تیم خوبی که در پشت صحنه این اثر فعالیت کردند دانست.

 منتقد سینما و تئاتر

 

 

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار