عروج روح خدا

خبرگزاری پانا: روزی که به دنیا آمد هیچ کس فکر نمی کرد که سال ها بعد مسیر تاریخ ایران و اسلام را عوض خواهد کرد و میلیون ها انسان مظلوم جهان نامش را یک صدا فریاد خواهند کشید.

کد مطلب: ۲۲۳۸۳۴
لینک کوتاه کپی شد

روزی که به دنیا آمد مثل همه روزهای دیگر بود و خورشید مثل همیشه از مشرق طلوع کرده بود، چشمه ها جوشیده بودند و رودها همچنان راه دریا را پیموده بودند تنها تفاوت آن روز با روزهای دیگر این بود که صدها سال پیش از آن، نجیب ترین بانوی عالم، حضرت فاطمه زهرا (س) در چنان روزی متولد شده بود.
کسی نمی داند چرا اسمش را روح الله گذاشتند اما روح الله شد تا بعدها نام بلند روح الله الموسوی الخمینی در پای کوبنده ترین و شجاعانه ترین اعلامیه های انقلابی تاریخ نوشته شود و چشم ها را خیره کند.
پدرش مصطفی، یک روحانی مشهور و شجاع در خمین و روستاهای اطرافش بود مردم او را به لحاظ دلاوری و عالم بودنش دوست داشتند.

مصطفی با زبان، قلم و گلوله از اشرار زهر چشم می گرفت،شاید از این نظر روح الله بیشتر از برادرها و خواهرهایش خصوصیات پدر را به ارث برده بود، چرا که بعدها به عالم دلاور بودن، معنایی جهانی بخشید.
هنگامی که مصطفی قلم بر زمین می گذاشت تفنگ بر دوش می کشید و بر پشت اسب می نشست، چند ماه از تولد روح الله نگذشته بود که صدای شلیک گلوله ای در کوره راه کوهستان های میان خمین و اراک پیچید و به دنبال آن سواری سرفراز از پشت اسب بر زمین افتاد.
روح الله نه صدای گلوله را شنید و نه از شهادت پدر باخبر شد، بی آنکه خود بداند در چند ماهگی فرزند شهیدی دلاور شد اما هیچ وقت نتوانست چهره پدر شهیدش را پیش چشم مجسم کند، هنوز خیلی زود بود که چهره ها را به خاطر بسپارد.

وقتی روح الله بزرگ شد و به سنی رسید که بتواند تحصیل علم کند او را به مکتب خانه فرستادند و روح الله در هفت سالگی توانست ختم قرآن کند.

روح الله تا 19سالگی در خمین تحصیل می کند اما رفته رفته به جایی می رسد که محیط کوچک شهر خمین و مدرسه های آن جوابگوی استعداد فراوان و هوش سرشارش نمی شود.

وی برای ادامه تحصیل حوزه علمیه اراک را برگزید، طلبه جوان اهل خمین خیلی زود توانست در حوزه علمیه اراک نظرها را به سوی خود جلب کند اما کسی نمی دانست که این طلبه جوان، همان امام خمینی خواهد شد.
خمینی(ره)، معصوم نبود و در مرتبه امامان معصوم قرار نداشت اما شوری که در دل ها آفرید و آتش عشقی که بر جان ها زد چیزی شبیه معجزه الهی بود،امام(ره) بعد از قرن ها خاموشی مسلمان ها، دوباره آن ها را بیدار کرد و شاخه ها را به ریشه ها پیوند زد.

آن روزها بزرگان سایر جوامع تنها به فکر آبادانی دنیای مردم خود بودند و کاری به آخرت آن ها نداشتند، می توان گفت دین از صحنه های جدی زندگی عقب رانده شده بود و کمتر متفکری در سطح جهان به دین به عنوان آئین زندگی اجتماعی و قدرت پیش برنده ی آرمان های ملی و جهانی می نگریست، دین در میان جوامع به باورهای باستانی و کهن شخصی تبدیل شده بود.
در چنین غربتی که دین دچار آن بود، ناگهان فریاد دیگری در جهان طنین افکند، پیام این فریادگر با پیام دیگران فرق می کرد، امام(ره) با این نوع دعوت و پیام، جهانیان را به یاد دعوت های فراموش شده رسولان الهی می انداخت.
امام(ره) در میان هیاهوی گیج کننده و سرسام آور جهان شرک آلود معاصر، ناگهان بار دیگر پرچم توحید و خداپرستی را برافراشت و مردم را پس از قرن ها به یاد دوران انبیا (ع) انداخت.

به راستی که عشق به خمینی(ره) عشق به همه خوبیهاست، هر چه از خرداد 68 می گذرد دل های داغدار از غم هجران آن عزیز یگانه، اندوهناک تر و سرشک نهفته در دیده عاشقان دلباخته او بر دامن دریای گهر جاری تر می گردد.


سال ها سال از آن روز تلخ پر خاطره فراموش نشدنی می گذرد، و ما اکنون در آستانه ورود به بیست و پنجمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) قرار گرفته ایم. خاطره شکوهمند زندگی و درگذشت وی نیز حیاتی دیگر و عظمتی دیگر بود که هرگز از اذهان و افکار زدوده نخواهد شد.
ما از آن بزرگوار چه تصویری در ذهن داریم ؟ آیا نه این است که در برابر چشم های مشتاق نسل امروز و فردا بیش از آنکه جلوه جمال معنوی اش را ترسیم کرده باشیم، به ترسیم جلوه هایی از جلال و جبروتش که البته آن نیز جلوه ای از وجود اوست، روی آوریم ؟
نام امام خمینی(ره) به حق، با صلابت روح و عزت نفس و شکوه شخصیت و ثبات قدم و قاطعیت داشتن و انقلابی بودن و استوار ماندن مترادف است.
امام خمینى(ره) هـدف ها و آرمان ها و هـر آنچه را كه مـى بایــست ابـلاغ كنـد، گفته بـود و در عمـل نیز تـمام هستیـش را بـراى تحقق هـمان هـدف ها بـكار گرفته بـود .

در آستـانه نیمه خـرداد سـال 1368 خـود را آماده ملاقات عزیزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضایتش صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او در مـقابل هیچ قدرتى خـم نشده و چشـمانش جز براى او گریه نكرده بـود .

سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بیان عطـش لحظه وصال محبوب بـود و اینك ایـن لحظه شكـوهمنـد بـرایش و جانــكاه و تحمل ناپذیر بـراى پیروانـش فـرا مـى رسید .

ساعت 20 : 22 روز شنبه 13خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود، قــلبـى از كار ایستـاد كه میلیـون ها قلــب را بـه نور خدا و معنـویت احـیا كرده بـود.
وقتى كه گوشه هایـى از حالات معنوى و آرامـش امام در ایـن ایـام از تلویزیون پخـش شـد غوغایى در دل ها بر افكند كه وصف آن جز با بودن در آن فضا ممكـن نیست لب ها مدام به ذكـر خـدا در حـركت بود.

در آخرین شب زندگى و در حالى كه چند عمل جراحى سخت و طولانى درسن 87 سالگى تحمل كرده بود و در حالیكه چندیـن سرم به دست هاى مباركـش وصل بـود نافله شب مى خـواند و قـرآن تلاوت مـى كرد .
در ساعات آخر، طمانینه و آرامشى ملكـوتـى داشـت و مـرتب شـهادت بـه وحـدانیت خـدا و رسالت پیـامبـر اكرم (ص) را زمـزمه مـى كـرد و بـا چنیـن حــالتى بـود كه روحـش به ملكـوت اعلى پرواز كرد.

وقتى كه خبر رحلت امــام منتشر شـد،گـویـى زلزله اى عظیـم رخ داده است، بغض ها تـركیـد و سرتاسر ایران و همـه كانـون هایـى كـه در جـهان بـا نام و پیام امام خمینـى(ره) آشـنا بـودنـد یــكپارچه گـریستند و بـر سر و سینه زدنـد.

هیچ قلـم و بیـانـى قـادر نیست ابعاد حـادثه را و امواج احساسات غیر قابل كنترل مردم را در آن روزها تـوصیف كند.

مـردم مسلمان انقلابى ایـران، حق داشتـند اینـچنیـن ضجه كـنند و صحنه هایى پدید آورند كه در تاریخ نمونه اى بـدیـن حجم و عظـمت براى آن سراغ نداریـم.

آنان كسـى را از دست داده بـودند كـه عـزت پـایمال شـده شان را بـاز گـردانده بود، دست شاهان ستمگر و دست هاى غارتگران آمریكایى و غربـى را از سرزمینشان كـوتاه كرده و اسلام را احــیا كـرده بــود .

مسلمـانان را عــزت بـخـشـیـده بـــود، جمهـورى اسلامـى را بـر پـا كـرده بـود ، رو در روى همـه قـدرت هاى جهـنمـى و شیـطانـى دنـیا ایستاده بـود و ده سال در بـرابـر صـدها تـوطئه برانـدازى و طـرح كـودتا و آشـوب و فتنه داخلـى و خارجـى مقاومت كرده بود و هشت سـال دفـاعى را فـرمانـدهـى كرده بـود كه در جبهه مقابلـش دشمنـى قـرار داشت كه آشكارا از سـوى هر دو قـدرت بزرگ شرق و غرب حمایت همه جانبه مـى شـد.

مردم، رهبر محبـوب و مرجع دینـى خـود و منادى اسلام راستیـن را از دست داده بـودند.

شایـد كسانـى كه قـادر به درك و هضـم ایـن مفاهیـم نیستنـد، اگـر حالات مردم را در فیـلم هاى تشییع و خاكسپارى پیكر مطهر امام خمینـى(ره) مشاهده كنـنـد و خـبر مرگ ده ها تـن كه در مقابل سنگینـى ایـن حادثه تاب تحمـل نیـاورده و قـلبـشان از كار ایستـاده بـود را بشنـوند و پیكرهایى كه یكـى پـس از دیـگرى از شـدت تـاثـر بیهوش شـده، بر روى دسـت ها در امـواج جمعـیت به سـوى درمانگاه ها روانه مى شـدند را در فیلم ها و عكس ها ببیننـد، در تفسیر ایـن واقعیت ها درمانده شوند.

امـا آنـان كه عشـق را مـى شنـاسنـد و تجـربـه كـرده انـد، مشكلـى نـخواهند داشت. حقیقـتا مردم ایران عاشق امام خمینى(ره) بـودند و چـه شعار زیبا و گـویایى در سالگرد رحلتـش انتخاب كرده بـودند كه: عشق به خمینـى(ره) عشق به همه خوبیهاست.
رحلت جانگذار حضرت امام خمینی (ره ) رهبر فرزانه تمام مسلمانان جهان بر عاشقانش تسلیت باد.

یادداشت از الهام حمیدزاده

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار