در گفت‌وگو با مجری طرح سریال «احضار» مطرح شد:

«احضار» یک ملودرام ترسناک بی‌ستاره پرمخاطب است

تهران (پانا) - مجری طرح سریال «احضار» تجربه‌گرایی را از نقاط قوت این فیلم می‌داند و امیدوار است حتی آثار سفارشی به فیلمسازان تجربه‌گرا سپرده شود.

کد مطلب: ۸۹۶۲۲۳
لینک کوتاه کپی شد
«احضار» یک ملودرام ترسناک بی‌ستاره پرمخاطب است

«احضار» نام سریالی است که طی هفته‌های اخیر با عنوان نخستین سریال ترسناک ایرانی وارد بازار پخش شبکه خانگی شده و سریال‌بازها دوستداران فیلم‌های ترسناک را به تماشایش کنجکاو کرده است. «احضار» را رامین عباسی‌زاده کارگردانی کرده است که سابقه تهیه‌کنندگی سریال‌هایی در گونه ماورایی نظیر «او یک فرشته بود» و «سقوط یک فرشته» را در کارنامه دارد.

مجری طرح این مجموعه شهاب کاظمی است که از مشارکت در تولید مستندی پرفروش به نام «من ناصر حجازی هستم» تا شراکت تولید کمدی رکوردشکن تاریخ سینما یعنی «هزارپا» را در کارنامه دارد. وی دلیل اصلی آمدن به سمت مشارکت در تولید «احضار» را همین تجربه‌گرایی عنوان می‌کند.

آنچه می‌خوانید جزئیاتی از کیفیت تولید و عرضه سریال «احضار» در شبکه نمایش خانگی است که در گفت‌وگوی خبرنگار پانا با شهاب کاظمی مرور می‌شود.

عمده تولیدکنندگان شبکه خانگی به سمت ملودرام‌های جوانانه یا کمدی‌های روتین رفته‌اند اما شما به سمت تولید یک سریال ترسناک رفته‌اید. چرا؟

تجربه‌گرایی عامل اصلی این ماجرا بود. تجربه‌گرایی هم برایم دردسرساز بوده و هم لذت بخش. تجربه‌گرایی باعث شد به سمت تولید بیایم، چون قبلش کار ژورنالیستی می‌کردم و به اندازه خودم هم پیشرو بودم. مثلا زمانی که کمتر کسی به فکر جذب مخاطب در شبکه خانگی بود با گروهی توانمند، ژورنالی ویژه برای این مدیوم راه انداختم! اینکه به سمت «احضار» آمدم ناشی از تجربه‌گرایی بود و اینکه خودم همیشه مخاطب فیلم‌های این گونه بوده‌ام. کمتر نمایش عمومی فیلم هارور در ایران بوده که آن را از دست داده باشم.

تولید را هم با همان تجربه‌گرایی پیش بردید؟

من در تولید بیشتر از آن که به خط و مرزهای متداولی که میان سینمای تجاری و سینمای جشنواره‌ای وجود دارد پای‌بند باشم به تجربه‌گرایی متکی بر جلب مخاطب معتقدم. من حتی زمانی که به سمت مشارکت در تولید مستند رفتم حاصل کارش شد «من ناصر حجازی هستم» که در شمار پرمخاطب‌ترین مستندهای تاریخ ایران است. همین حالا هم مستندی به نام «آبی به رنگ آسمان» را در مسیر تولید داریم که روی جلب مخاطبش حساب باز کرده‌ایم. بنای کارم با کارگردان «احضار» این بود که سریال در کنار استانداردهای زیبایی‌شناسانه هنری، بتواند مخاطب جلب کند چون به نظرم محصول هنری بدون مخاطب مانند رستورانی است دارای دکور زیبا ولی بدون مشتری!!!

ولی این مخاطب‌پسند بودن اغلب از سوی برخی با انگ «بازاری» بودن رد می‌شود.

یکی از مشکلات برخی فعالان سینما و شبکه خانگی این است که درگیر تعارف با خود هستند یعنی باور ندارند که می‌شود محصول استاندارد مخاطب‌پسند تولید کرد؛ پس به دام کلیشه‌های ضدمخاطب می‌افتند و تشبث پیدا میکنند به یکی دو جشنواره درجه چندم تا عیار خود را بالا جا بزنند. با این حال «احضار» محصولی است که هم داستان مطلوب مخاطب دارد و هم عناصر جذاب ترسناک و هم تاکنون اقبال مخاطب به آن مفید بوده است. شما درنظر بگیرید سریال‌هایی در این مدیوم تولید شده که با ده‌ها بازیگر شناخته شده شکست سختی در ارتباط با مخاطب خورده‌اند، ولی «احضار» بدون حتی یک ستاره توانسته فقط در پخش اینترنتی هفته ای بیش از 40 هزار مخاطب داشته باشد. این معنایی دارد جز تشنگی مخاطب برای تماشای هارورهای استاندارد؟!

از روند تأمین سرمایه «احضار» بگویید؟

موسسه «گلرنگ رسانه» به عنوان شریک تولید در این پروژه وجود دارد و با «حنان فیلم» همکاری می‌کند. بودجه‌ای که وارد کار شده کاملا از بخش خصوصی است، بدون یک ریال وام یا کمک بخش‌های دولتی یا شبه‌دولتی! برخلاف بسیاری از مدعیان خصوصی ما حتی یک بیلبورد یا بنر رایگان هم در اختیار نداشتیم و البته اعتقادی هم به این حمایت‌های فله‌ای نداریم چون هنرمند را از اصالت خود دور کرده و به یک سفارشی‌ساز بدل می‌کند.

چگونه می‌توان بدعت تولید محصولات ژانر را در سینما یا شبکه خانگی امتداد داد؟

باید این باور را در فعالان این مدیوم‌ها و حتی ارگان‌های متمولی که سالانه میلیاردها تومان خرج تولید محصولات سفارشی می‌کنند ایجاد کرد که حتی در همان سفارش‌هایی که می‌دهند آنهایی را جذب کنند که تجربه‌گرا هستند. باور کنید در همان ژانر جنگ یا دفاع مقدس که هر ساله کلی بودجه بیت‌المال صرف تولیدش می‌شود هم می‌توان تجربه‌گرایی را الویت قرار داد. چه کاری‌ست که بودجه فیلم جنگی را صرف تولید محصول آپارتمانی می‌کنند با آدم‌هایی که درباره جنگ حرف می‌زنند؟ ما باید در هر فیلم جنگی که می‌سازیم در حد ده درصد استانداردهای تولید جنگی را ارتقا دهیم و توشه بسازیم برای آیندگانی که می‌خواهند این ژانر را کار کنند. در بخش خصوصی هم کمتر دیده‌ایم همکاران ریسک کنند و یک دلیلش ترس از شکست است، ولی واقعیت آن است که اگر ریسک نباشد درجا می زنیم و در کورس رقابت با محصولات مطرح آمریکایی و اروپایی جا می مانیم. همین حالا هم کلی از مخاطبان خود را از دست داده‌ایم. پس باید به سمت ایجاد نهضت در ژانرسازی برویم! هارور، اکشن، جنایی، نوآر و بسیاری دیگر از ژانرها هستند که می‌توان بر آنها سرمایه‌گذاری کرد و حتی با گونه‌های آشنا ترکیبشان کرد.

مثلا می‌توان کمدی- هارور ساخت یا کمدی- اکشن یا کمدی- جنایی! «احضار» یک هارور ملودرام است تا خرده پیرنگ‌های زناشویی آن به اندازه مایه‌های ترسناک مورد توجه قرار گیرد. وقتی می‌شود در بخش خصوصی «احضار» را ساخت که مخاطب هم دارد چرا نشود در بخش دولتی و با کرور کرور حمایت نتوان چنین تجربه‌هایی را رقم زد؟ مهم این است که آدم متخصص را به کار گیرند و دست از خودی- غیرخودی بردارند.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار