معلم آزاده گلوگاهی:
در دوران جنگ تحمیلی همه یکرنگ بودند
حتی لباسها و پوششها خیلی متفاوت از هم نبود
گلوگاه (پانا) - دانشآموز خبرنگار پانا شهرستان گلوگاه در اپیزود اول «روایت معلمان» با یکی از معلمان آزاده دوران جنگ تحمیلی که از صفا و صمیمیت آن روزها میگوید گفت و گو کرده است.
رمضان سینه سپهر متولد ۱۸ دی ۱۳۴۳ از معلمان بازنشسته شهرستان گلوگاه که قریب به ۳ سال است به کسوت بازنشستگی نایل شده است.
دوران تحصیل ابتدایی و متوسطه را در کجا گذراندید؟
پایه اول تا چهارم ابتدایی را در محله هشتیکه شهرستان گلوگاه سپری کردم؛ پس از آن پایه پنجم ابتدایی را در دبستان شهید زاهدی و تحصیلات دوره راهنمایی (متوسطه اول) را در دبیرستان شهید بهشتی و دوره متوسطه دوم را نیز در دبیرستان شهید باهنر و شهید بهشتی گذارندم.
چه زمانی به عنوان معلم وارد آموزش و پرورش شدید ؟
از سال ۱۳۶۹ به عنوان دبیر زبان انگلیسی وارد آموزش پرورش شدم و مدت ۳۰ سال نیز خدمت کردم و الان بازنشسته آموزش و پرورش هستم.
چرا روزگار معلمی متفاوت و خاص است؟
به نظر من بهترین دوران، آن هنگامی است که با جوانان و نوجوانان سر و کار داریم و تجربه خیلی خوبی برای انسان است که بتواند بچه ها را به راه راست هدایت و آنان راهنمایی کند؛ آنها را با زندگی روزمرهشان آشنا کند تا در آینده بتوانند شغل مناسبی را انتخاب کنند و در زندگی خود موفق باشند.
چرا شغل و حرفه معلمی را انتخاب کردید؟
زیرا به معلمی علاقه داشتم با انتخاب و علاقه وارد شدم و این حرفه را برگزیدم؛ البته معلمی تنها یک شغل محسوب نمیشود، انسان تمام وجودش را، وجود جسمی و روحی خود را در اختیار افراد دیگری میگذارد که میداند آنها در آینده بارور می شوند و در جامعه مسئولیتهای مختلفی را عهدهدار میشوند و به این جامعه خدمت میکنند؛ برای همین اعتقاد همیشگی من آن است که معلمی شغل نیست.
از چه زمانی وارد جبهههای نبرد شدید ؟
زمانی که تقریباً سوم راهنمایی (متوسطه اول) بودم جنگ آغاز شد و بر اساس وظیفهای که داشتم و در نهادهایی همانند بسیج فعالیت میکردم، جبهه به جوانهایی همانند ما احتیاج داشت؛ بههمین سبب با ندای امام و رهبر عزیزمان امام خمینی (ره) که دستور دادند آنهایی که توانایی دارند به جبهه بروند و از مملکت خودشان دفاع کنند و ما هم بر حسب وظیفه از اول دبیرستان و دوم دبیرستان به جبهه اعزام شدیم.
دفعات حضور شما در جبهه چگونه بود و چه زمانی طعم اسارت را چشیدید ؟
من چند مرحله به جبهه اعزام شدم؛ سال های ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۴ و سال ۱۳۶۴ که در در عملیات والفجر ۸ در شهر فاو عراق که به تصرف نیروهای ایرانی درآمده بود محاصره و به دست نیروهای عراقی (حزب بعث) اسیر شدیم.
به نظر شما دوران دفاع مقدس چه ویژگی خاصی برای شما داشت؟
زمان کنونی شباهت چندانی به آن روزهای جنگ ندارد؛ (اکنون) هر شخصی به فکر خودش است و هر کسی میخواهد خودش را از مشکلات نجات بدهد؛ زمان جنگ همه یکرنگ بودند، لباس های همه شبیه یکدیگر بود. رزمندگان اسلام لباسهای ساده خاکی داشتند، به همدیگر کمک و به همدیگر محبت میکردند؛ به دنبال منافع مادی نبودند، برای همین صداقت و یکرنگی میان همه نیروها بود؛ هم مسئولان و هم رده های بالا و چون صداقت بین همه وجود داشت، فضا از اعتماد نیز سرشار بود، به همین منظور هر زمانی در جبههها به حضور ما نیاز بود، با دل و جان و داوطلبانه به جبهه میرفتیم.
ارسال دیدگاه