در گفتگو با معلم پرورشی آسیب‌دیده حادثه اتوبوس داراب عنوان شد:

از پس هزینه‌های درمانم برنمی‌آیم‌

تهران (پانا) - ‌روزگار عجیبی است، حوادث و بلایای طبیعی و غیرطبیعی پشت سر هم می‌آیند، تیتر می‌شوند، پیام تأسف و تسلیت می‌شوند، رنگ می‌بازند و ما می‌مانیم که خو گرفته‌ایم به فاجعه و فراموشی!

کد مطلب: ۹۴۳۴۲۵
لینک کوتاه کپی شد
از پس هزینه‌های درمانم برنمی‌آیم‌

‌به‌گزارش ایسنا، ‌در تاریخ دهم شهریورماه سال 96 بود که با خبر واژگونی یک اتوبوس که از بندرعباس به شیراز می‌رفت و دانش‌آموزان هرمزگانی را به اردو می‌برد در داراب و به‌جای ماندن 9 کشته و 34 مصدوم، ایران داغدار شد.

با رخ دادن این اتفاق و پوشش رسانه‌ای وسیعی که صورت گرفت بسیاری از مردم و مسئولین کشوری و استانی در بیمارستان‌های استان فارس پیگیر وضعیت بازماندگان این حادثه بودند اما طولی نکشید که با کنار رفتن ابر تیترهای رسانه‌ای حضور و پیگیری مسئولین نیز رنگ باخت.

با گذشت دو سال وضعیت معیشتی خانواده‌های داغدار و همچنین وضعیت درمانی بازماندگان مصدوم حادثه از خاطر مسئولین، مردم و رسانه‌ها کاملاً پاک شد.

یکی از بازماندگان این حادثه معلم پرورشی است که از نواحی بسیاری دچار شکستگی و آسیب‌های بسیار جدی شده و پس از گذشت دو سال هنوز درگیر روند درمان خود بوده و زیر بار هزینه‌های درمان، تلخی‌های زندگی و در سایه بی‌توجهی مسئولین به‌ویژه مسئولین آموزش‌وپرورش قامت خم کرده است.

برای بررسی وضعیت سلامت و زندگی این معلم پرورشی آسیب‌دیده در حادثه اتوبوس داراب به منزل واو رفته و پای درد دل‌های خود و همسرش نشستیم.

این معلم آسیب در حادثه اتوبوس داراب اظهار کرد: بنده معلمی با 20 سال سابقه کار در آموزش‌وپرورش هستم، دو سال پیش در تاریخ 10 شهریور که برای یک اردو مربوط به سازمان دانشجویی عازم شیراز بودیم در حادثه‌ای در جاده بندرعباس داراب که موجب کشته و مجروح شدن دانش‌آموزان هرمزگانی شد دچار آسیب‌های بسیار جدی شدم و دو سال است که تحت درمان و عمل جراحی هستم.

آرزو دیدا عنوان کرد: شش مهره از مهره‌های کمرم، هر دو کتفم و دنده‌هایم، استخوان ساق یکی از پاهایم و دندان‌هایم شکسته، سرم ضربه دیده، هردو پاهایم پیوند خورده، زانوهایم آسیب‌دیده و براثر برخورد با شیشه‌های شکسته بدنم خراشیده شده است.

موفق به دیدار وزیر آموزش‌وپرورش نشدم

او تصریح کرد: روند درمان و رسیدگی‌ها در روزها و ماه اول خیلی خوب بود، در بیمارستان خیلی رسیدگی می‌شد و از این بابت از پزشکان و پرستاران و مسئولین تشکر می‌کنم اما متأسفانه از ماه دوم به بعد تمامی هزینه‌های درمان، عمل‌های جراحی، رفت‌وآمدها و اسکانم، ویزیت پزشک‌هایم، سفرهایم به شیراز و تهران برای درمان، با هزینه خودم بوده است.

این معلم آسیب در حادثه اتوبوس داراب عنوان کرد: برای هزینه درمان و اقامتم در تهران و شیراز، به وزیر آموزش‌وپرورش وقت مراجعه کردم، اما متأسفانه موفق به دیدار او نشدم تا اینکه نامه‌ای به اداره تعاون و امور رفاهی آموزش‌وپرورش زدند و آنجا نیز نامه‌ای اقامت در باشگاه ظفر دادند؛ یکی دو بار از هزینه اسکان را دادند اما به‌علت دور بودن محل اسکان از مراکز درمانی دیگر موفق به استفاده از آن نشدیم و بعدازآن همه هزینه‌ها بر عهده خودمان بوده است.

فرزندانم با مشکلات روحی بسیاری دست‌وپنجه نرم می‌کنند

دیدا خاطرنشان کرد: دختر بزرگم در زمان حادثه هنوز به مدرسه نرفته بود و پسرم تنها چهار سال داشت و دچار مشکلات روحی بسیاری شدند به‌گونه‌ای که پسرم بعدازاین دو سال و به‌خصوص با دیدن تشنج بنده در منزل که به‌علت ضربه‌ای بود که در آن حادثه به سرم خورد و عمل‌هایی که انجام دادم بسیار ترسیده، دچار مشکلات روحی شده، شب‌ها با ترس بیدار می‌شود و مشکل شب‌ادراری پیدا کرده است؛ دخترم هم به‌همین شکل و تنها مادرم مراقبشان است.

او اضافه کرد: خوشبختانه در دو سال اخیر مسئولین اداره آموزش‌وپرورش برای مرخصی درمانم همکاری کرده‌اند و در این زمینه مشکلی نداشتم.

خواسته‌ام از مسئولین کمک به تسریع روند درمانم است

این معلم آسیب در حادثه اتوبوس داراب بیان کرد: خواسته بنده از مسئولین این است که برای تسریع روند درمانم کمک کنند چراکه به دلیل مشکلات مالی که داشتیم دو سال این روند طول کشیده است؛ اوایل خوب بود اما متأسفانه خانه‌مان در یک حادثه آتش‌سوزی سوخت و مشکلات دوچندان شد، واحد پرورشی اداره کل یک مهمانسرا در اداره به بنده دادند تا اسکان داشته باشیم و ما حدود 7 ماه در آن مهمانسرا با شرایط بسیار سختی زندگی کردیم.

دیدا ادامه داد: مهمانسرا پر از مورچه بود و بچه‌ها واقعاً اذیت می‌شدند، یخچال خراب بود، ماشین لباس‌شویی نداشت، شرایط بسیار سختی بود؛ با مدیرکل آموزش‌وپرورش هرمزگان صحبت کردم و گفتم که شرایطمان بسیار سخت است، در خوابگاه زندگی می‌کنیم و حساب بانکی خودم و همسرم به‌دلیل ضمانت بانکی بسته است.

مسئولین آموزش‌وپرورش شرایط سخت ما را می‌دانست اما اقدامی نکردند

او اظهار کرد: آن‌زمان به‌دلیل اینکه ضامن افرادی شده بودیم حساب‌های بانکی‌مان به‌مدت شش ماه بسته بود نمی‌توانستیم برای عمل پیوند پایم وام بگیریم، مدیرکل آموزش‌وپرورش هرمزگان شرایط سخت ما را می‌دانست اما متأسفانه اقدامی برای تعلق گرفتن منزل سازمانی به ما صورت نگرفت و عفونت پای من در آن خوابگاه کثیف بیشتر شد.

این معلم آسیب در حادثه اتوبوس داراب ادامه داد: پس از شش ماه فردی که ضامنش شده بودیم تسویه کرد و ما توانستیم وام بگیریم و عملم را انجام دهیم و متأسفانه شرایط بسیار سختی را پشت سر گذاشتیم.

ما که فدا شدیم، مسئولین برای ساخت اردوگاه دانش‌آموزی در هرمزگان اقدام کنند

دیدا افزود: با نمایندگان هرمزگان در مجلس نه برای درمان خودم بلکه درخصوص ساخت یک اردوگاه دانش‌آموزی در هرمزگان حرف زدم، اردوگاه نیمه‌کاره‌ای در سرخون بود که درخواست کردم آن را تکمیل کنند، این بچه‌ها که فدا شدند، ما هم که معلول و فدا شدیم خواستم که لااقل این مسئله را در مجلس مطرح کنند تا اردوگاهی در هرمزگان بسازند تا دانش‌آموزان برای یک اردوی ساده مجبور به طی کردن چنین مسافت‌هایی در آن ساعت شب نباشند؛ قرار شد این موضوع را پیگیری کنند اما متأسفانه به‌جایی نرسید.

او تصریح کرد: برای یکی از عمل‌هایم دو ماه در بیمارستانی در شیراز بستری بودم و پس از عمل بدنم خشک شده بود و نیاز به فیزیوتراپی داشتم؛ با هزینه اداره آموزش‌وپرورش 10 جلسه فیزیوتراپ به بیمارستان می‌آمد اما جلسات بعد مجبور بودم بعد از هر عملی با هزینه خودم به فیزیوتراپی بروم.

از پس هزینه‌هایی چون فیزیوتراپی برنمی‌آیم

این معلم آسیب در حادثه اتوبوس داراب عنوان کرد: هر عملی که انجام می‌دادم پزشکان می‌گفتند باید 10 روز پشت‌سر هم فیزیوتراپی انجام دهم، من معلم نمی‌توانستم 10 جلسه و هر جلسه 70 تا 90 هزار تومان هزینه کنم و مجبور بودم هفته‌ای دو یا سه‌بار یا در طول سه ماه جلسات را بروم و پزشکان می‌گفتند با این وضعیت روند بهبودی‌ام خوب پیش نمی‌رود؛ درمان پاها، زانوها، کمر و کتف‌هایم، روند درستی نداشتند.

دیدا خاطرنشان کرد: من معلمی بودم که 20 سال به آموزش‌وپرورش خدمت کردم، یک‌شبه راهی اردو نشدم، دوره‌های کشوری و استانی زیادی دیده‌ام و گواهی‌نامه‌های زیادی نیز در دست دارم؛ موفق به کسب مقام‌هایی چون معلم نمونه منطقه‌ای، معلم تلاشگر، تقدیر معاون وزیر سازمان دانش‌آموزی و بسیاری مسئولین دیگر شدم و با فرمانده نیروی انتظامی، فرمانده سپاه، بخشدار، فرماندار ابوموسی، امور بانوان و خیلی ارگان‌های دیگر در مراسم مختلفی برای سرود، تئاتر، حاملان قرآن و ... همکاری داشتم.

حق من نبود که این‌گونه مورد بی‌مهری قرار بگیرم‌

او ادامه داد: همچنین موفق به کسب مقام در جشنواره‌های مختلف سرود، قصه‌گویی، الگوهای برتر تدریس، مسابقات پرسش مهر و ... شدم و حقم نبود که بااین‌همه سابقه خدمت و رتبه و مقام و کار صادقانه برای آموزش‌وپرورش و سازمان دانش‌آموزی، و عشق دادن به دانش‌آموزان این‌گونه مورد بی‌مهری قرار بگیرم.

این معلم آسیب در حادثه اتوبوس داراب اضافه کرد: انصاف نیست من که دانش‌آموزان را با عشق دوست داشتم و به آن‌ها خدمت می‌کردم، بچه‌های خودم مورد بی‌مهری قرار بگیرند، دچار مشکلات روحی و شب‌ادراری شوند، شاهد تشنج و بیماری مادرشان باشند و در خوابگاهی کثیف زندگی کنند.

دیدا بیان کرد: مجبورم حقوق خود و همسرم را صرف درمانم کنم به این دلیل که مسئولین این هزینه‌ها را تقبل نمی‌کنند و به‌همین سبب از بچه‌هایم شرمنده‌ام و نمی‌دانم دردم را به کدام مسئول بگویم؛ من وظیفه خودم را با عشق انجام دادم، اما آیا مسئولین وظایف خود را انجام دادند؟ جواب بچه‌های من چیست؟ معلم‌های دیگری هم هستند که مشکلات مشابه من را دارند، جواب آن‌ها چیست؟

همسر این معلم آسیب‌دیده نیز اظهار کرد: وضعیت درمان همسرم روزهای اول خوب بود و دغدغه‌مان بیشتر در زمینهٔ درمان بود تا هزینه‌های آن، رسیدگی‌ها با توجه به انعکاس خبری که حادثه داشت خوب بود، اما بعدازآن مرحله چندین‌بار وضعیت درمانی همسرم را پیگیری کردیم و دچار مشکلات زیادی شدیم.

احمد سالاری بیان کرد: متأسفانه اغلب بیمارستان‌ها نسبت به بیمه تکمیلی همسرم تعهد نداشتند، پای همسرم نیاز به عمل داشت و تنها هزینه مرحله اول را قبول کردند اما هزینه عمل دوم که مربوط به پیوند بافت بود و جز عمل‌های زیبایی به‌حساب می‌آمد را قبول نکردند.

‌بیمه هزینه درمان را قبول نکرد

او ادامه داد: این در حالی بود که پای همسرم اصلاً بافت نداشت که عمل زیبایی حساب شود، این عمل برای بازگشت عملکرد پای همسرم بوده اما متأسفانه بیمه هزینه آن را قبول نکرد و مجبور شدیم عمل را به‌صورت آزاد انجام دهیم.

همسر این معلم آسیب‌دیده اضافه کرد: درخصوص بیمه پیگیری‌های زیادی کردیم و جا دارد از مسئولین قضایی که پرونده همسرم را به بندرعباس انتقال داده و پیگیری کردند تشکر کنم، اکنون بعد از دو سال قرار شد مبلغی را به‌صورت علی‌الحساب پرداخت کنند تا بتوانیم دوباره روند درمان را آغاز کنیم اما این دو سال به‌سختی گذشت.

مجبور شدیم از بسیاری هزینه‌ها چشم‌پوشی کنیم

سالاری تصریح کرد: ما چندین‌بار مجبور شدیم وام بگیریم و این وام‌های پشت سر هم و حادثه آتش‌سوزی که برای منزلمان پیش آمد شرایط بسیار سختی را برایمان ایجاد کرد؛ ازیک‌طرف اجاره خانه‌ها سنگین شده بود و از طرف دیگر هزینه‌های درمانی همسرم زیاد بود و مجبور شدیم از مسائل زیادی که به نظرمان ضرورت نداشت مانند فیزیوتراپی‌ها و لیزر درمانی‌ها چشم‌پوشی کنیم.

او عنوان کرد: هر جلسه لیزر درمانی یک‌میلیون و 200 هزار تومان هزینه داشت و واقعاً توان پرداختش را نداشتیم، یک مرحله را انجام دادیم و از ادامه آن منصرف شدیم و سعی کردیم بیشتر بر روی عمل‌های جراحی همسرم تمرکز کنیم تا بتواند بهبودی‌اش را به‌دست آورد.

در حالتی گرفتار شدیم که نه راه پس داریم و نه راه پیش!

همسر این معلم آسیب‌دیده همچنین گفت: متأسفانه بار آخری که همسرم در بیمارستان 15 خرداد تهران عمل شد با توجه به ضربه‌هایی که حین حادثه به جمجمه همسرم وارد شده و چندین بار تشنج کرده بود، این‌بار وضعیتش وخیم‌تر شد به‌گونه‌ای که مجبور شدند با همان وضعیت به بیمارستان اما حسین منتقلش کنند و 8 ساعت در حالت کما بود و وضعیت بسیار بغرنجی داشت.

سالاری خاطرنشان کرد: با دعای خیر مردم همسرم برگشت، اما با توجه به اینکه عمل پیوند بافت بود و نباید جای‌جایی صورت می‌گرفت در این جابجایی دوباره پیوند از بین رفت و پزشک معالجش گفت باید عمل پیوند دوباره سریعاً انجام شود و این در حالی بود که پزشک بخش مغز و اعصاب تأکید کرد که باید مدتی بگذرد و فعلاً عمل پیوند را انجام ندهیم؛ اکنون نمی‌دانیم چه کنیم و در حالتی گرفتار شدیم که نه راه پس داریم نه راه پیش!

انتظارمان پشت در اتاق وزیر وقت آموزش‌وپرورش و قائم‌مقامش بی‌نتیجه ماند

او بیان کرد: با تمام مشکلاتی که در زندگی داشتیم اما اولویت زندگی‌مان روی درمان همسرم است، بنده چندین‌بار به مسئولین استانی مراجعه و درخواست کمک کردم، مسئولین استانی می‌گفتند بودجه‌ای که وزارت آموزش‌وپرورش به این امر اختصاص داده به اتمام رسیده و بیشتر از این در توان ما نیست که برای این مسئله هزینه کنیم.

همسر این معلم آسیب‌دیده ادامه داد: ما نیز به وزارت‌خانه مراجعه کردیم، بنده چندین‌بار تنها و چندین‌بار با همسرم و چند روز بعد از عمل که شرایط جسمانی خوبی هم نداشت به وزارت آموزش‌وپرورش مراجعه کردیم تا با آقای بطحایی وزیر وقت آموزش‌وپرورش ملاقات کنیم، چندین ساعت پشت در اتاق وزیر منتظر ماندیم و گفتند حجم کاری او زیاد است و ما را به قائم‌مقام وزیر ارجاع دادند، قائم‌مقام وزیر هم در جلسه بودند و آن‌قدر ما را ارجاع دادند تا نهایتاً به اداره تعاون و امور رفاهی آموزش‌وپرورش مراجعه کردیم.

سالاری اظهار کرد در اداره تعاون و امور رفاهی آموزش‌وپرورش نیز گفتند تنها کاری که از ما برمی‌آید این است که برای اقامت شما هماهنگی کنم؛ یکی دو بار نیز از این اقامت استفاده کردیم که بعدازآن به‌این‌علت که فاصله محل اسکان با مرکز درمانی بسیار زیاد بود مجبور شدیم با هزینه خود در سطح شهر ساکن شویم.

امکانات آموزشی و اردوگاهی استان هرمزگان باید افزایش یابند

او افزود: مراجعه ما به نمایندگان هرمزگان در مجلس نیز برای درمان همسرم نبود و برای پیگیری اردوگاه دانش‌آموزان بود، ما در سطح هرمزگان تنها یک اردوگاه نیمه‌کاره داریم، دلیل اینکه دانش‌آموزان ما باید در آن ساعت شب برای اردو به شیراز حرکت کنند این است که شیراز امکانات زیادی دارد.

همسر این معلم آسیب‌دیده تصریح کرد: استان فارس 27 اردوگاه در سطح استان دارد و این در حالی است که استان بزرگی چون هرمزگان تنها یک اردوگاه نیمه‌کاره در سرخون دارد که یک حصارکشی دارد و حتی از کمترین امکانات نیز برخوردار نیست.

سالاری عنوان کرد: از طریق نمایندگان هرمزگان در مجلس این موضوع را پیگیری کردیم، اگر می‌خواهیم این اتفاقات دوباره رخ ندهد، امثال آرزو دیدا دیگر روی تخت نباشند و دانش‌آموزان ما در حوادث جاده‌ای از بین نروند باید امکاناتمان را در سطح استان افزایش دهیم.

سرانه فضای اردوگاهی هرمزگان برای هر دانش‌آموز 20 سانتی‌متر هم نیست

او خاطرنشان کرد: سرانه فضای اردوگاهی در کشور به ازای هر دانش‌آموز چهار متر است، اما در هرمزگان با اردوگاه سرخون فضای اردوگاهی ما به ازای هر دانش‌آموز 20 سانتی‌متر هم نمی‌رسد و این درد بزرگی برای ماست.

همسر این معلم آسیب‌دیده بیان کرد: استان هرمزگان قطب اقتصادی کشور است و نیاز دارد چنین اردوگاه‌هایی داشته باشد، در فصل زمستان با توجه به آب‌وهوای بهاری موجود در استان بهترین جایگاه برای اردوهای کشوری را داریم و می‌توانی با توجه به ظرفیتی که در جزایری مثل هرمز و قشم داریم، پایگاه اردوهای دریایی باشیم.

سالاری اضافه کرد: اردوگاه هرمز از سال 88 تاکنون راکد مانده است، برای ساخت آن به بودجه نیاز داشتیم که از طریق نمایندگان مجلس پیگیری هم کردیم اما به نتیجه‌ای نرسید؛ متأسفانه درگیری ما در زمینهٔ درمان همسرم باعث شد کمتر بتوانیم به این مسئله بپردازیم.

امیدواریم مسئولین به‌صورت جدی به بحث معیشت و درمان فرهنگیان بپردازند

او اظهار کرد: بنده و همسرم 20 سال در حوزه پرورشی برای آموزش‌وپرورش خدمت کردیم، ما دل در گرو این نظام داریم، وابستگی قلبی به مملکت خود و بچه‌های این مملکت داریم، با عشق در این سال‌ها کار کردیم و هنوز هم به دانش‌آموزان و بچه‌های این مملکت عشق داریم و اگر حرفی می‌زنیم به این منظور است که مسئولین وضعیت معیشتی فرهنگیان را ببینند.

همسر این معلم آسیب‌دیده عنوان کرد: آرزو دیدا یک نمونه از فرهنگیان کشور است و هزاران فرهنگی مشکلات درمانی و بیمه دارند، این وضعیت در شأن فرهنگیان نیست؛ امیدواریم مسئولین یک‌بار برای همیشه به‌صورت جدی به بحث معیشت و درمان فرهنگیان بپردازند تا وقتی یک فرهنگی سر کلاس درس می‌رود تنها هم‌وغمش تربیت آینده‌سازان این مملکت باشد.

حادثه واژگونی اتوبوس دانش‌آموزان هرمزگانی در داراب اتفاق افتاد و جان و سلامتی دانش‌آموزان و معلمانشان را تحت‌تأثیر قرار داد اما باید دید از این‌پس مسئولین چه اقدامات پیشگیرانه‌ای برای جلوگیری از بروز چنین اتفاقاتی انجام داده و پاسخشان به وضعیت معیشتی و درمانی بازماندگان این حوادث چه خواهد بود.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار