معصومه خوبانی*

دلنوشته یک دانش‌آموز از دلتنگی برای مدرسه

دلم هوای مدرسه را کرده است، مدرسه، جایی که تا قبل از کرونا باز بود ولی حالا بسته است و دیگر خبری از هیاهوی بچه‌ها در مدرسه نیست.

کد مطلب: ۱۲۰۵۴۶۵
لینک کوتاه کپی شد
دلنوشته یک دانش‌آموز از دلتنگی برای مدرسه

درست است که تحصیل متوقف نشده، اما مدرسه بسته است، مدرسه برای ما بچه‌ها فقط درس نبود بلکه مکانی برای شیطنت‌های کودکانه و بازی با همکلاسی‌هایمان هم بود، ولی حالا همان مدرسه بسته است.

همان مدرسه‌ای که زنگ تفریح‌‌ها دم در بوفه آن صف می‌کشیدیم و بعد از خرید خوراکی دوستانمان می‌ریختند و تمام خوراکی را می‌خوردند بدون اینکه ذره‌ای به خودمان بدهند.

همان مدرسه‌ای که زنگ اول‌ها همه سر کلاس خواب بودیم و هیچ از درس نمی‌فهمیدیم و با همه بدی‌ها و خوبی‌ها همان مدرسه را دوست داشتیم.

آن مدرسه‌ای که خانم ناظم بلند بلند پشت میکروفون می‌گفت خانمم ندو زمین می‌خوری اما بچه‌ها همانطور می‌دویدند، مدرسه‌ای که پر بود از هیاهوی بچه‌ها.

اما حالا چه؟ آن مدرسه بسته است و جایش بچه‌ها سرشان در یک گوشی یا به قول مادربزرگ‌ها ماسماسکی کوچک است، کاش کرونا برود و دوباره به همان مدرسه دوست‌داشتنی برگردیم.

خبرنگار دانش‌آموز*

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار