در گفتوگو با پانا:
تئاتر خیابانی صدای مردم است
بازیگر خیابان باید قدرتمند و بداههپرداز باشد
تهران (پانا) - آرزو علیپور، کارگردان و بازیگر باسابقه تئاتر خیابانی با بیش از دو دهه تجربه، معتقد است این گونه نمایشی به دلیل ارتباط مستقیم با تماشاگر عام، بیشترین اثرگذاری را دارد و میتواند زبان اعتراض مردم باشد.

آرزو علیپور بازیگر و کارگردان تئاتر با اشاره به ظرفیتهای اجتماعی و اعتراضی تئاتر خیابانی، درباره محدودیتها، مشکلات مالی، خاطرات اجرایی و دغدغههای نسل جوان توضیحاتی داد که در متن ذیل میخوانید.
خانم علیپور، در ابتدای گفتوگو بفرمایید چرا تئاتر خیابانی برای شما اهمیت ویژهای دارد؟
تئاتر خیابانی چون ارتباط مستقیم با تماشاگر دارد، به نظر من تاثیرگذاری بیشتری روی مخاطب میگذارد؛ مخصوصاً اگر موضوع معضلات و مشکلات اجتماعی و خانوادگی با زبان طنز و کمدی بیان شود. این گونه نمایشها هم اعتراضی هستند و هم مردمی. اساساً تئاتر خیابانی «تئاتر اعتراض» نامیده میشود چون در خیابان و میان مردم اجرا میشود و حرف دل بسیاری از مخاطبان است. همین ارتباط «فیستوفیس» باعث میشود که مردم سادهتر و بیواسطهتر با اثر همراه شوند.
به نظر شما این گونه نمایش تا چه اندازه به شرایط روز جامعه وابسته است؟
نمایش خیابانی همیشه میتواند مسائل روز را بازتاب دهد. چون مخاطب آن از همه اقشار جامعه است، طرح دغدغههای مشترک مثل مشکلات اقتصادی، گرانی و فشارهای معیشتی خیلی تاثیرگذارتر میشود. وقتی این مسائل روی صحنه خیابان بازنمایی میشود، تماشاگر عام آن را حرف دل خودش میبیند و واکنش نشان میدهد. همین کنش و واکنش زنده است که تئاتر خیابانی را متفاوت و موثر میکند.
تئاتر خیابانی چه زیرشاخهها و گونههایی دارد و مکان اجرا چقدر در آن اهمیت دارد؟
زیرشاخههای زیادی داریم؛ مثل تئاتر محیطی، آلترناتیو، تئاتر شورایی و... . مثلاً تئاتر محیطی باید در مکان و زمان خاصی اجرا شود؛ یا تئاتر شورایی اساساً با مشارکت تماشاگر پیش میرود. اما در کلیت ماجرا، هر جایی بیرون از صحنه رسمی میتواند محل اجرا باشد: خیابان، پارک، محوطه بیمارستان یا مدرسه، استادیوم و... . نکته مهم این است که بازیگر در امنیت کامل باشد و فضای اجرا مانع برگزاری نشود. البته برخی گونهها به مکان خاصی نیاز دارند، مثل نمایشی که در آب یا فضای بسته با طراحی مشخص اتفاق میافتد.
خاطرهای از تجربههای خاص یا غیرقابل پیشبینی در اجرا دارید؟
بله، تئاتر خیابانی پر از اتفاقات غیرقابل پیشبینی است. مثلاً من در یکی از اجراهای شورایی نقش پسرکی کیفقاپ را داشتم. وقتی کیف یک خانم را گرفتم، یکی از رهگذران واقعاً دستم را گرفت و گفت باید تحویلت بدهم! من نمیتوانستم بگویم بازیگرم، چون باید راز اجرا حفظ میشد. با هر سختی او را تا محل اجرا کشاندم و در نهایت وقتی نمایش تمام شد تازه فهمید که همهاش تئاتر بوده. این لحظات نیازمند توانایی بداههپردازی و تخیل بالاست. بازیگر خیابانی باید صدای رسا، قدرت تمرکز و توانایی کنترل هر موقعیتی را داشته باشد.
فکر میکنید تأثیر تئاتر خیابانی بر مخاطب نسبت به صحنهای بیشتر است؟
به نظر من بله. چون مخاطب از نزدیک درگیر اجراست و گاهی داستان نمایش، عین زندگی خودش است. من در سال ۹۶ نمایشی با نام «آواز خورشید یک ماهی» در محوطه تئاتر شهر داشتم. دکور عظیمی داشتیم و برای نخستینبار همه چراغهای محوطه خاموش شد تا سایهبازی اجرا کنیم. بعد از اجرا نامههای زیادی از مردم گرفتم که تأکید کرده بودند چقدر تحتتأثیر قرار گرفتهاند. این بازخورد زنده، برای من و گروه ارزشمندترین پاداش بود.
از محدودیتها و چالشهای کارگردان زن در تئاتر خیابانی بگویید.
محدودیتها همیشه وجود دارند. ما باید حواسمان باشد روی «لبه تیغ» حرکت نکنیم. بسیاری از موضوعات را باید غیرمستقیم و با طنز مطرح کنیم تا هم پذیرفتنی باشد و هم حساسیت ایجاد نکند. خود من بیشتر روی موضوع جنگ و زنان آسیبدیده از آن کار کردهام؛ اما حتی برای چنین موضوعاتی هم بارها مجبور به اصلاحیه شدم. کاش دست کارگردانان بازتر بود تا بتوانند موضوعات اجتماعی متنوعتری را بیان کنند.
مشکل اصلی تئاتر خیابانی در شهرستانها چیست؟
بزرگترین مشکل نبود حمایت مالی است. بیشتر فعالیتها محدود به جشنوارهها شده و اجرای عمومی جدی نداریم. در استان گیلان بهویژه حمایتی وجود ندارد. گروهها مجبورند با هزینه شخصی کار کنند و امیدوار باشند در جشنواره جایزه بگیرند. این واقعاً دردناک است. کاش شهرداریها و اداره ارشاد استانها بر اساس مناسبتها حمایت کنند تا گروهها بتوانند برای مردم شهر خودشان اجرا داشته باشند.
شما به عنوان مدرس چه توصیهای به هنرجویان دارید؟
همیشه به شاگردانم میگویم تئاتر را منبع درآمد اصلی ندانند. باید شغل دومی داشته باشند. اما در کنار این واقعیت، استعدادهای شگفتانگیزی بین نوجوانان و جوانان دیده میشود. به آنها تأکید میکنم که خاکی بمانند، مغرور نشوند، بیشتر بخوانند، بیشتر تمرین کنند و به آینده امیدوار باشند.
در پایان اگر نکتهای باقی مانده است، بفرمایید.
تنها خواستهام این است که به بچههای تئاتر خیابانی بیشتر بها داده شود. این گروهها با همه سختیها—گرما، سرما، فحاشی، خطر و حتی کتک خوردن در خیابان—باز هم اجرا میکنند. امیدوارم روزی برسد که این تلاشها دیده شود و هنرمندانی که سالها برای خیابان زحمت کشیدند و حالا در سینما و تلویزیون شناخته شدهاند، دوباره به این خانواده برگردند.
ارسال دیدگاه