حنانه کربلائی*

در منطقه جنگی فتح‌المبین از آسمان عشق می‌بارد

منطقه جنگی فتح‌المبین منطقه‌ای الهام گرفته از عشق و ایثار است.

کد مطلب: ۱۴۲۸۲۰۵
لینک کوتاه کپی شد
در منطقه جنگی فتح‌المبین از آسمان عشق می‌بارد

در ابتدای روز، ما دانش‌آموزان و مربیان ساعت پنج صبح به سمت محوطه آزاد پادگان شهید رستگار که شاهد قدوم مبارک شهدای دوکوهه بوده، قدم برداشتیم و به نظم نظامی ایستادیم.

با نظم به خصوصی که در گعده‌ دختران راهیان نور ایجاد شد، به سوی سد کرخه راهی شدیم؛ راوی سد کرخه که در حوالی آن منطقه مشغول به کار بود این سد را دارای پیشینه‌ای کهن برشمرد و آن را از دارایی‌های گرانبهای شهر اندیمشک و ایران دانست.

بعد از تجربه حس و حال عجیب سد کرخه و استفاده از هوای دل‌نواز و پراکسیژن آن نواحی با انرژی هرچه بیشتر به سوی منطقه جنگی فتح‌المبین راهی شدیم. چشم‌ها توان تحمل احساس این منطقه را نداشتند و اشک‌ها چون رود اروند خرمشهر از چشم‌ها جاری بودند؛ قدم نهادن در منطقه همان و تجلی قلب‌ها از حضور شهدا همان، روایت‌گری مهدی اکرمی از آن دوران قلب‌ها را به سوی سال ۱۳۵۹ پر داد.

مهدی اکرمی در خصوص حس وحال آن دوران بیان کرد: آن وقت‌ها فتح‌المبین برای ما حکم آسمانی باران از جنس عشق داشت، با وجود صدای بیسیم‌چی و رگبار گلوله می‌توان آن صحنه‌ها را تداعی کرد.

بعد از گذر از کانال‌ها و گوش جان سپردن به رخدادهای گذشته در آن منطقه به مزار شهدای گمنام عملیات فتح‌المبین رسیده و نماز جماعت با شکوه هرچه تمام‌تر اقامه شد.

صدای تپش‌های قلب عاشقان شهدا در اتوبوس قابل شنیدن بود، قدم‌ها را در مسیر معراج شهدای اهواز نهادیم؛ مکانی که هشت سال ورود و خروج انسان‌های بزرگی را به خود دیده است که آنان را شهدا می‌نامیم.

در ادامه در پادگان شهید مسعودیان در شهر اهواز مستقر شدیم و در آخر شب با رزمایش فرهنگی بصیرتی آنجا به وجد آمده بودیم؛ به صراحت می‌گویم که در حین تماشای رزمایش از حاضران آن دوره در آن صحنه‌ها حاضرتر بودیم.

از روایت کربلا و مصائب آن و سخنرانی‌های عزتمند حضرت زینب(س) گرفته تا برپاشدن کرسی پهلوی بر کشورمان و خواری رضاشاه و همراهانش که با اعتراض همگی مردم مواجه شدند؛ مردمی که بوی مستعمره شدن را به خوبی حس می‌کردند و ارزش کشورشان را چیزی فراتر از آن می‌پنداشتند.

کمی که از آغاز این رزمایش گذشت صحنه‌های حملات گسترده رژیم بعثی صدام به شهر همیشه پرافتخار خرمشهر جلوی چشمان دختران بهارستانی نقش بست، کانال کمیل و رازهای پنهان آن اشک‌هایی از جنس خلوص را بر چشمان دانش‌آموزان جاری کرد.

پیام این رزمایش را تنها می‌توان در چند جمله مختصر اما پرمفهوم خلاصه کرد، بصیرت ما است که نشان‌می‌دهد کشور ما چه آینده‌ای داشته باشد اگر با چشم بصیرت ولایت فقیه را همراهی کرده و استقلال ابدی کشور را از صمیم قلب‌هایی که مملوء از عشق شهدا است بخواهیم و برای رسیدن به آن دست از جان‌هایمان بشوریم بی‌شک نام‌هایمان همانند گذشته در تاریخ ماندگار خواهد شد.

*دانش آموز خبرنگار

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار