قصه یک روستا و همسایه ۲۵۰ میلیون ساله‌اش

تهران (پانا) - گَله‌ای از گوسفندان راه روستا را پیش گرفته‌اند. گوسفندها به رنگ غروب پاییز درآمده‌اند. پیرمردی چوب بدست در انتهای گله حرکت می‌کند، نزدیک‌تر می‌آید، لبخند بدون دندانش بیشتر روی صورتش پهن می‌شود، سنگ سفید پر حفره را در مقابل می‌گیرد و به زبان آذری می‌گوید: «مرجان... برای اسکندر پیدا کردم». چوب‌دستی را به‌سمت کوه‌های سرخ پشت روستا می‌گیرد و یک جمله کوتاه دیگر می‌گوید: «از آنجا».

کد مطلب: ۹۹۱۷۸۱
لینک کوتاه کپی شد
قصه یک روستا و همسایه ۲۵۰ میلیون ساله‌اش

به‌گزارش ایسنا، آن کوه‌های انابی، رگه‌دار و چین‌خورده، همسایه روستای «گل‌فرج» است. کوه‌هایی که سند مهمی از دوره اول و دوم زمین‌شناسی (دیرینه‌زیستی) هستند؛ زمانی‌که بیشترین گونه‌های جانوری زمین را بی‌مهرگان و خزندگان تشکیل می‌دادند و زمین شکل امروزی را نداشت و بیشترین سطح آن را آب فرا گرفته بود. کوه‌های جلفا شاهدی به‌جا مانده از آن دوران است که یکی از گذرهای «پرمین ـ تریاس» را می‌توان آنجا دید. عمر این دوره حدود ۲۵۰ میلیون سال است.

به‌زبان ساده‌تر دوره «پرمین‌ ـ تریاس»، سند بزرگترین انقراض در کره‌زمین است. اتفاقی که در حدود ۲۵۰ میلیون سال پیش رخ داد و بر اثر آن ۹۶درصد از تمام گونه‌های دریایی و ۷۰ درصد از مهره‌داران زمینی منقرض شدند. از آنجایی‌که تنوع زیستی قابل‌توجهی از موجودات از بین رفته بود مدت درازتری نسبت به سایر انقراض‌ها طول کشید تا حیات دوباره به زمین باز گردد. حدود پنج میلیون سال طول کشید تا زمین پس از مرگش در اثر این انقراض، زنده شود. علت انقراض و دوره طولانی بازیابی زمین همچنان محل بحث زمین‌شناسان و دانشمندان است.

شواهد چنین دوره‌ای را می‌توان در موزه‌ای نزدیک همین کوه‌های انابی دید، در «گلفرج» روستایی در ۱۸ کیلومتری شهر جلفا در استان آذربایجان شرقی که نشانه‌هایی از سکونت چهار ساله بشر نیز در آنجا یافته شده است. «گلفرج» یکی از بخش‌های ژئوپارک ارس است که پرونده آن تازگی برای ثبت جهانی به یونسکو فرستاده شده است.

روستا زمانی خالی از سکنه شده بود، نه جاده درستی داشت و نه امکانات دیگری. یک مدرسه هم داشت که انبار کاه و آغل گوسفندها شده بود. حالا روستا هم جاده آسفالته دارد و هم آب، برق، گاز و اینترنت و حدود ۴۶ خانواده با جمعیتی بالغ بر ۱۵۰ نفر که در آن زندگی می‌کنند، همه این‌ها از همان مدرسه کهنه که زمانی دامداری شده بود، جرقه زده شده است.

سال ۹۱ در روستا اکوموزه‌ای راه می‌افتد که انگیزه آن همان پدیده «پرمین تریاس» بوده است. در موزه حدود ۷۰ تا ۸۰ فسیل با قدمتی در حدود ۲۵۰ میلیون سال به نمایش گذاشته شده است. ردپای «آمونیت‌ها» ـ نرم‌تنان دریایی متعلق به‌دوره اول زمین‌شناسی که منقرض شده‌اند و به شاخ قوچی نیز معروف‌اند ـ در این موزه بسیار پررنگ است. در بخش دیگری ابزار زندگی و اسناد مربوط به ساکنان قدیمی و بخش‌هایی از فرهنگ این منطقه به نمایش گذاشته شده است. گوشه‌ای از موزه به حیوانات بومی منطقه که تاکسیدرمی شده‌اند و از اداره محیط زیست آذربایجان شرقی گرفته شده‌اند اختصاص داده شده است. حیاط موزه هم با قوچ‌های سنگی که هویت تاریخی این منطقه را فاش می‌کند، تزئین شده است.

اسکندر ابدالی، همیار ژئوسایت گلفرج، ‌کوهنورد و از اهالی همین روستا است که اکوموزه گلفرج را راه‌اندازی کرده است، تعریف می‌کند: وقتی جمعیت روستا کم شد، مدرسه روستا را دامداری کردند. در یکی از کلاس‌های درس هم کاه و یونجه نگهداری می‌شد. سال ۹۱ در یکی از کلاس‌های درس، فسیل‌ها و مرجان‌ها را چیدیم تا مدرسه‌ای که مدتی دامداری شده بود موزه شود. موزه فسیل گلفرج به تدریج و با کمک مردم سرپا شد.

او ادامه می‌دهد: سال ۹۴ عرب داغی ـ رییس وقت منطقه آزاد ارس ـ به این روستا آمد و موزه را دید، پیشنهاد کرد وسایل موزه را به ارس منتقل کنیم، مخالفت کردم، ‌چون روستا با این موزه داشت جان می‌گرفت. از او درخواست حمایت کردیم، او هم دستور پرداخت تسهیلات تا ۲۰ میلیون تومان برای احیای و نگهداری این موزه را داد. بعد هم جاده روستای گلفرج آسفالت شد و پیشرفت شتاب گرفت. گلفرج در تعطیلات نوروز حدود ۱۰ هزار بازدیدکننده و مسافر داشت. این اتفاقات از باور اهالی فاصله دور بود. کم‌کم اهالی که روستا را ترک کرده بودند به آن بازگشتند. گلفرج حالا الگوی توسعه روستا و مهاجرت معکوس شده است.

اکوموزه فسیل گلفرج به اضافه بومگردی کنار آن تا همین حالا برای پنج شش نفر شغل مستقیم ایجاد کرده و برای دیگر اهالی روستا در ازای خدمات‌دهی به گردشگران، درآمدزایی داشته است. مدیر موزه قصد کرده برنامه‌هایش را تا وقتی برای ۳۰ نفر شغل مستقیم ایجاد شود، ادامه دهد. هرچند که به عقیده‌اش موقعیت جغرافیایی منطقه گلفرج کار را کمی دشوار کرده تا جایی که گاهی از ادامه آن پشیمان می‌شود.

ابدالی توضیح می‌دهد: گلفرج از نظر تقسیمات زیست محیطی ـ به‌لحاظ این‌که جزو منطقه حفاظت شده مراکان است ـ در حوزه استحفاظی آذربایجان غربی و از نظر تقسیمات کشوری در محدوده استان آذربایجان غربی قرار گرفته و همین پیگیری کارها را دشوار کرده است.

اما داستان قوچ‌های سنگی که به‌نوعی تداعی‌کننده شیرهای سنگی منطقه زاگرس است، را ابدالی چنین تعریف می‌کند: قوچ در این منطقه سمبل شجاعت، باربری و قهرمان‌پروی هستند. حتی در اشعار و ضرب‌المثل‌های مردم این منطقه زیاد به آن اشاره شده است. قدمت آن‌ها به قبل از اسلام می‌رسد و بیشترین کاربردشان بر سر مزار مردگان بوده است.

روی بدنه قوچ‌ها، یک شمشیر یا تیر و کمان نقش بسته است که بنا بر توضیح مدیر اکوموزه گلفرج، نشان‌دهنده‌ی مهارت و رده نظامی فرد خاک‌سپرده شده است. اندازه شمشیر هرچه بلندتر باشد، یعنی رتبه نظامی آن فرد بالا بوده است. تعداد پیچ‌های شاخ قوچ نیز گویای سن فرد متوفا است.

ابدالی اما داستان تلخی را از قوچ‌های جلفا را روایت می‌کند: قوچ‌ها تا حدود ۳۰ سال پیش مقدس بودند و وقتی کودکان بیمار می‌شدند آن‌ها از زیر قوچ‌ها بزرگ عبور می‌دادند تا شفا پیدا کنند اما در یک دوره شایعه کردند زیر این قوچ‌ها گنج و طلا دفن شده است، شایعه تا ترکیه و حتی کشور آذربایجان هم رسید، تعداد زیادی از این قوچ‌ها تخریب شدند. در برخی نقاط آذربایجان شرقی دیگر اثری از این قوچ‌های سنگی باقی نمانده، خیلی از آن‌ها شکسته شده، ما چندتایی را به این اکوموزه منتقل کردیم تا از این اثر تاریخی ارزشمند حفاظت کنیم. برخی را هم مرمت کردیم. این اتفاق تلخ برای قوچ‌های سنگی ایران درحالی افتاده که در جمهوری آذربایجان از این قوچ‌ها به‌خوبی محافظت و در اماکن تاریخی، تعدادی زیادی از آن‌ها نگهداری می‌شود.

ورودی اکوموزه گلفرج یک هزار تومان است. در کنار آن یکی از خانه‌های روستا به اقامتگاه بومگردی تبدیل شده که هزینه کرایه اتاق آن برای یک شب به‌همراه صبحانه ۲۰۰ هزار تومان می‌شود.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار