در گفت‌وگو با علی غفاری

استرداد را به خاطر پلان آخر ساختم

تهران (پانا) -  علی غفاری که فیلم «استرداد» را با قصه‌ای از تاریخ معاصر ساخت این بار به سراغ شخصیتی از جنگ در تاریخ معاصر رفته است.

کد مطلب: ۱۲۱۹۸۷۶
لینک کوتاه کپی شد
استرداد را به خاطر پلان آخر ساختم

به‌گزارش ایران، «تک‌ تیرانداز» روایتگر قصه شهید عبدالرسول زرین است که به عنوان بزرگترین تک تیرانداز جنگی در تاریخ معاصر محسوب می‌شود. این فیلم برشی از حضور او در جبهه‌های جنوب کشور است. غفاری که سه فصل اول سریال «بچه مهندس» را هم در کارنامه دارد، تأکید می کند که سلیقه سینمایی‌اش نشان دادن قهرمان و اسطوره‌سازی برای مخاطبان سینمای ایران است. به گفته او، تمام قصد او از ساخت این فیلم در پلان آخر خلاصه شده مبنی بر اینکه مقاومت ادامه دارد. این فیلم که برای اولین بار در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و نوروز امسال هم از تلویزیون پخش شد، از ۳۰ شهریورماه و همزمان با هفته دفاع مقدس اکران عمومی‌اش آغاز شده است. صحبت‌های این فیلمساز را در ادامه می‌خوانید.

«تک تیرانداز» شخصیت و داستانی واقعی را روایت می‌کند و به همین خاطر تأثیرگذار است. در واقع نقطه کانونی فیلم جاذبه‌های فردی قهرمانش است که مخاطب را درگیر می‌کند. اینکه شهید زرین در جنگ‌های معاصر جهان جزو بهترین تک‌تیراندازهاست برای خیلی از مخاطبان از جمله خود من ناشناخته بود. در شرایطی که همیشه این گلایه مطرح است که سینمای ایران قهرمان ملموس ایرانی از جنس جامعه ندارد، جای تعجب است که فیلمسازان حوزه دفاع مقدس در این سال‌ها سراغ چنین شخصیت‌هایی نرفته‌اند.

خودتان چقدر با این نگاه قهرمان و اسطوره‌سازی سراغ این شخصیت‌ رفتید؟
بله خیلی از این دست شخصیت‌ها در تاریخ دفاع مقدس هستند که مهجور باقی ماند‌ه‌اند. ما بهترین شکارچی تانک، بهترین شکارچی هواپیمای جنگنده، بهترین تک تیرانداز را در طول تاریخ جنگ‌های معاصر داشتیم که کمتر کسی آنها را می‌شناسد. پرداختن به این شخصیت‌ها همت عمومی و عزم ملی می‌طلبد. باید جریانی شکل بگیرد تا بتوانیم این قهرمانان را به تصویر بکشیم، موضوعی نیست که یک فیلمساز به تنهایی از عهده آن بربیاید. در همه جای دنیا همین طور است اما متأسفانه شرایط امروز به گونه‌ای است که گاهی در میانه راه کم می‌آوری و به خودت می‌گویی کاش سراغ آن نمی‌رفتی. من معتقدم یا نباید اصلاً موضوعاتی این چنینی را ساخت یا باید به بهترین شکل ساخت. اگر احتمال بدهید که ممکن است با ساخت یک فیلم در حق آن شخصیت اجحاف شود بهتر است دست نخورده باقی بماند تا شرایط ساخت به شکل کامل مهیا شود. در مجموع سینمای ما از قهرمان دور شده و دلیل اصلی‌ آن لجستیک مورد نیاز برای ساخت این آثار است.

و این محدودیت‌هایی که به آنها اشاره کردید احیاناً به فیلم شما آسیب نزد؟
همین که بعد از سال‌ها توانسته‌ایم فیلم دفاع مقدسی با چنین ابعادی بسازیم نشان می‌دهد که همکاری‌هایی صورت گرفته. از دوستان بنیاد روایت فتح تشکر می‌کنم که آستین همت بالا زدند و توانستند شرایطی فراهم کنند که این فیلم ساخته شود. بحث من کلی است؛ فرض کنید شما قصد داشته باشید کربلای 5، کربلای 4 یا عملیات آزادسازی خرمشهر را بسازید، می‌توانید؟ سال‌هاست فیلمسازها برای ساخت آن دورخیز می‌کنند و موفق نمی‌شوند. ساخت این آثار نیاز به همکاری عمومی دارد، از عهده یکی دو ارگان برنمی‌آید. امیدوارم با تغییراتی که اتفاق می‌افتد -هم در بخش سازمان سینمایی و هم صداوسیما که مدتی است زمزمه‌های آن به گوش می‌رسد- به این امر توجه شود که هم در طول سال به تولیدات این چنینی نیاز داریم و هم موظف به ساخت آن هستیم. روزی نسل‌های بعدی از ما سؤال خواهند کرد که چرا این قهرمانان را به تصویر نکشیدید. همه مسئولند و هرکسی که می‌تواند باید قدمی بردارد اما پاسکاری‌هایی انجام می‌شود که ساختن این کارها را سخت می‌کند. چرا باید شهدای بزرگی مثل شهید باکری، شهید همت، شهید زین‌الدین و خیلی‌های دیگر همچنان پایشان به پرده نقره‌ای باز نشود. بسیاری از عملیات‌ جنگی ما پتانسیل بالایی برای پرداختن در قالب سریال یا فیلم دارند اما با گذشت بیش از سه دهه تنها در گفته‌ها و خاطرات ثبت شدند و تصویر نشده‌اند. متأسفانه همت عمومی، عزم ملی و نگاه منسجم نسبت به اهمیت ساخت این پروژه‌ها وجود ندارد. بعد از دفاع مقدس هم شخصیت‌های زیادی داشتیم که در باره آنها کم‌کاری کرده‌ایم، آخرینش حاج قاسم سلیمانی است. با این شرایط بعید می‌دانم که بتوانیم کارهای بزرگ انجام دهیم.

برای نسل تازه‌ای که هیچ تصوری از جنگ ندارد ممکن است با روایت‌هایی که از رشادت‌های جوانان قهرمان دوران جنگ ارائه می‌کنیم این تصور پیش بیاید که ما این توانایی را نداریم، عجب پدیده‌هایی بودند، چنین چیزی از ما برنمی‌آِید. با چه زاویه نگاهی می‌توان به این قهرمانان پرداخت که مخاطب نسل جوان به این باور برسد که اگر در موقعیت آنها بود شاید اعمال قهرمانانه‌تری از او سر می‌زد.
این نسل خودباوری را در عرصه ورزش، علم، فیلمسازی و... نشان دادند، مطمئن باشید در عرصه مقاومت و جنگ هم همین هستند. مهم عرضه اینها به دید مخاطب است. مشکل ما این است کسی نیست این قهرمانان را برای نسل جوان روایت کند و شرایطی مهیا نمی‌شود که دیده شوند. در همه جای دنیا قهرمان‌های نداشته‌شان را به تصویر می‌کشند، تاریخ‌سازی می‌کنند، سینمای هالیوود از دروغ‌ها و نداشته‌ها قهرمان‌هایی می‌سازد که همه مخاطبان دوست دارند جای آنها بودند. تأسف من از این است که ما این همه سرمایه داریم ولی شرایطی برای دیده شدن آنها به وجود نمی‌آوریم. ما هم در این فیلم و هم در سریال «بچه مهندس» سعی کردیم این خودباوری را القا کنیم که بچه‌ها خودشان را دست‌کم نگیرند. من افسوس می‌خورم که بعد از این همه سال چرا هنوز درباره خرمشهر فیلم قابل توجهی ساخته نشده؟ چرا درباره عبدالرسول زرین بعد از 40سال فیلم ساخته می‌شود؟ این اهمال و کم‌کاری باعث می‌شود رفته رفته غبار فراموشی روی این حقایق را بپوشاند و مردم آنها را نبینند. من هرجا که توانستم گفتم و امیدوارم با این گفت‌وگو صدایم به مسئولان برسد. آستین همت باید بالا بزنیم و از رئیس‌جمهوری و مجلس شورای اسلامی و شورای امنیت ملی تا... کمک کنیم تا ضرورت ساخت این آثار به عنوان پروژه‌های ملی تعریف شود و در طول سال حداقل سه فیلم در سبد تولیدات سینمای کشور داشته باشیم.

در پرداخت شخصیت چقدر وامدار زندگی واقعی شهید زرین و شناخت اطرافیان از او بودید. مثلاً این اصطلاحات گردان تک نفره یا رعب و وحشتی که در نیروهای دشمن وجود دارد بر پایه واقعیت است؟
بله این عنوان را شهید خرازی به ایشان اطلاق کردند همان‌طور که در فیلم هم به آن اشاره شده شهید زرین در عملیاتی یک تنه در مقابل گردان زرهی عراق ایستاد. وحشت نیروهای عراقی از او هم کاملاً واقعی است. به جرأت می‌گویم در «تک‌تیرانداز» نه چیزی را بولد کردیم، نه بیش از حد به آن پرداختیم. تلاش کردیم با زبان سینما عین واقعیت را بیان کنیم. خیلی دوست داشتم به زندگی خصوصی شهید هم بپردازیم اما زمان فیلم اجازه نمی‌داد. زندگی شخصی شهید زرین سراسر درس است. لازم است در باره ایشان سریال ساخته شود. در این فیلم فقط فرازهایی از فعالیت او در طول نزدیک به سه سال حضورش در منطقه جنگی را به تصویر کشیدیم. تمام سکانس‌هایی که در فیلم می‌بینید مثلاً اینکه به برخی اهداف شلیک نمی‌کند و هرکسی را با تیر نمی‌زد بر مبنای واقعیت است اصلاً افتخارش به اهدافی بود که به آنها شلیک نمی‌کرد چون معتقد بود به هرکسی نباید شلیک کرد. باورش این بود که آدم‌های مؤثر که می‌توانند مسیر جنگ را تغییر بدهند باید مورد هدف قرار بگیرند. تمام دوستانی که با او مأنوس و محشور بودند- چه در مرحله اول در غرب کشور و چه مرحله بعد که به جنوب کشور رفتند- بر تمام این موارد تأکید دارند. سعی کردیم تفاوت‌هایی با فیلم تک تیرانداز امریکایی داشته باشیم و نگاه و جهان‌بینی شهید زرین را به تصویر بکشیم و اینکه او رکورددار این ماجراست بحث بعدی بود. نگاه متفاوت این شهید به جنگ برای خود من جذاب بود و سعی کردم این بخش مورد توجه قرار بگیرد.

جنگ را از هر دو جبهه دوست و دشمن به تصویر کشیده‌اید و این روایت قرینه امکان قضاوت بهتر را برای مخاطب فراهم می‌کند. معرفی شهید زرین از جبهه دشمن آغاز می‌شود و رمز و راز حول محور شخصیت، کشش و جذابیت بالایی جهت شناخت شخصیت برای مخاطب ایجاد می‌کند اما پس از آنکه با شهید زرین آشنا می‌شویم نیاز است که این کاراکتر فراتر از مهارت و توانایی‌اش دراماتیزه شود. فیلم از این اتفاق بهره نبرده است؟
همین مدت حضور شهید زرین در جبهه آنقدر پرفراز و نشیب است که حیفمان می‌آمد خیلی از این موارد را کنار بگذاریم ولی اجتناب‌ناپذیر بود. به هر حال یک فیلم سینمایی زمان مشخصی دارد و نمی‌شود همه چیز را تصویر کرد. ما سعی کردیم به آنهایی بپردازیم که انرژی و پتانسیل بیشتر سینمایی دارد. اگر بخش عرفانی شهید را به تصویر می‌کشیدیم متهم می‌شدیم به این که کار شعاری و آرمان‌گرا ساخته‌ایم. به هر حال سینما عناصری دارد و قهرمان نیازهایی می‌طلبد تا روی پرده دیدنی شود. برجسته شدن بخش‌های تک تیرانداز لازمه این شخصیت بود. با این همه خاطرات زیادی از شهید زرین وجود دارد که بواسطه تخصصش اتفاقات خیلی عجیبی را رقم زده اما سعی کردیم از آن عبور کنیم، همین که صدام 40 کماندو خارجی را استخدام می‌کند و به آنها مأموریت می‌دهد که این تک تیرانداز را از سر راه بردارند، از شروع تا پایان می‌تواند یک فیلم مستقل باشد. از برخی چیزها مثل حضور ایشان در شکست گردان تانک‌ها که اتفاقی برجسته و معروف در جنگ ماست نمی‌شود گذشت. به هر حال یک جاهایی باید فیلمساز انتخاب کند که به کدام بخش بیشتر بپردازد. فیلم حاصل بیش از یکسال گفت‌وگو، تحقیق و بررسی خاطرات همرزمان این شهید و خانواده اش و قرار دادن آن در قاب مناسب سینماست.

«تک تیرانداز» تابع نگاه سینمای دفاع مقدس است. در آن دوره ما درگیر جنگ بودیم باید نگاه تبلیغاتی و قطب‌بندی مثبت و منفی را در فیلم‌هایمان داشتیم. توقع این بود که الان هر دوسو تعدیل و تضادها برجسته شود و انسان در مقابل انسان قرار بگیرد؟
سعی کردیم در لشکر عراقی‌ها هم یکسری انسان ببینیم. عبدالقادر از خانواده‌اش حرف می‌زند، از تهدیدها و فشاری که بر او وارد شده و از این که راضی نیست این جنگ ادامه پیدا کند یا نیروهای عراقی که به‌دست فرمانده عراقی اعدام می‌شوند؛ همه انسان هستند و به‌زور به جبهه آمده‌اند در واقع نقد ما بر بعثی‌هایی است که در جنگ شرکت داشتند. شما از دید ویزور تک تیرانداز می‌بینید که نیروی نظامی عراقی که وضو گرفته تا نماز بخواند و شهید زرین از تیراندازی به آن منصرف می‌شود. تا جایی که فضای فیلم اجازه می‌داد این نگاه را لحاظ کردیم. قرار نبود نگاهی روانشناسانه به نیروهای عراقی داشته باشیم، می‌خواستیم تک تیرانداز خودمان را معرفی کنیم. تا اندازه‌ای پیش رفتیم که نشان دهیم اسم عبدالرسول زرین چه وحشتی ایجاد کرده؛ اتفاقی که واقعیت داشت و از رادیو عراق نامش به‌عنوان صیاد خمینی شنیده می‌شد، خیلی از رزمنده‌ها این را شنیده بودند. به‌هرحال تا این حد باید نشان می‌دادیم که آن طرف چه اتفاقاتی می‌افتد و چه تلاش‌هایی برای شکار این تک‌تیرانداز می‌شود. هر فیلمی یک مأموریتی دارد اگر قرار بود نگاه روانشناسی تحلیلی نسبت به وضعیت روحی نیروهای دو طرف داشته باشیم فیلم دیگری می‌شد. قصد ما این بود فیلمی درباره تک‌تیرانداز خودمان بسازیم و تلاش‌های عبدالرسول زرین را در مقطعی از جنگ نشان دهیم حتی فرصت نکردیم به حضور او در کردستان بپردازیم در حالی که داستان‌های جذاب فراوانی داشت.

بیش از 40 سال از آغاز جنگ 8 ساله عراق علیه ایران می‌گذرد و در دهه‌های مختلف متناسب با روح زمان مضامین تغییر کرده است. به اعتقاد شما پرداختن به چه ابعادی از جنگ نیاز امروز جامعه ماست؟
تمام فیلم را به‌خاطر پلان آخر ساختم. جایی که علی حاصل آموخته‌هایش از شهید زرین را مرور می‌کند، نمی‌گذارد اسلحه او روی زمین بماند و با شلیک تیر او، تیتراژ نقش می‌بندد؛ همه حرف و قصد من از ساخت فیلم همین است. همه حرف «تک تیرانداز» در همان پلان آخر نهفته است. نگاه شخصی خود من تقویت جریان مقاومت است یعنی این که از این سلاح هر جایی که نیاز هست باید درست استفاده شود. این سلاح نباید کنار گذاشته شود. من کاری ندارم به این که زاویه نگاه دوستان و همکارانم در این سال‌ها تغییر کرده و طبیعتاً ذائقه مخاطب هم تغییر کرده چون ما ذائقه‌سازی می‌کنیم. حواسمان باشد از این امر مهم غافل نباشیم که چرا در طول این سال‌ها جنگیدیم، چرا همچنان مقاومت ادامه دارد و این پرچم نباید روی زمین بیفتد. حرفم این نیست که دائم از سلاح استفاده کنیم بلکه مقصود این است که در مواقع ضرور و نیاز این سلاح باید آماده آتش باشد و جلوی تهدید و اشغالگری را بگیرد. این نگاه قدری کمرنگ شده و تحت‌الشعاع حال و هوای سینمای هنری یا نگاه متفاوت به جنگ یا ضدجنگ قرار گرفته است. انگار رودربایستی داریم و خجالت می‌کشیم از جنگ حرف بزنیم. این کشور هشت سال جنگ دیده و بهترین جوان‌هایش فدا شدند، باید مرور کنیم تا بتوانیم روی پای خودمان بایستیم و مسیر را ادامه بدهیم. بله سنگلاخ زیاد است اما ما که کارمان فیلمسازی است نباید دست از مقاومت بکشیم.

چرا در طول این سال‌ها جنگیدیم؟ اتفاقاً یکی از ابهامات نسل تازه‌ که جنگ را ندیده همین است. این نسل یکسری ابهامات و سؤالات راجع به جنگ دارد که مستندها و گزارش‌های رسانه‌ای هم به آن دامن می‌زنند. چطور می‌توان به اینها پاسخ درست و قانع‌کننده داد.
طبیعتاً «تک تیرانداز» نمی‌تواند یک تنه پاسخ این سؤال‌ها را بدهد. برای پرداختن به این موضوعات نه فقط فیلم، بلکه باید سریال، داستان، شعر و... تولید شود. وقتی به این موضوعات در سطح گسترده بپردازیم تأثیرش را می‌بینیم یک چراغ که نمی‌تواند همه جا را روشن کند اما همت برای تولید این آثار کم شده است.

یعنی معتقدید با وجود آثار پرشماری که در این حوزه تولید شده، حق مطلب در سینمای دفاع مقدس ادا نشده است؟
واقعاً نشده است. به صحبت‌های نزدیکان خودتان که در جنگ حضور داشتند دقت کنید، برخی حرف‌ها حتی برای خود من تازه است. اینها کجا باید مکتوب شود، سند شود، فیلم درباره آن ساخته شود. ما نیاز به اتاق فکر داریم. نیاز به تولید ایده داریم. متأسفانه کم کاری می‌شود وگرنه استعدادهای خیلی خوبی در عرصه دفاع مقدس داریم و می‌توانیم کارهای بزرگ انجام دهیم.

یادداشت
سینمایی برای زنده ماندن

محدثه واعظی‌پور
سینمای دفاع مقدس، مولود سال‌های جنگ است و طبیعی است که با خاموش شدن آتش جنگ، توجه به آن فروکش کرده است. جامعه دهه شصت، جامعه درگیر جنگ نیاز به دیدن واقعیتی که در مناطق جنگی در جریان بود، داشت. تشنه بود، تشنه دیدن و دانستن. نسل تازه‌ای از سینماگران به دلیل همین ضرورت وارد سینمای حرفه‌ای شدند. در دل جنگ تجربه کردند و ساز و کار فیلمسازی در حوزه دفاع مقدس را همانجا آموختند. سینماگرانی مانند رسول ملاقلی پور، دقیقاً در مناطق جنگی و با حضور رزمندگان فیلم ساختند. ابراهیم حاتمی‌کیا و احمدرضا درویش هم تجربه حضور در جبهه را داشتند. بخش زیادی از آنچه در جبهه می‌گذشت، در سینمای مستند و به طور ویژه در روایت فتح، ثبت شد. سینمای دفاع مقدس در سال‌های جنگ، بیشتر وجه حماسی داشت. نمی‌شد در جامعه‌ای که همه تار و پودش درگیر جنگ است، فیلمی ساخت که از موضعی متفاوت به جنگ نگاه می‌کند. جنگ برای ایرانیان، دفاع بود و هیچ دفاعی را نمی‌شود نقد کرد.

پس از پایان جنگ، سینمای جنگ پوست انداخت. سینماگرانش که یک دهه مشق فیلمسازی کرده بود، به دوران بلوغ رسیدند. حاتمی کیا ستاره سینمای دفاع مقدس در دهه 70 بود، سینماگری که آدم های جنگ را به دل اجتماع آورد. رسول ملاقلی پور، شورانگیزترین حماسه‌ها از سال های دفاع را سرود و احمدرضا درویش، با تحولات اجتماعی و سیاسی همسو شد. سینمای دفاع مقدس، در دوران سازندگی و پس از آن، در روزهای صلح، زنده ماند و روایتگر سرنوشت مردان جنگ بود. آنانی که آرمانخواه ماندند، آنانی که با تغییر شرایط، تغییر کردند و آنها که در دل جامعه‌ای که ارزش ها را فراموش می کرد، گم شدند. با درگذشت رسول ملاقلی پور، حاتمی کیا مهمترین چهره سینمای دفاع مقدس باقی ماند. اما نسل تازه‌ای از سینماگران پا به عرصه گذاشتند، بهرام توکلی در «تنگه ابوقریب»، نشان داد سینمای دفاع مقدس، می‌تواند با روایت‌هایی تازه، مخاطب پرشماری داشته باشد.

منیر قیدی در «ویلایی‌ها»، به جایگاه زنان در جنگ، از منظری نو، نگاه کرد. رد پای تجربه‌های سینماگران دیگر را می شد در این آثار دید، اما نکته قابل توجه این بود که فیلمسازان نسل تازه به دنبال کشف و شهود در این فضا و رسیدن به جهان تازه بودند. سینمای دفاع مقدس، تنها ژانر سینمای ایران، روندی پر فراز و نشیب را طی کرده، گاهی سلیقه مدیران و خواست آنها به تولید فیلم دفاع مقدس رونق داده و گاه، توجه مدیران به انواع دیگر مضامین، به رکود در این سینما انجامید. با این همه، سینمای دفاع مقدس به عنوان یکی از محبوب‌ترین گونه‌های سینمای ایران، همچنان زنده است. مجموعه‌ای از بهترین فیلم‌های سینمای ایران، زیر عنوان سینمای دفاع مقدس تعریف و ماندگار شده است، از هیوا تا دیده‌بان، از کیمیا تا تنگه ابوقریب، از مزرعه پدری تا گیلانه...

* روزنامه نگار

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار