خبرنگار نوجوان و درسِ جسارت برای رسانهها
خبرنگار نوجوان پانا با روایت ساده و بیواسطه نخستین بارش باران، درس بزرگی به رسانههای حرفهای میدهد: جسارت روایت از حرفهایگریِ خشک و بیروح مهمتر است. رسانهها گاه در فیلترهای اداری و ترس از خطا، اصلِ ارائه را فراموش میکنند. این عکس یادآوری میکند که حرفهایگری واقعی، ترکیبِ شور و صمیمیتِ نوجوانی با مهارتهای فنی است. گاه یک نگاه خودجوش از پنجره خانه، از گزارشهای بینقص، قلب رویداد را بهتر میبیند.
علی جواهری - روزنامه نگار درباره پانا در صغحه مجازی خود نوشت: عکس خبرنگار دانشآموز پانا با لباس محلی در حال تهیه گزارش از نخستین بارش باران در شهرش، تنها یک عکس ساده نیست؛ نمادی است از همه آن چیزی که رسانههای ما در جستجویش هستند: روایتی اصیل، بیواسطه و سرشار از انگیزه. این نوجوان با دوربینی در دست، نه فقط یک واقعه هواشناسی، که نفسِ زندگی محله خود را ثبت میکند. روایتی نیمهحرفهای که از پشت پنجره خانهاش آغاز میشود، اما از حرفهایترین گزارشها صادقانهتر و تأثیرگذارتر است.

خبرنگاری در سن نوجوانی، در ذات خود، تمرین جسارت است: جسارت دیدن، جسارت پرسیدن، جسارت روایت کردن بیآنکه ترس از قضاوت یا چارچوبهای دستوپاگیر، خلاقیت را محدود کند. این نوجوان خبرنگار منتظر نمیماند تا دفترچه راهنمای حرفهایگری را کامل بخواند؛ او فقط رو میکند، تجربه میکند و خود را در معرض واقعیت قرار میدهد. و این، درسی بزرگ برای رسانههایی است که گاه در دام استانداردهای خشک، سنگینی بار اداری و ترس از خطا، اصل ارائه را فراموش میکنند.
رسانههای حرفهای ما، با همه امکانات و تجربه، اغلب درگیر یک «مسئله دستوپاگیر» هستند: اینکه هر خروجی باید از فیلترهای متعدد بگذرد، بیعیب و نقص باشد و معیارهای فنی را دقیقاً رعایت کند. این دقت ضروری است، اما وقتی به جسارت روایت لطمه بزند، محصول نهایی ممکن است بیروح و یکنواخت شود. گاهی اوقات، ما گزارشهای کاملاً حرفهایای داریم که قلب تپنده رویداد را نمیبینند، چون در پیچوخم تولید «بینقص» گم شدهاند.
خبرنگار نوجوان پانا به ما یادآوری میکند که حرفهایگری لزوماً به معنای دوری از شور و خودانگیختگی نیست. برعکس، حرفهایگری واقعی شاید بتواند جسارت ذاتی نوجوانی را با مهارتهای فنی ترکیب کند تا روایتی قوی و تأثیرگذار خلق شود. رسانهها میتوانند از این الگو بیاموزند: فضایی امن برای تجربه، خطا و یادگیری ایجاد کنند، روایتهای شخصی و محلی را ارج نهند و به جای تنها تمرکز بر «چگونگی» ارائه، بار دیگر بر «چرایی» آن تأمل کنند.
این عکس، یک پایان نیست، یک آغاز است: آغاز نگاه دوباره به معنای خبرنگاری مشارکتی، اهمیت صدای محلی و ضرورت حفظ جسارت در دل فرآیندهای حرفهای. اگر رسانههای ما بتوانند فضا را برای روایتهای خودجوش و صادقانه بازتر کنند و جسارت را چونان موتور محرکه تولید محتوا بپذیرند، آنگاه هم مخاطب با آنها همراهتر خواهد شد و هم رسالت اجتماعی خود را عمیقتر محقق خواهند کرد.
ارسال دیدگاه