اصول اخلاقی در کدام نظام اقتصادی فرصت بروز بیشتری دارد؟

کدام نظام اقتصادی اخلاقی‌تر است؟

تهران (پانا) - اقتصاد و اخلاق به‌عنوان دو حوزه مهم در علوم انسانی چه فصل مشترکی با هم دارند؟ تفاوت اشتراکات اخلاق و اقتصاد در سطح فردی و کلان چیست؟ در طول تاریخ مدافعان اقتصاد مبتنی بر بازار و نظام‌های اقتصادی متمرکز یکدیگر را متهم به غیراخلاقی بودن می‌کنند.

کد مطلب: ۹۷۵۱۷۴
لینک کوتاه کپی شد
کدام نظام اقتصادی اخلاقی‌تر است؟

به گزارش دنیای اقتصاد، تجربه‌های تاریخی نشان داده است سیستم‌های اقتصادی که با سر دادن شعارهای اخلاقی مانند برابری و عدالت بر سر کار آمده‌اند، در نهایت تمام پایه‌های اخلاقی جامعه را از بین برده‌اند. به نظر می‌آید کلید حل سوءتفاهمات در بحث اخلاق سیستم‌های اقتصادی کنکاش در مفهوم «آزادی» است.

با پیشرفت روزافزون علوم‌انسانی در دهه‌های اخیر، حوزه‌های بین‌رشته‌ای از اهمیت ویژه‌ای برخوردار شده‌اند. فلسفه اصلی ترکیب علوم مختلف، ناکافی بودن زاویه دید یک علم خاص در تفسیر جهان بوده است. از این‌رو که هرکدام از علوم‌انسانی بخشی از حقیقت جهان پیرامون ما را نشان می‌دهد، رسیدن به تفاسیر جامع‌تر از اهداف محققان علوم مختلف است.

علم اقتصاد نیز از این گزاره مستثنی نیست و ملحقات زیادی از علوم دیگر به کمک تفسیرهای اقتصادی آمده است. به‌طور مشخص رابطه بین اقتصاد و اخلاق در سطح فردی و اجتماعی چیست؟ اشتراکات امر اخلاقی و امر اقتصادی چیست؟ در سطح کلان و در مورد نظام‌های مختلف اقتصادی که همواره در طول تاریخ دچار بحث و جدل بوده‌اند، جایگاه امر اخلاقی کجاست؟

رابطه اخلاق و اقتصاد

قبل از درک رابطه بین اقتصاد و اخلاق تعریفی هر چند مختصر برای شناخت اشتراکات این دو حوزه ضروری است. علم اقتصاد دانشی است که رفتار انسانی را در رابطه با اهدافی نهایی و ابزاری کمیاب که قابلیت استفاده‌های مختلفی دارد را مطالعه می‌کند. در صورت‌بندی ساده‌تر اقتصاد مطالعه کنش‌ و انتخاب‌های انسانی در بازار است.

اما اخلاق چیست؟ اخلاق را نیز به‌صورت حداقلی می‌توان شاخه‌ای از علوم‌انسانی دانست که در حال سر و کله زدن با «درست یا غلط» بودن اقدامات آدمی است. به عبارت دیگر، اخلاق و اقتصاد در طبیعت خود دارای موضوعی مشترک هستند که عبارت است از کنش‌های انسانی، تصمیم‌گیری او و در نهایت انتخاب نهایی مردم.

بسیاری از تصمیمات اخلاقی که انسان‌ها روزانه اتخاذ می‌کنند، در حقیقت تصمیماتی اقتصادی هستند. یا از سوی دیگر، کیفیت تصمیمات بشری که درست یا غلط هستند، شکل‌دهنده زندگی اقتصادی انسان‌هاست. این موضوع نشان می‌دهد که بحث اخلاق و اقتصاد بیشتر از آنچه که تصور می‌شود، درهم تنیده شده است و این دو شاخه از علوم‌انسانی به راحتی قابل تفکیک نیستند.

اما موضوعی که باید در نظر گرفت این است که در هم تنیده بودن این دو موضوع به معنای قابلیت جایگزینی آنها با یکدیگر نیست. آگاهی به رابطه موجود بین اقتصاد و اخلاق به معنای فرموله کردن اقتصاد در فرم‌های اخلاقی نیست. اقتصاد علاوه بر اشتراکاتی که با حوزه اخلاق دارد، مکانیزم‌های خاص خود مانند عرضه و تقاضا و مانند علوم دیگر قوانین مخصوص به خود را نیز دارا است.

تذکر این نکته ضروری است که این اختلافات به این معنی نیست که هیچ ارتباطی بین این دو حوزه وجود ندارد. برای روشن‌تر کردن حد اشتراک و عدم اشتراک این دو حوزه باید دانست اخلاق، اقتصاد و بازارها موضوعاتی هستند که بیشتر در حوزه شخصی در ارتباط هستند. ارتباط دادن اخلاق و اقتصاد در حوزه عمومی در طول تاریخ موجب سوءتفاهماتی بزرگ، در طول تاریخ شده است.

متر مشترک اقتصاد و اخلاق؛ آزادی

چه تفاوتی بین اشتراکات اخلاق و اقتصاد در حوزه شخصی و عمومی وجود دارد؟ این یک حقیقت است که هر دوی موضوعات اخلاق و اقتصاد در مورد تصمیمات درست یا غلط هستند. پژوهشگران حوزه اخلاق در زمینه درستی یا غلطی رفتارهای انسانی مطالعه می‌کنند و اقتصاددانان نیز درباره تصمیمات مردم در زمینه‌هایی مانند مبادله، تولید، فروش و خرید.

تا اینجا به نظر می‌رسد می‌توان با تعمیم گزاره‌های اخلاقی، تصمیمات اقتصادی جهان‌شمولی را تعیین کرد تا انسان را به رستگاری برساند. این سوءتفاهم در طول تاریخ سبب شکل‌گیری نظام‌های اقتصادی متمرکز در طول تاریخ شده است. سیستم‌هایی که در قرن بیستم در کشورهایی بزرگ مانند اتحاد جماهیر شوروی، چین و کوبا ظهور کرد و هرکدام از آنها به سرنوشت‌های مختلفی دچار شدند.

سیستم‌هایی که به‌زعم خود برای رساندن جامعه به هدفی بزرگ، اقتصادی را پایه‌گذاری کردند که مبتنی بر مداخله کامل دولت در اقتصاد بود و به‌زعم گردانندگان آن تصمیماتی مبتنی بر اقتصاد و اخلاق را برای اشخاص تجویز می‌کردند. مشکل اخلاقی نظام‌های اقتصادی متمرکز که از قضا در ابتدای امر با شعارهای اخلاقی عدالت و برابری کار خود را آغاز کردند در کجاست؟

موضوع اصلی این است که شخص به‌عنوان عامل تصمیم‌گیرنده چه در حوزه اقتصاد و چه در حوزه اخلاق خود باید «تصمیم» بگیرد که چه امری درست و چه امری غلط است. به عبارتی زمانی یک تصمیم اخلاقی می‌تواند برچسب درست یا غلط را به خود بگیرد که «آزادانه» اتخاذ شود.

همچنین این موضوع در انتخاب‌های اقتصادی نیز صادق است. نتیجه این بحث آن است که متر اندازه‌گیری تصمیمات اخلاقی و اقتصادی آزادی است و از این لحاظ است که نظام‌های اقتصادی متمرکز به‌دلیل عدم‌وجود آزادی امور اخلاقی را نقض می‌کنند. موضوعی که اخلاقیات را اخلاقی و یک بازار را به بازار آزاد تبدیل می‌کند، مفهوم آزادی است. در تصمیم‌گیری آزادانه است که انسان‌ها با اتخاذ تصمیم‌های اقتصادی-اخلاقی در راستای نیازها، ایده‌آل‌ها و اهداف خود حرکت می‌کنند و در نبود آزادی این تصمیم‌ها عملا محلی از اعراب ندارند.

بازار آزاد؛ وضعیتی طبیعی یا برساخته‌ای اجتماعی

در سوی دیگر تجربه بشری و در مقابل نظام‌های اقتصادی متمرکز، سیستم اقتصاد مبتنی بر بازار یا آنچه با نام بازار آزاد نیز شناخته می‌شود، قرار دارد. دو سوال مهم در اینجا باید پاسخ داده شود؟ اولین سوال اینکه آیا اقتصاد مبتنی بر بازار نیز نوعی سیستم اقتصادی مانند سیستم‌های متمرکز است و تنها مشخصه‌هایش با آن متفاوت است یا تفاوتی «ماهوی» بین این دو سیستم اقتصادی وجود دارد؟

سوال دوم نیز در مورد اخلاقی یا غیراخلاقی بودن این سیستم اقتصادی است. در جواب سوال اول باید گفت اقتصاد بازار آزاد توسط شخصی مانند آدام اسمیت «اختراع» نشده است، بلکه این نوع سیستم اقتصادی «کشف» مجدد اوست. تفاوت معنایی دو کلمه اختراع و کشف می‌تواند توضیح مناسبی برای تفاوت بین اقتصاد بازار با آنچه سیستم‌های اقتصادی متمرکز نامیده می‌شود، باشد.

در حقیقت سیستم بازار آزاد توسط انسان طراحی نشده است، بلکه سیستمی است از کنش‌های آزادانه انسانی. با این تعریف می‌توان ادعا کرد این سیستم از ابتدای تاریخ کار خود را آغاز کرده است و محصول یک برنامه‌ریزی انسانی و اختراعی جدید نیست. پس می‌توان مشاهده کرد که تفاوتی ماهوی بین تمام نظام‌های اقتصادی متمرکز و اقتصاد بازار وجود دارد.

کدام سیستم اقتصادی اخلاقی است؟

سوال دوم در مورد اخلاقی یا غیراخلاقی بودن سیستم‌های اقتصادی است. برای توضیح اخلاقی بودن یک سیستم اقتصادی باید به موضوع آزادی بازگشت.

اقتصاد بازار آزاد مبتنی بر کنش‌ و انتخاب انسان‌ها در بازار است. کنش‌هایی که با تصمیم تمام افراد موجود در بازار گرفته می‌شود و هر فرد مسوولیت تصمیم خود را بر عهده دارد، زیرا آزادانه اتخاذ شده است. مداخله دولت در امر اقتصادی در حقیقت باعث می‌شود تصمیم هر فرد متعلق به خودش نباشد زیرا آزادی انتخاب افراد محدود می‌شود.

زمانی یک تصمیم اقتصادی، تصمیمی اخلاقی و ارزشمند است که به‌صورت آزادانه گرفته شود. نبود مداخله حاکمیت در امر اقتصادی برای اتخاذ تصمیم آزادانه ضروری است. در حقیقت اخلاق نیاز دارد تا رفتار انسان‌ها جلوه‌گر تصمیم‌های آزادانه آنها باشد. در نهایت می‌توان نتیجه گرفت در نظام‌های اقتصادی متمرکز بحث اخلاقی با مشکلات بنیادین مواجه خواهد شد.

اقتصاد مبتنی بر بازار که بر خلاف نظام‌های اقتصادی متمرکز، داعیه اخلاقی بودن ندارد، زمینه‌ای بسیار وسیع‌تر برای بروز امر اخلاقی مهیا می‌کند. سیستم بازار آزاد مانند سیستم‌های اقتصادی متمرکز دارای دکترین اخلاقی خاصی نیست و این گزاره به این معنی نیست که این نظام غیراخلاقی یا از نظر اخلاقی خنثی است. در عوض بازار آزاد عامدانه با در نظر نگرفتن یک دکترین اخلاقی خاص، زمینه را برای بروز امر اخلاقی آماده کرده است.

درحالی‌که تجربه تاریخی نشان داده است که نظام‌های اقتصادی متمرکز که با شعارهایی مانند برقراری «عدالت» اعتماد مردم را جلب کردند، در نهایت با از بین بردن آزادی افراد و اعمال قدرت مطلقه سیاسی به نفع عده‌ای خاص، به پدیده‌ای غیراخلاقی تبدیل شدند. در نهایت ذکر این نکته مجددا ضروری است که پیچیدن یک نسخه واحد اخلاقی برای اقتصاد در سطح کلان نه‌تنها به نتایج فاجعه‌باری منجر می‌شود، بلکه با از بین بردن مفهوم آزادی، جامعه را از هرگونه امر اخلاقی تهی می‌کند.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار