کیوان کثیریان*

جشنواره فیلم فجر؛ یک خودزنی غم‌انگیز

طبیعتا من همه ۶۰ فیلمی را که امسال «هیات داوری/ انتخاب» دیده‌اند، ندیده‌ام. از این رو برای قضاوت درباره کیفیت فیلم‌های ردشده و تایید شده و اینکه حق کدام فیلم‌ها تضییع شده یا نشده، صالح نیستم.

کد مطلب: ۱۱۵۸۴۵۲
لینک کوتاه کپی شد

چند فیلمی را به دعوت سازندگانشان دیده‌ام که برخی از آنها فیلم‌های خوبی بودند. بعضی‌هایشان در میان ۱۶ فیلم نهاییِ اعلام شده، هستند و برخی هم نه. بین آنها که در جشنواره نیستند هم فیلم‌های قابل قبولی وجود داشت که برخی از عوامل آن شایستگی دیده‌شدنِ بیشتر را داشتند.
گفته‌اند ۱۶ فیلمی که نامشان اعلام شده، لااقل یکی از عواملشان نامزد جایزه بوده‌ و امسال به دلیل وضعیت کرونا همین تعداد فیلم برای رسانه‌ها و احتمالا مردم به نمایش در‌می‌آیند.
البته اساسا اینکه با چه استدلالی امسال روال همیشگی جشنواره فجر -فارغ از درست یا غلط بودنش- تغییر کرد و حذف هیات انتخاب و سپردن وظیفه آن هیات به گروه داوران با پیشنهاد چه کسی و با چه توجیه عقلانی در دستور کار قرار گرفت، روشن نیست. مشخص نیست چه مانعی وجود داشت اگر هیات انتخاب از میان فیلم‌های متقاضی، مثل همیشه ۲۲ فیلم مسابقه و ۱۱ فیلم اول را برای قضاوت داوران برمی‌گزید، یا لااقل به جای ۱۶ فیلم، ۲۲ فیلم انتخاب می‌کردند که چند فیلم دیگر هم دیده می‌شدند. اینکه با چه استدلال منطقی، هفت داور یک جشنواره باید این همه فیلم متقاضی را ببینند هم معلوم نیست.
اینکه با چه توان فراانسانی و فرازمینی، این هفت اَبَر انسان توانسته‌اند در ۱۵ روز، ۶۰ فیلم را ببینند و در حدود ۲۰ رشته نامزد معرفی کنند و منصفانه به قضاوت بنشینند هم پرسشی است که پاسخش لابد نزد برگزارکنندگان جشنواره است.
به‌عنوان مثال در واقع علاوه بر شصت فیلمبردار و شصت تدوینگر و شصت صدابردار و شصت موسیقیدان و شصت گریمور و شصت کلی رشته دیگر، بالغ بر پانصد بازیگر در این شصت فیلم دیده شده‌اند و قضاوت شده‌اند. چطور ممکن است این قضاوت، دقیق و کارشناسی باشد؟
واقعا امیدوارم داوران به بهترین شکل کارشان را انجام داده باشند و آرای منصفانه‌ای را اعلام کنند. اما حتی اگر قانع‌کننده‌ترین آرا از این جمع داوری صادر شود، تغییری در اشکال وارد بر روش، شکل و سیستم نادرست انتخاب و داوری ایجاد نمی‌شود.
حذف هیات انتخاب مفهومی است که دوستان گویا در دریافت آن دچار اشتباه شده‌اند. در جشنواره‌های معتبر، هیات انتخاب رسمی وجود ندارد اما دبیر جشنواره مشاورانی دارد که فیلم‌ها را می‌بینند، به دبیر پیشنهاد می‌دهند و نهایتا دبیر فیلم‌های مسابقه را با مسئولیت خودش برمی‌گزیند و اعلام می‌کند. هیات داوران هم فقط فیلم‌های بخش مسابقه را می‌بینند. نه که داوران بنشینند و همه فیلم‌های متقاضی را در مدت کوتاهی ببینند! کجای دنیا چنین مدلی اجرا شده که ما دومی‌اش باشیم؟
البته تمام اینها که گفتم بخش کم اهمیت ماجراست. امسال به‌طرز عجیب و افراطی در بخش ممیزی و نظارت، دارد سختگیری محافظه‌کارانه‌ای اعمال می‌شود. اجباری کردن پروانه نمایش و اصرار بر اصلاحات پرتعداد، از جمله ویژگی‌های جشنواره امسال است. اصرار بی‌منطق بر حذف فیلم‌هایی با پروانه ویدیویی نیز همچنان پابرجاست.
گویی قصد بر این است که در سال آخر دولت، فیلم‌ها در نهایت بی‌خاصیتی، بیایند و بروند و دردسر درست نکنند. رویکردی که مدتی است گریبان سینما را گرفته و مدیریت سینما با شدت و حدت در جهت تحقق آن گام برمی‌دارد.
نتیجه، سینمایی خواهد بود اخته، ترسو، ترس خورده، خودسانسور، بی‌اثر، با لبه‌های کند، تهی از جسارت، خالی از نقد و حرف جدی. آیا قرار بود سینمای بزرگ ایران این مسیر را دنبال کند و به اینجا برسد؟ آیا قرار بود تیغ ممیزی برای فیلم‌های تجاریِ خالتوری، کُند و مهربان باشد و برای سینمای جدی، برنده و تیز؟
انگار برای آقایان اصولا چیزی به نام سینما اهمیت چندانی ندارد. گویی سینما دارد چوب ناآشنایی مدیرانش را نوش جان می‌کند و همزمان که از سوء مدیریت‌ها زخم می‌خورد، ناچار است نامهربانی‌های همیشگیِ سیستماتیک را هم تحمل کند. مشکل اصلی، سرِ تراشیده و گوشِ فلان بازیگر نیست، گویی عده‌ای با تمام قوا با سینمای واقعگرا، جاندار و منتقد اجتماعی به مقابله برخاسته‌اند. نمی‌خواهند سینما صدای مردم باشد، نمی‌خواهند سینما هشدار بدهد، دیگر هیچ جسارت و شجاعتی را در سینما برنمی‌تابند. گویی اصلا سینما را برنمی‌تابند. انگار قرار بر نابودی سینماست. عده‌ای تیغ را از رو بسته‌اند و بیچاره سینما که در این میانه، هیچ پناهی ندارد و از حمایت مدیران کم توانش هم بی‌بهره است.
نکته آخر اینکه سالهاست جشنواره فجر در ادوار مختلف و دولت‌های گوناگون، با تغییرات مکرر در شیوه برگزاری، تعداد بسیار زیاد جوایز، تعداد زیادِ اکران، شیوه داوری، سیاست‌های چندگانه، ممیزی غیرشفاف و افراطی، حضور حداقلی فیلم‌های مستقل، مصلحت‌های پرشمار، ملاحظات پنهان و پرتعداد و… دارد با سرعت زیاد و اصرار فراوان، اعتبار خودش را خدشه‌دار می‌کند؛ یک خودزنی غم‌انگیز و حسرتبار.
کم کم جشنواره دارد به یک نمایش دولتیِ کم اعتبار بدل می‌شود که قرار است هربار با بدعت‌های شگفت‌انگیز و پر گفت‌و‌گو در اجرا، فقط در شکلی حداقلی، برگزار شود و برود پیِ کارش.
در این یادداشت وارد موضوع صحیح یا غلط بودن برگزاری جشنواره در دوران کرونا یا شیوه اکران برای رسانه‌ها و مردم نشدم چون بحثی مفصل و جداگانه می‌طلبد.
اما همه باید بدانند جشنواره فجر، یک سرمایه ملی و یک رویداد مهم فرهنگی است. واقعا لطمه زدن به اعتبار آن به سود کیست؟ چرا یکبار نمی‌توانیم یک جشنواره قاعده‌مند و مبتنی بر اصول بدیهی و بدون حواشی غیرضروری برگزار کنیم. واقعا چرا؟

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار