نسخه‌های زرد کارآفرینی در روزهای سخت اقتصادی

آرزوهایت را به در یخچال بچسبان

تهران (پانا) - همان مقایسه قدیمی که کارمندی بهتر است یا شغل آزاد، آب باریکه همیشگی یا یک شبه پولدار شدن؟ به نظر می‌رسد این روزها کفه ترازو برای راه انداختن کسب و کار شخصی یا کارآفرینی سنگین‌تر از همیشه است.

کد مطلب: ۱۱۹۱۸۹۶
لینک کوتاه کپی شد
آرزوهایت را به  در یخچال بچسبان

به‌گزارش ایران، سایت‌های زیادی برای راه انداختن کسب و کار شخصی و آموزش کارآفرینی راه افتاده و شبکه‌های اجتماعی با ارائه تصویری شیک و مدرن از جوانانی خوش پوش که از این طریق ثروتمند شده‌اند این شیوه از کسب درآمد را تبلیغ می‌کنند. کاری به نظر راحت و موجه اما در واقع بسیار پیچیده و پر دست انداز. آیا شبکه‌های اجتماعی همه واقعیت‌های این روش از کسب درآمد را به‌شما می‌گویند؟ رؤیای یک شبه پولدار شدن در جوانی با راه‌اندازی کسب و کار شخصی حقیقت دارد؟

بد نیست همین ابتدا بگوییم که راه انداختن کسب و کار شخصی و کارآفرینی شاید یکی از بهترین‌ مسیرها برای رسیدن به درآمدی سالم و در عین حال در راستای منفعت عمومی باشد اما مسأله اصلی اینجاست که معرفی این سبک از درآمدزایی به فرمول‌های زرد موفقیت گره خورده است. همان فرمول‌های طلایی که دنیا از دریچه آن جایی است که می‌توان هر آنچه را از صمیم قلب خواست، به‌دست آورد.

محمد ناطقی مشاور اقتصادی می‌گوید: «روانشناسی موفقیت به مردم زندگی تمیزی ارائه می‌دهد. واقعیت این است که آدم کارآفرین زندگی سختی دارد و چندین بار شکست می‌خورد. آدم‌های کمی بوده‌اند که در سن کم بدون شکست موفق شده‌اند و آنها هم احتمالاً با شانس اما همان‌ تعداد اندک هستند که الگو شده‌اند. من نمی‌گویم کارآفرین نشویم یا سراغش نرویم، بلکه می‌خواهم بگویم بدانیم در مورد چه چیزی حرف می‌زنیم. بدانیم اگر به این راه می‌آییم ریسک هم وجود دارد. در کارآفرینی 99 نفر شکست می‌خورند و یک نفر پیروز می‌شود.»

او از مقاله‌ای که دانشگاه ام‌آی‌تی تهیه کرده، می‌گوید که در آن براساس تحقیقات نشان داده شده رده سنی مدیران های‌تک (پیشرفته) در سیلیکون‌ولی (منطقه‌ای در ایالت کالیفرنیای امریکا که شرکت‌های پیشرو و مطرح انفورماتیک درآن قرار دارند) بالای 42 سال است و این واقعیت در تناقض با رؤیای ثروتمند شدن در جوانی است: «تحقیقات می‌گوید کارآفرین شدن نیاز به چندین بار شکست خوردن دارد. ما به داده‌های غلط کاری نداریم، داده‌های واقعی نشان می‌دهد اکثر کارآفرینان در دهه 4 یا 5 زندگی موفق می‌شوند. بسیاری از الگوهایی که به‌عنوان فرد جوان موفق معرفی می‌شوند افرادی هستند که پدر و پدربزرگ آنها در گذشته ثروتمند بوده‌اند و حالا فرزندان آنها وارث آن ثروت هستند.»

کسی آن سمت قضیه را به ما نمی‌گوید، شما یک پسر یا دختر جوان می‌بینید که مدعی است روی پای خود ایستاده و کار و کاسبی خودش را راه انداخته و موفق هم بوده، حالا یا با ثروت پدر یا تلاش خودش؟ ناطقی معتقد است مردم خیلی از مواقع تنها به بازده بالای یک کار پرریسک مانند سرمایه‌گذاری در بازار بورس نگاه می‌کنند: «مردم فکر می‌کنند آن یک نفری که برنده می‌شود آنها هستند.»

مرضیه سمیعی یک کارآفرین نمونه است. کسی که بعد از بازنشستگی در 54سالگی با تکیه بر تجربه سال‌ها مسئول فنی کارخانه‌های مختلف، کسب و کار خودش را راه انداخت. وقتی از او می‌پرسم این راه چه سختی‌هایی داشت، می‌گوید: «اصلاً راحت نبوده و پوست انداختیم تا به مرحله‌ سوددهی رسیدیم.» او که حالا مدیرعامل شرکت تولیدی داروهای گیاهی و فرآورده‌های گیاهان دارویی است، کار را با یک شریک که عضو هیأت علمی دانشگاه است و یک مدیرعامل کارخانه و دو دختر خود شروع کرد و از روز اول بنا داشت مثلت تجربه و علم و سرمایه را در کنار هم داشته باشد: «تقریباً یک سال و نیم تا دو سال طول کشید که ما به محصول رسیدیم و سودآوری داشتیم ولی همان دو سال هر کدام به اندازه 20 نفر کار کردیم و دویدیم.»

او از افراد دیگری می‌گوید که با وام‌های مختلف، کارها و سرمایه گذاری‌های شخصی دیگری انجام داده‌اند و کاری را که برای آن وام گرفته‌اند، راه‌اندازی نکرده‌اند: «ابتدا باید بازار محصول تولیدی را سنجید وگرنه سرمایه را از دست خواهید داد. حقیقتاً کار بسیار سختی است و بدون آگاهی نمی‌توان پیش رفت. فردی که وارد عرصه‌ کارآفرینی می‌شود باید حتماً سختی کار را به جان بخرد، عاشق کارش باشد، حتماً تحربه کار را داشته باشد و اگر خودش تجربه ای ندارد از کسی که با تجربه است کمک و مشورت بگیرد. باید تلاشگر باشد و با کمی سختی و مشکلات جا نزند. باید تمرکز داشته باشد و دائم از این شاخه به آن شاخه نپرد.» او می‌گوید با نوشتن خواسته‌ها روی کاغذ چیزی محقق نمی‌شود و راه انداختن کار بیش از اینکه ذهنی و حسی باشد مستلزم تلاش شبانه روزی و ناامید نشدن است.سعید لاریجانی مدیر سرمایه‌گذاری خصوصی «pe» معتقد است یکی از دلایلی که باعث گرایش مردم به راه انداختن کسب و کار شخصی می‌شود، شرایط اقتصادی کشور است. شرایط تورمی و شوک‌های قیمتی که باعث شده دستمزد بگیران به‌سمت راه انداختن کسب و کار شخصی بروند: «در این شرایط شاهد هستیم آدم‌هایی که کارمند بوده‌اند و به‌طور طبیعی انباشت ثروت نداشته‌اند دچار ضرر بیشتری می‌شوند. در هر شوک تورمی ثروتمندان ارزش سرمایه‌شان بالا می‌رود و آنانی که منبع درآمدشان کار ثابت است و دستمزد دریافت می‌کنند فقیرتر می‌شوند.»

به اعتقاد وی اگر در گذشته کار، سرمایه و بهره‌وری ستون‌های کار اقتصادی بودند امروزه دانش در کار اقتصادی نقش مهم‌تری را ایفا می‌کند: «نسل جدید با سابقه صرفاً آکادمیک و بدون سابقه کار زیاد می‌توانند دانش کسب کنند و از محل این دانش برای خودشان تولید ثروت کنند. مصادیقی هم هست اما با اینکه کم است، این تصور را ایجاد کرده که هر فردی می‌تواند یکی از این آدم‌ها باشد.» لاریجانی حمایت‌های دولتی و سیگنال‌های نهادهایی را که در این زمینه کار می‌کنند هم دلیل گرایش مردم به این شیوه کسب و کار می‌داند.

لاریجانی معتقد است تب کارآفرینی و راه انداختن کسب و کار شخصی مخصوص ایران نیست و نمونه‌هایی از کشور امریکا مثال می‌آورد که دانشجویان کامپیوتر اگر پیش از این رؤیای پیوستن به شرکت‌های بزرگ را داشتند حالا در پی راه انداختن کار اقتصادی خودشان هستند: «من فکر می‌کنم هنوز روحیه کارآفرینی در ایران کم است و باید بیشتر روی آن کار شود ولی اصول و چارچوبی دارد. خوشبختانه روند خوبی به‌وجود آمده و دانشکده‌های ام‌بی‌ای زیادی راه افتاده که این سیگنال را می‌دهد که تقاضا در این حوزه زیاد شده است. البته این دانشگاه‌ها بیشتر مهارتی است.

آیا آینده از آن افرادی است که با خلاقیت شخصی و پیگیری دنبال رؤیاهای خود می‌روند؟ نوعی از مشاغل کارمندی در آینده‌ای که بسرعت به سمت تکنولوژیک شدن می‌رود توسط روبات‌ها تسخیر می‌شود؟ لاریجانی معتقد است آدم‌ها ظرفیت بیشتری از این دارند که میدان را برای ماشین خالی کنند: «این مسأله مهم است که اتوماسیون درحال پیشرفت است و در آینده بخشی از کارهای کارمندی را روبات‌ها به عهده می‌گیرند و آدم‌ها باید دنبال فرصت‌های جدید خلق ارزش باشند. از نظر من روحیه کارآفرینی چیز مفید و آینده نگرانه‌ای است.»

نباید فراموش کرد که روحیه به تنهایی کافی نیست و راه کسب درآمد با تلاش و تمرکز و تجربه اندوزی است که به ثمر می‌رسد. سختی و مرارتی که شاید در نگاه به الگوهایی که از این طریق به درآمد رسیده‌اند، دیده نشود. آنها ماشین‌های گران قیمت سوار می‌شوند و خانه‌های بزرگی دارند اما اگر یک کارآفرین واقعی باشند نه یک بچه پولدار، قطعاً به‌شما خواهند گفت چه رنج‌ها و مرارت‌هایی برای رسیدن به اهداف خود متحمل شده‌اند.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار