گردش و دورهمی با اجازه پروتکل‌های بهداشتی!

تهران (پانا) -  از قرارها و گعده‌های روشنفکران دهه‌های قبل در کافه‌ها و بحث‌ها و سیگار کشیدن‌شان، گویا فقط کافه‌نشینی و سیگارش باقی مانده است.

کد مطلب: ۱۱۳۳۶۱۴
لینک کوتاه کپی شد
گردش و دورهمی با اجازه پروتکل‌های بهداشتی!

به‌گزارش ایران، کافه‌هایی که با جمله فریبنده «با رعایت پروتکل‌های بهداشتی» در شبکه‌های اجتماعی تبلیغ دورهمی‌ها و رونمایی‌های مختلف را می‌کنند و انگار هنوز باور نکرده‌اند که ماه‌هاست بیماری نوظهوری گریبانگیر سیاره زمین شده که اگرچه قدرت کشندگی‌اش به اندازه قدرت فراگیری‌اش نیست ولی آثار جسمی و روانی فراوانی بر‌جای می‌گذارد.

در ماه‌های اخیر بعضی از کافه‌ها استفاده از محلول‌های ضدعفونی‌ کننده و شست‌وشوی دست‌ها پس از ورود به کافه را اجباری کردند تا به عبارت رعایت پروتکل‌های بهداشتی نزدیک شوند. از طرف دیگر کافه‌های بیشتری با بیشتر نکردن فاصله بین میزها و صندلی‌ها سعی کردند وانمود کنند که هنوز کرونا به ایران نرسیده است.

از مدیر یکی از کافه‌های مرکز شهر می‌پرسم چرا تعداد میزها را کمتر نکرده‌اید؟ می‌گوید: «کافه ما حیاط‌دار است و فکر ‌نمی‌کنم مشکلی وجود داشته باشد.» کافه‌ای با حیاطی نسبتاً بزرگ و حدود 20میز و حداقل چهار صندلی برای هر میز که حتی از روزهای پیش از ظهور کرونا هم شلوغ‌تر به نظر می‌رسد. روی هر میز یک اسپری کوچک ضدعفونی‌کننده گذاشته‌اند و غیر از من، شاید یکی دو نفر دیگر هستند که ماسک را دقیقاً روی صورت‌شان گذاشته‌اند. بقیه یا ماسک‌ها را روی میز رها کرده‌اند، یا از یک گوش آویخته‌‌اند یا مثل خیلی از ماسک‌پوش‌ها، آن را زیر چانه‌شان ‌کشیده اند. از یکی از مشتری‌ها می‌پرسم الان که سفارشی ندارید و چیزی نمی‌خورید، چرا در این فضای شلوغ، ماسک را از گوش‌تان آویزان کرده‌اید؟ می‌خندد و انگار که سؤالم را جدی نگرفته باشد، می‌گوید: «خب گوشواره است دیگه.» کناردستی‌اش هم ماسک را زیر چانه‌اش گذاشته و سیگار می‌کشد.

می‌پرسم دستورالعمل‌های سازمان جهانی بهداشت را دنبال می‌کنید؟ می‌دانید ماسک‌نزدن و سیگار کشیدن چقدر خطرناک است؟ جدی‌تر از دوستش کمی اخم می‌کند و می‌گوید: «همین یه نخ سیگار رو هم می‌خوای ازمون بگیری؟»
علی کارمند یکی از استارتاپ‌هاست. می‌گوید: «من و همسرم خیلی اهل کافه‌ رفتن نیستیم، و توی این هفت هشت ماه هم تا جایی که می‌شد ارتباطات‌مون رو محدود کردیم، گاهی به پدر و مادر خودم و همسرم سر زدیم همین. سعی کردیم استفاده از ماسک رو هم به حداقل برسونیم، با این قیمت‌ها نمی‌شه راحت ماسک خرید و هر دو ساعت هم عوضش کرد. خریدهای هفتگی خونه رو من انجام می‌دم و سعی می‌کنم از هر ماسک چند بار استفاده کنم. می‌دونم درست نیست، ولی چاره دیگه‌ای هم نیست. الان یه ماسک خوب حداقل دو هزار تومنه.»

مجید، نوازنده و مدرس موسیقی است که در دوران فراگیری کرونا، به کافه و رستوران نرفته است: «هفته‌ای دو بار برای کارهای ضروری از خونه بیرون می‌روم اما سه چهار بار توی دورهمی‌هایی بودم که وقتی به بقیه افراد، تذکر دادم ماسک بزنن، باز هم رعایت نکرده‌اند.»
غزاله معلم زبان انگلیسی است و در یک شرکت بازرگانی کار می‌کند. او از ابتدای فراگیری کرونا تا اواخر فروردین در قرنطینه ماند، اما بعد از بازگشایی شرکت و آموزشگاه‌های زبان، مجبور شد هر روز از خانه بیرون بیاید و به شرکت و آموزشگاه برود و روزی دو سه ماسک استفاده کند. غزاله می‌گوید: «یه بار سفر رفتم که تو طبیعت بود و هیچ‌کس اونجا نبود. تو این هشت ماه شاید دو سه بار به کافه و رستوران رفتم و سه چهار تا دورهمی دوستانه هم رفتم که کسی ماسک نداشت.»

به کافه دیگری در اطراف خیابان کریمخان می‌روم که شاید بیش از صد نفر بدون ماسک در کافه و پیاده‌رو مقابل آن نشسته و ایستاده‌اند و حتی پرسنلش هم ماسک ندارند. از یکی از کسانی که بیرون ایستاده می‌پرسم چرا با وجود این جمعیت، ماسک نزده‌اید؟ می‌گوید: «فضای آزاده دیگه. با ماسک که نمی‌شه نفس کشید.» از یکی دیگر از مشتری‌های کافه می‌پرسم چرا با این شرایط خطرناک، به این کافه آمده‌اید؟ می‌گوید: «سالاد سزار اینجا از خیلی از کافه‌هایی که رفتم بهتره.» می‌پرسم سالاد سزار به این فضای شلوغ و خطرناک می‌ارزد؟ می‌گوید: «حالا یه شبه دیگه. من خیلی بیرون نمی‌آم. الان هم سالادم رو بخورم، می‌رم.»

فکر می‌کنم ماندن در چنین کافه‌ای از حضور بدون ماسک و تجهیزات مخصوص در بخش آی‌سی‌یو هم خطرناک‌تر باشد و آنجا را ترک می‌کنم. در مسیرم به داروخانه‌ای می‌رسم که ورود افراد بدون ماسک را ممنوع کرده است. وقتی وارد می‌شوم می‌بینم پنج نفر پشت پیشخوان ایستاده‌اند که هیچ‌کدام ماسک ندارند. دکتر داروخانه البته ماسکی را از یک گوش آویزان کرده است. می‌پرسم شما دیگر چرا ماسک نمی‌زنید؟ با این‌همه مراجعه‌کننده که خیلی‌های‌شان یا بیمارند یا همراه و از خانواده بیمار؟ دکتر می‌گوید: «اینجا رو پلاستیک کشیدیم که خودمون راحت باشیم. نمی‌تونیم روزی 12 ساعت با ماسک باشیم.»

می‌گویم به هر حال محافظ پلاستیکی که فضا را ایزوله نمی‌کند، بالا و پایینش هم باز است، کارتخوان‌تان هم در دسترس مشتری‌ها نیست و باید کارت را از هر مشتری بگیرید که این هم تماس را بیشتر می‌کند. تعداد افراد شاغل در این فضای بسته هم زیاد است. جوابم را نمی‌دهد و می‌گوید: «چی می‌خواستین؟» یک بسته ماسک معمولی می‌خرم که روی آن نوشته شده یک‌بارمصرف و غیرقابل شست‌وشو، حاوی پنج عدد ماسک و هشت هزار تومان. با مطالبی که این روزها منتشر می‌شود احتمالاً از همان ماسک‌هایی باشد که زدن و نزدن‌شان فرقی نمی‌کند. می‌خواهم بدانم ماسک ارزان‌تر هم هست یا نه. جعبه‌هایی را نشانم می‌دهد که چند ماسک در آن گذاشته شده‌؛ بدون محافظ پلاستیکی یا بسته‌بندی ای که استریل باشد. می‌گوید: «ازاین فله‌‌ای‌‌ها داریم بسته 25تایی‌اش 35هزار تومنه، دونه‌ای 1400 تومن.»

نیما پرستار است و می‌گوید: «طبیعی است که وقتی همان ماه‌های اول جلوی گسترش و فراگیری چنین بیماری‌ای را نمی‌گیرند، خودمراقبتی و رعایت‌کردن برای مردم سخت می‌شود و آنقدر این روند، فرسایشی می‌شود که امروز می‌بینیم بعضی از کافه‌ها شلوغ‌تر از دوران قبل از کرونا شده‌اند یا دورهمی‌ها، تولدها، عروسی‌ها و میهمانی‌های فراوانی گرفته می‌شوند و جمعیت زیادی در یک آپارتمان کوچک، بدون ماسک حضور پیدا می‌کنند. اگر هم اعتراض کنید می‌گویند ما اعضای یک خانواده‌ایم. انگار ویروس از اعضای خانواده به یکدیگر منتقل نمی‌شود.

متأسفانه رعایت پروتکل‌های بهداشتی هم به یک شوخی و فکاهه تبدیل شده و هرکس که می‌خواهد میهمانی‌ برگزار کند یا مؤسسه‌ای که می‌خواهد برای یک مراسم رونمایی یا یک سفر گروهی برنامه‌ریزی کند، پای اطلاعیه‌اش این عبارت «با رعایت پروتکل های بهداشتی» را می‌نویسد که مثلاً خیال خودش و طرف مقابل را راحت کند. اگر هم کسی اعتراض کند یا نگران باشد، می‌گویند پروتکل‌های بهداشتی رعایت می‌شود. ولی واقعیت امر این است که در فضای بسته 40-50 متری وقتی ده نفر بدون ماسک حضور دارند، نمی‌شود هیچ پروتکل بهداشتی‌ را رعایت کرد. مگر اینکه همه آن افراد در کابین‌های دربسته ایزوله باشند. با شرایط فعلی و روندی که من می‌بینم همه ما به کرونا مبتلا خواهیم شد. اگر هم می‌گوییم رعایت کنید برای این است که کادر درمان و بیمارستان‌ها بتوانند توان‌شان را بازیابی کنند. رسیدگی به این تعداد بیمار و همراه در یک بازه زمانی کوتاه، غیرممکن است.»

معنی حرف‌های نیما این است که با ماسک‌های غالباً بی‌کیفیت و ارزان موجود در بازار و ازدحامی که همه جا دیده می‌شود، تاوان رعایت ‌نکردن و گردشگری کسانی را که از این رستوران به آن کافه و از این دورهمی و میهمانی به آن گردش و سفر می‌روند، آنهایی می‌دهند که سعی می‌کنند در خانه بمانند و رفت‌وآمدهای‌شان را به حداقل برسانند. تاوانی که احتمالاً به قیمت جان‌شان تمام می‌شود.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار