از کیارستمی تا بیلگه جیلان؛ شفافیت اجتماعی در سینمای ایران
تهران (پانا) - نشست تخصصی سینمای ترکیه با حضور پروفسور جیهان کاندمیر و پروفسور عارف جان گونگور استادان و سینماگران ترکیهای به دبیری عبدالحسین لاله برگزار شد.
در ابتدای جلسه پروفسور کاندمیر با ابراز خوشحالی از اینکه برای نخستینبار در ایران حضور یافته گفت: در کشور خودم فعالیت سینمایی انجام میدهم و زمانی نیز در حوزه ساخت فیلم فعال بودم و سه فیلم ساختهام که درباره آنها صحبت خواهیم کرد. از آنجا که سینمای ایران و ترکیه بسیار به یکدیگر نزدیک هستند، حضور در این جشنواره برایم خوشایند است. هم شما و هم من میدانیم جشنواره چیست و چگونه برگزار میشود. میتوانیم درباره اشتراکات ایران و ترکیه و روند شکلگیری نسلهای مختلف سینمای دو کشور تا امروز گفتوگو کنیم.
او افزود: در سینمای ایران کارگردانان تأثیرگذاری حضور دارند. من نیز آثار خود را تحت تأثیر سینمای ایران ساختهام و میخواهم توضیح دهم این تأثیر چگونه بوده است. فرهنگ شما بر من اثر گذاشته و ترجیح میدهم درباره تأثیر آن صحبت کنم. سیستم سینمایی ترکیه به گونهای است که به سینمای مینیمالیستی میپردازد و این نوع سینما ما را به سادگی رهنمون میکند. از نظر زیباییشناسی نیز تحتتأثیر هستیم. شیوه زندگی و اشتراکات فرهنگی ما را به یکدیگر نزدیک کرده و سبب شده از پشت دوربین با نگاه واقعگرایانه آنچه را مقابل دوربین رخ میدهد مشاهده کنیم.
کاندمیر ادامه داد: در جشنوارههای جهانی، نظام سرمایهداری موقعیتهایی ایجاد کرده که سینمای مینیمالیستی را به سمت خلاقیت بیشتر سوق میدهد. تعداد ما کم است، اما این تعداد اندک میتواند موج ایجاد کند. همیشه به دانشجویانم میگویم از داستانها و روایتمحوری استفاده کنید، اما به جای بهرهگیری از شهرت چهرههای مطرح سینما، دریافتها و نگاه خلاق خود را بسازید.
کاندمیر تأکید کرد: دوستداران سینما در ایران و ترکیه علاقهمند به همکاری هستند و این موضوع برای من اهمیت زیادی دارد. یا باید فیلم تجاری ساخت، یا فیلم جشنوارهای؛ امثال من که بودجه کافی نداریم ناچاریم به سمت تولید آثار جشنوارهای برویم.
عبدالحسین لاله مدیر نشست گفت: در ترکیه شخصی مانند کاندمیر، با وجود پشتوانه آکادمیک، به عنوان سینماگر شناخته نمیشود. ما نیز در ایران بهعنوان آکادمیسین بیشتر شناخته میشویم تا سینماگر؛ به همین دلیل از برگزاری چنین جشنوارههایی و گفتگو درباره سینما خوشحالیم. سینما باید دارای پشتوانه دانشگاهی باشد و دانشگاه حامی سینما.
او افزود: در سالهای اخیر، در ترکیه برای اینکه فیلمها در غرب و جشنوارهها سمپاتیک دیده شوند، آثاری تولید شده که اغلب تکراری بوده و سناریوها بر اساس سود بیشتر و پسند جشنوارهها نوشته میشود؛ این موضوع در همهجای دنیا قابل مشاهده است. سینماگر فیلم میسازد تا مسئولان خوششان بیاید. من همیشه ترجیح دادهام بهعنوان سینماگری آزاد، به سراغ سینمای شخصی خود بروم. سینما مجبور نیست زبان سیاست باشد؛ باید داستانهای خودمان را در سینما روایت کنیم و در این صورت موفق میشویم.
پروفسور جیهان کاندمیر ادامه داد: وقتی با سینمایی مواجهیم که به دنبال اثبات و تفهیم است، این دیگر تقلید نیست؛ اجبار است. هر سینماگر باید زبان سینمایی خودش را کشف و اجرا کند.
یکی از حاضران نشست با اشاره به نوع نگاه عباس کیارستمی گفت: امروز صبح فیلم «روی علفهای خشک» نوری بیلگه جیلان را دیدم. سینمای ترکیه در ایران شناختهشده است و جنبه سیاسی این فیلم برای من اهمیت داشت. شخصیت زن در فیلم، و همچنین زمینههای اجتماعی و فرهنگی ترکیه که موجب میشود زنان در پی حق خود باشند، برای من پرسشبرانگیز است. نگاه سیاسی در سینمای ترکیه چگونه شکل میگیرد؟
کاندمیر در پاسخ گفت: یک نگاه پوپولیستی برای جذب تماشاگر وجود داشته که طبیعی است. در بسیاری از فیلمها نگاه سیاسی قطعی وجود ندارد. نزدیک شدن به واقعیتهای جامعه کار بسیار سختی است. سینماگران آزاد این رویکرد را ترجیح میدهند، اما جایی برای نمایش آثارشان پیدا نمیکنند.
او افزود: سینما هم هنر است و هم زبان جهانی دارد. اگر فقط فیلمی بسازم که جشنواره کن بپذیرد، این ارزشمند نیست. سینماگران جوان باید بدانند فیلم را برای فستیوالها نسازند. سینمای ترکیه و بسیاری کشورها تجاری شده و فیلمها با هدف تجارت یا پروپاگاندای سفید برای انتشار فرهنگ و زبان ساخته میشوند.
در بخش دیگری از نشست پروفسور دکتر عارف جان گونگور استاد دانشگاه هنر استانبول گفت: ترکیه و ایران از نظر جغرافیایی به هم نزدیکاند و شباهتهای فرهنگی آنها را به یکدیگر نزدیک میکند. در فرهنگ فارسی، شعر بهشدت دخیل است و همین موضوع بر فرهنگ و سینما تأثیر گذاشته است. سینما و ادبیات به یکدیگر نزدیکاند و این را در جریان این رویداد میتوان مشاهده کرد.
او افزود: در فرهنگهای مختلف تأثیرات متقابل وجود داشته و در دوران عثمانی، ایران و ترکیه بهشدت از یکدیگر تأثیر میگرفتند. در ۱۵۰ سال گذشته زبانی متفاوت شکل گرفت. فرهنگ ترکی و فارسی بر یکدیگر تأثیر گذاشتند و سینما و شهرسازی نیز تحتتأثیر این فرهنگ متکثر بودند. در سالهای اخیر درباره اشتراکات فرهنگی دو کشور پژوهش کردهام. بسیاری از مردم این اشتراکات را میدانند، اما آنچه کمتر دیده شده، عمق این اشتراکات است.
عبدالحسین لاله بیان کرد: در ترکیه بیش از ۲۰۰ پایاننامه درباره سینمای ایران نوشته شده، اما در ایران فقط پنج پایاننامه درباره سینمای نوری بیلگه جیلان وجود دارد. آنچه ما در ایران «سینمای لالهزاری» میشناسیم، در ترکیه موجب شکلگیری جریان روشنفکری در اعتراض به سینمای لالهزاری شد.
وی پرسید: وقتی از منظر آکادمیک و هنری میگویید سینمای ایران موفق است، کدام بخش آن مورد توجه قرار گرفته؟
پروفسور عارف جان گونگور در پاسخ گفت: سینمای ایران خلاق است و تلاش دارد روی پای خود بایستد. سینمای غرب زبان سینمای ایران و اسلام را به رسمیت شناخته است. از ۱۹۸۰ به بعد، سینمای ایران به زبانی مستقل دست یافت؛ بهویژه در آثار عباس کیارستمی.
وی ادامه داد: پس از انقلاب، بسیاری گمان میکردند سینما نابود میشود؛ اما چنین نشد. سینمای ایران با کمک دولت شکوفا شد. کیارستمی آغازگر این سینما بود و جوانان را به خودباوری رساند. نتیجه این تلاشها پس از ۱۹۹۰ جهانی شدن سینمای ایران بود و جشنواره کن نیز ناچار به ستایش آن شد. فیلمهایی چون «خانه دوست کجاست» و «زیر درختان زیتون» نمونه این موفقیتاند.
گونگور افزود: در ترکیه، بسیاری کارگردانانی که در تلویزیون موفقاند برای اثبات جنبه هنری خود به سینما میآیند؛ اما تفاوت میان سینما و تلویزیون بسیار است. وقتی این دو جایگزین یکدیگر شوند، تخریب ایجاد میشود. سریال سرگرمی است و سینما هنر. البته این جابهجایی گاهی باعث کشف استعدادهای جدید هم میشود.
وی تأکید کرد: سینمای ایران از نظر تکنیکی و زیباییشناسی بر سینمای ترکیه تأثیر گذاشته است. این تقلید بیهوده نیست و سینمای ترکیه را به خودباوری رسانده است.
گونگور درباره بازتاب واقعیت در سینمای ترکیه گفت: تصور نمیکنم این موضوع جنبه ایدئولوژیک داشته باشد. نوری بیلگه جیلان تلاش میکند طبیعی بودن انسانهایی را که آنگونه میاندیشند نشان دهد. ترکیه وضعیت پایداری ندارد و سینما بازتابی از واقعیتهای کشور است؛ اما محدودیتهایی نیز وجود دارد.
وی ادامه داد: ایران نسبت به ما شفافتر است و واقعیت جامعه در سینمای ایران بیشتر دیده میشود. در ترکیه، واقعیتها اغلب حدیث نفس فیلمساز است. سینمای ترکیه قانون مشخص بیانی ندارد. سینمای ایران خلاقتر است و با زیرکی حرفهای ناگفتنی را به تصویر میکشد.
ارسال دیدگاه