پانا گزارش می‌دهد؛

کلاس‌هایی با رویای ستاره شدن؛ واقعیت تلخ آموزش بازیگری برای کودکان و نوجوانان

تهران (پانا) - در سال‌های اخیر، تعداد آموزشگاه‌های بازیگری برای کودک و نوجوان با سرعت بالایی رشد کرده و خانواده‌ها با انگیزه کشف استعداد فرزندانشان یا امید به آینده‌ای درخشان، هزینه‌های قابل‌توجهی صرف این مسیر می‌کنند. اما آیا واقعاً این کلاس‌ها منتهی به آینده‌ای حرفه‌ای می‌شوند؟ و اصلاً چقدر بازار کار هنری، گنجایش این تعداد هنرجو را دارد؟

کد مطلب: ۱۵۸۸۱۶۰
لینک کوتاه کپی شد
کلاس‌هایی با رویای ستاره شدن؛ واقعیت تلخ آموزش بازیگری برای کودکان و نوجوانان

در خیابان‌های شهر، تابلوهای رنگارنگ آموزشگاه‌های بازیگری، آواز و هنرهای نمایشی بیشتر از همیشه به چشم می‌خورد. کودکانی که با چهره‌هایی امیدوار وارد این کلاس‌ها می‌شوند، اغلب در رؤیای رسیدن به شهرت، حضور در تلویزیون یا بازی در یک فیلم هستند. اما واقعیت پشت این آرزوهای کودکانه، پیچیده‌تر از آن چیزی است که والدین یا هنرجویان فکر می‌کنند.

تعداد بالای هنرجو، فرصت‌های اندک شغلی

هر سال صدها هنرجو از آموزشگاه‌های بازیگری فارغ‌التحصیل می‌شوند یا مدام در دوره‌های مختلف شرکت می‌کنند. اما در عمل، تنها تعداد انگشت‌شماری از آن‌ها به فرصت‌های واقعی بازی در تئاتر، سینما یا تلویزیون دست پیدا می‌کنند. نقش‌ها در اکثر تولیدات بین طیف محدودی از بازیگران تقسیم می‌شود و ورود چهره‌های جدید بسیار دشوار و گاهی ناممکن است.

هزینه‌هایی که تبدیل به سرمایه نمی‌شوند

هزینه دوره‌های بازیگری در بسیاری از آموزشگاه‌ها بسیار بالاست. کلاس‌هایی که نه‌تنها تضمینی برای موفقیت شغلی نمی‌دهند، بلکه در برخی موارد حتی استانداردهای آموزشی لازم را هم ندارند. همین باعث شده بسیاری از خانواده‌ها بعد از مدتی احساس کنند تنها پول و وقت خود را از دست داده‌اند، بدون آنکه فرزندشان تجربه‌ای واقعی یا قابل اتکا از هنر کسب کرده باشد.

نبود ساختار حمایتی برای هنرمندان

آن‌هایی هم که وارد این عرصه می‌شوند، اغلب با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو هستند. بیمه بیکاری، حمایت درمانی، امنیت شغلی یا صندوق‌های حمایتی هنرمندان به‌هیچ‌وجه پاسخ‌گوی نیازهای اساسی آن‌ها نیستند. در چنین شرایطی، بسیاری از هنرجویان پس از ورود کوتاه‌مدت به این فضا، قید خیلی چیزها را می‌زنند و با سرخوردگی آن را رها می‌کنند.

آموزش برای هنر یا شغل؟

در بهترین حالت، آموزش هنر باید یا به حرفه و درآمد منتهی شود یا دست‌کم تربیتی و رشد‌محور باشد، یعنی کودک و نوجوان را «هنربین» بار بیاورد؛ انسانی حساس‌تر، آگاه‌تر و خلاق‌تر. اما گاهی نه آن اتفاق می‌افتد و نه این. همین تضاد، یکی از دردناک‌ترین نقاط ضعف سیستم آموزش هنری در کشور است.

سازمان‌دهی و نظارت؛ ضرورتی مغفول

نبود نظارت مؤثر بر عملکرد آموزشگاه‌ها، نبود برنامه‌ریزی کلان برای ظرفیت‌سازی بازار هنر و فقدان مشاوره‌های حرفه‌ای برای هنرجویان، همه دست به دست هم داده‌اند تا آموزش هنری به مسیری پرهزینه، پرازدحام و کم‌ثمر تبدیل شود. لازم است نهادهای مرتبط مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاونت هنری، صداوسیما، خانه سینما و حتی آموزش و پرورش، نقش مؤثرتری در سازمان‌دهی، هدایت و نظارت بر این جریان ایفا کنند.

 

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار