در گفت‌و‌گو با پانا:

نمایش «تلقین» روایتی از روزمرگی، مرگ و ذهن: تلاشی برای عبور از کلیشه‌های تئاتر

تهران (پانا) - احسان دبیر، طراح و کارگردان نمایش «تلقین»، از دغدغه‌های ذهنی‌اش برای خلق فضایی متفاوت در تئاتر ایران گفت جایی که مرز میان مرگ و زندگی، در طراحی صحنه و بازیگری به چالش کشیده می‌شود.

کد مطلب: ۱۵۶۵۸۹۸
لینک کوتاه کپی شد
نمایش «تلقین» روایتی از روزمرگی، مرگ و ذهن: تلاشی برای عبور از کلیشه‌های تئاتر

نمایش «تلقین» اثری از احسان دبیر است که با زبان بصری خاص و فضایی متفاوت تلاش دارد ذهن مخاطب را به چالش بکشد. از تابوت‌هایی که در صحنه نقش محوری دارند تا لباس‌هایی که نماد تفکرات انسان‌اند، این نمایش با بهره‌گیری از نشانه‌هایی روانشناختی، سعی دارد مفهوم مرگ، زندگی و روزمرگی را در ذهن تماشاگر به تصویر بکشد. در گفت‌وگوی پیش‌رو با پانا، احسان دبیر از طراحی صحنه، دغدغه‌های ذهنی و تلاش برای فاصله گرفتن از کلیشه‌های رایج در تئاتر ایران می‌گوید که می‌توانید در مطلب ذیل بخوانید.

آقای دبیر، طراحی صحنه و میزانسن نمایش «تلقین» چه رویکردی دارد و چگونه با مضمون اثر پیوند خورده است؟

هر نمایشی بسته به داستانش، طراحی صحنه، نور، میزانسن و دیگر عناصر بصری خودش را دارد تا بتواند به محتوای اثر کمک کند. برای «تلقین» تلاش کردم طراحی‌ها کاملاً در راستای روایت باشند. در صحنه هفت باکس چوبی داریم که شبیه به تابوت هستند؛ این‌ها نمادی از مرگ و زندگی‌اند، همان افکاری که در ذهن انسان بالا و پایین می‌روند و می‌توانند او را از زندگی بیرون بکشند یا دوباره به آن بازگردانند.

لباس‌هایی که بازیگران بر تن دارند نیز نمادی از تفکرات آن‌هاست؛ تفکراتی که با یکدیگر گره می‌خورند، با هم می‌جنگند یا همدیگر را کامل می‌کنند. لباس‌ها به‌نوعی نشان‌دهنده روزمرگی، تکرار و آن چیزی هستند که همواره همراه انسان است؛ حتی تا زمانی که مرگ فرارسد. تمام المان‌های صحنه با هدف درگیر کردن ذهن مخاطب طراحی شده‌اند؛ به‌گونه‌ای که بیننده مدام از خود بپرسد: «چرا تابوت؟ چرا این لباس؟»

در نمایش «تلقین» شاهد نوعی ظرافت بصری و درونی هستیم. این ظرافت از کجا ناشی می‌شود؟

این ظرافت از لایه‌های ذهنی من نشئت می‌گیرد. در واقع «تلقین» زندگی‌نامه ذهنی من است. باور دارم ذهن انسان قدرت بی‌نظیری دارد و آنچه در ذهن می‌پروراند، می‌تواند در زندگی واقعی تحقق یابد. بالای ۶۰ یا ۷۰ درصد آنچه فکر کرده‌ام، واقعاً در زندگی‌ام رخ داده است. همین باور باعث شد بتوانم ظرافت‌هایی که در ذهنم بوده را روی صحنه بیاورم و به تماشاگر نشان دهم.

به نظر شما جای چنین نگاهی در تئاتر امروز ایران چقدر خالی است؟

متأسفانه بخش زیادی از تئاترهایی که روی صحنه می‌روند، تکراری و شبیه به هم‌اند. نگاه مدرن و روانشناختی در تئاتر ما هنوز جا نیفتاده و حتی می‌شود گفت به آن ظلم شده است. از همان ابتدا دنبال این نبودم که لقمه‌ای آماده در دهان مخاطب بگذارم و فقط سرگرمش کنم. می‌خواستم تماشاگر را به فکر وادارم و از او بخواهم برای درک داستان، تلاش کند.

خوشبختانه در «تلقین» این اتفاق افتاد و چه در اجرای مشهد و چه در تهران، بازخوردهای مثبتی از مخاطبان گرفتم. آن‌ها با فرم، محتوا و سبک اجرایی کار ارتباط برقرار کردند و این برای من بسیار ارزشمند است.

برنامه‌تان برای آینده چیست؟ همچنان بر همین مسیر تاکید دارید؟

اولویت من خلق آثار جدید و متفاوت است. نمی‌خواهم در چرخه کلیشه‌ها باقی بمانم. می‌دانم فضاهای جدید، مخصوصاً فضاهای مدرن و روانشناختی، برای مخاطب جذاب‌اند. ما در همین مسیر، با امکانات داخلی و توانایی‌هایی که در بازیگری و کارگردانی داریم، توانسته‌ایم فضایی خاص خلق کنیم که مشابهش را شاید بیشتر در خارج از کشور ببینیم. امیدوارم تئاتر ایران روزبه‌روز به سمت این نگاه‌های نو حرکت کند.‌

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار