گروس عبدالملکیان، شاعر موفق کشور:

کار شاعر پیدا کردن مضامین و پنهان کردن آن هاست

شاعر موفق سپیدسرا گفت: فیلسوف، جامعه شناس و روانشناس ایده هایی را کشف و به مردم نشان می دهند ولی شاعر چیزی را پیدا می کند تا پنهانش کند در واقع شاعر گنجی را پیدا می کند و بعد زیر خاکی از تخیلات، استعارات و موسیقی ها پنهان می کند.

کد مطلب: ۵۹۵۸۸۲
لینک کوتاه کپی شد

به گرارش خبرنگار پانا از آذربایجان شرقی، گروس عبدالملکیان در مراسم جشن امضا کتاب های خود در شهر کتاب تبریز گفت: فیلسوف، جامعه شناس، روانشناس و.... ایده هایی را کشف و به مردم نشان می دهند ولی شاعر چیزی را پیدا می کند تا پنهانش کند. شاعر گنجی را پیدا می کند و بعد زیر خاکی از تخیلات، استعارات و موسیقی ها پنهان می کند تا مخاطب هنگام خواندن شعر شروع به کنار زدن خاک ها بکند .

وی افزود: زیبایی موضوع این جاست که بعضی ها به گنجی فراتر از چیزی که شاعر در نظر داشته می رسند و این تفسیر پذیری شعر است و حتی اگر حافظ هم در این عصر حاضر می شد تا تحلیل شعرهایش را از زبان مخاطبان خود بشنود بسیار متعجب می شد زیرا با گسترش جوامع و رشد فکری مردم برداشت ها نیز متفاوت می شود و به دلیل همین تفسیر پذیری است که باعث می شود تا شاعران جهان بهتری بسازند.


دبیر بخش شعر نشر چشمه ضمن بیان تفاوت قالب ها کلاسیک و شعر نو اظهار کرد: نمی توان گفت شعر نو بهتر است یا شعر کلاسیک چراکه هر کدام مخاطبان خود را دارند شعر کلاسیک هنوز هم زنده است و نشانگر این است نیازی وجود دارد که هنوز هم عرضه می شوند.

عبدالملکیان تصریح کرد: قالب های شعر نو هم قابل بحث نیستند چراکه زنده هستند و در شکل های مختلف خوانده می شوند و مورد نقد و بررسی قرار می گیرند و حضور بسیار زنده ای دارند و این قالب شعری در جامعه امروز معمول تر است چراکه این متون ذاتی جهان مدرن است و انسان مدرن و جامعه مدرن نیازمند اندیشه ها و شعر های مدرن است.


وی در پاسخ به اینکه با داشتن جامعه مدرن چرا قالب های شعری کلاسیک هنوز هم پرمخاطب هستند، تصریح کرد: بخش مهم این قضیه به سنت های چند صدساله ما باز می گردد به همین دلیل مردم ما رابطه عمیق با این شعر دارند و به عبارتی بخشی از دیوار های خانه ی ما را این شعر ها ساخته است.


این شاعر ایرانی در مورد تفاوت عرفان و فلسفه گفت: ایرانیان برای غیرمستقیم بیان کردن سخنان خود از شعر استفاده می کنند و این در حالی است که مردم کشور های غربی با استدلال خود حرف می زنند و بخش عمده این تفاوت به سنت های شرق و غرب بر می گردد در غرب، سنت فلسفه و در شرق سنت عرفان پر رنگ تر است و این مسئله باعث تفاوت می شود. فلسفه تفاوت اساسی با شعر دارد چرا که نگاه فلسفه نگاهی منطقی است و خیلی روشن از مسائل حرف می زند و جای ابهام ندارد و مردم غرب نیز ریشه در این سنت دارند و صریح صحبت می کنند ولی در شرق سنت عرفان رایج تر است و شعر در سایه ها اتفاق می افتد و غیر مستقیم حرف می زند و این موضوع باعث استفاده مردم کشور از شعر در سخنان روز مره خود می شود.


دبیر بخش شعر نشر چشمه درباره مظمون اشعارش بیان کرد: من مظمون شعرهایم را انتخاب نمی کنم مظمون شعر ها مرا انتخاب می کنند و شاعران شعر را با ناخودآگاه خود می نویسند و این موضوع باعث ترویج نقد روانکاوانه شده است. شاعر و نقدپرداز ادبی فرانسوی می گوید: که مصرع ابتدایی یک شعر هدیه خدایان است و این همان الهام و ناخودآگاه را نشان می دهد اما بقیه اش کار خود شاعر است و سواد و دانش ادبی و تسلط به تکنیک های آن باعث ارزش کار می شود و اگر دو شاعر با استعداد یکسان داشته باشیم آن شاعر موفق تر است که دانش ادبی بهتری داشته باشد.


عبدالملکیان درباره رابطه بین تکنیک و محتوا اظهار داشت: شاعر حرفه ای باید از هر چیزی که استفاده می کند به صورت کیفی استفاده کند ولی همه شاعر ها به میزان یکسان از عناصر ادبی استفاده نمی کنند و این به خاطر ویژگی شاعر هاست. اشعار مولوی صرف نظر از داشتن زبان ساده و وزن متعارف دارای محتوای بسیار عمیقی می باشند بطوری که می توان چند کتاب از آن نوشت ولی اشعار منوچهری با داشتن صور خیال فراوان محتوای پرباری ندارد.


وی در مورد ترجمه شعر افزود: در ترجمه شدن شعر محتوا و تحلیل به حد زیادی باقی می ماند ولی شعرهایی که تکیه بر صورت دارند بخش عمده ای از آن ها دستخوش تغییر می شود و بعد زیبای خود را از دست می دهند.


عبدالملکیان در پایان ضمن خواندن شعری از مجموعه اشعار خود گفت: اگر روزی سیاست مداران دنیا یک حرف بزنند دنیا تبدیل به بهشت می شود ولی اگر شاعران یک حرف بزنند دنیا جهنم می شود و این تفاوت ها باعث زیبایی می شود.

خبرنگار: زینت احمدی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار