به مناسبت روز راهیان نور:

راهیان نور، دیدار با شهدایی است که تا دنیا پابرجاست، زنده‌اند

تهران(پانا)‌ - راهیان نور سفری است که انسان در آن از غم به دور است و احساس نزدیکی به خود و شهدای گران‌قدر را دارد؛ جایی که خاک هم با انسان سخن می‌گوید و با گوشت، خون، روح و جان در می‌آمیزد گویی که خاک جان دارد و با ما سخن می‌گوید .

کد مطلب: ۱۳۵۵۱۵۹
لینک کوتاه کپی شد
راهیان نور، دیدار با شهدایی  است که تا دنیا پابرجاست، زنده‌اند

راست گفته‌اند که دوست را باید در سفر شناخت؛ وقتی شرایط مطلوب و زندگی به سامان است، هر کس می‌تواند سنگِ شهید را به سینه بزند؛ از خونه پایمان شده بگوید و از عَلم بر زمین مانده، اما کافی است که شرایط و تغییر بدهی از روی قالی و کف پوش های سرامیکی پایت را روی رمل های تشنه فکه بگذاری و خودت را از اعتدال بهاری به گرمای سوزان خوزستان برسانی.

در این کاروان گناهکاران را جایی نیست اما توبه کنندگان را می‌پذیرد

چه زیبا گفت شهید مرتضی آوینی، « نومید می‌شود تو را نیز عاشورایی است کربلایی که تشنه خون توست انتظار می‌کشد که تو زنجیر از پایت بگشایی و از خود و از دلبستگی هایت هجرت کنی و خود را به کاروان امام حسین علیه السلام در سال شصت هجری برسانی گویند در این کاروان گناهکاران را جایی نیست اما توبه کننده‌گان را می‌پذیرد .»

این مصداق شهدایی است که از این دنیا و لذت های آن دل کندند عاشقانه رفتند،‌ عاشقانه جنگیدند و عاشقانه در آغوش اباعبدالله الحسین شهید شدند.

شهیدان، بهترین همسفر‌های دنیا

وقتی به سرزمین عشق سفر کنی شعارها را کنار می‌گذاری، کلمات پیچیده را از کلامت جدا می‌کنی و رنگ و بوی حقیقت به خود می‌گیری اینجاست که معلوم می‌شود با شهدا دوست، همراه و هم‌نوا هستی یا نه! شهدا خوب می‌دانند چه کسی را و چگونه انتخاب کنند؛ خودشان دعوت می‌کنند و خودشان می‌آزمایند و خودشان مهمان نوازی می‌کنند آنگاه در این سفر با تو بهترین همراهی را می‌کنند و برای تو می‌شوند «بهترین همسفر دنیا».

گاهی به خودم شک می‌کنم که آیا من عاشق بودم اگر عاشق بودم در دنیا به دنبال چه ‌می‌‌گردم؟ نه من شاگرد خوبی نبودم و معشوقی را از شهدا نیاموختم .

نمی دانم تا اینجا قصه چه قدر با من همراه بودید، ادامه می‌دهید یا اینجا رها می‌کنید؛ اما همه‌ اینها بهانه‌ای است که ذره‌ای دل‌هایمان را به شهدا نزدیک کنیم، ذره‌ای سعی کنیم برای چند دقیقه هم که شده رسم عاشقی را از شهدا بیاموزیم؛ ذره‌ای از خادمان هایی یاد کنیم که شب و روز را گذاشته‌اند برای آمدن ما، همه راوی‌ها و رزمنده‌هایی که همراه کاروان‌ها به منطقه می‌آیند همه و همه به دنبال بهانه‌ای برای یاد کردن از شهدا می‌گردند .

چه زیبا گفت شهید محمد حسین علم الهدی، زمانی که در دل سنگر با خدایش راز و نیاز می‌کرد، « در دل سنگر با خدا سخن می‌گویم اللهم انک یا انیس الانسین لاولیائک ؛ خدایا! ای نزدیک ترین مونس به دوستانت یا من هو اقرب الی من حبل‌الورید یا من یحول بین المرء و قلبه خدایا! اگر من در دل سنگرم ، تو در دل من و در دل سنگرم هر دو حضور داری.»

تنها جایی که دل ما را تسکین می‌دهد سرزمین عشق است

این شهدا به ما راه مناجات با خدا رو به ما انشاء می‌کنند، چه حیف است که در دل دنیا گم شده‌ایم و حتی گاهی نگاه‌مان به شهدا نمی‌افتد؛ وای بر دنیای تنگ و تاریکی که زندان قلبمان شده‌است از ظلم و ستم بگویم یا از کودکان مظلومی که از فقر و گرسنگی می‌میرند؛ تکرار تاریخ را در چشمانم می‌بینم این دنیا بر علی‌اصغر ها هم رحم نکرد !

تنها جایی که دل ما را تسکین می‌دهد سرزمین عشق است مکانی که حضور شهدا را بیشتر درک می‌کنیم جایی که حدود چهل سال پیش سرزمین عشق را قدم‌های شهدا پر کرده بود.

کیمیا قارلقی، خبرنگار شهرستان‌های استان تهران

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار