امیرحسین اشرفی*

درام‌های موازی در « یک تکه از تو»

با نگاهی به فیلم درباره یک تکه از نو در می‌یابیم فیلمنامه در حد و اندازه یک فیلم کوتاه، به قدر کافی دراماتیک است. قصه دارد و دو داستان موازی را با یکدیگر پیش می‌برد اما این دو ماجرا در یک بستر اتفاق می‌افتند؛ که این، از نقاط قوت فیلم است.

کد مطلب: ۱۳۱۷۷۵۶
لینک کوتاه کپی شد
درام‌های موازی در « یک تکه از تو»

یک تکه از تو، به‌شدت خوش‌ساخت است. هم فیلمبرداری خوبی دارد، هم اندازۀ نماهای درست است و هم دوربین چنان بی‌حرکت و ثابت است که به ژانر ملودرام، کمک به‌سزایی می‌کند. زوایای لول دوربین، که زاویه خاصی از کاراکتری به کاراکتر ایجاد نمی‌کند، به این همبستگی عاطفی بین شخصیت‌ها کمک کرده و موجب ایجاد برتری نشده است.

بازی‌های خوب و به‌اندازۀ فروتنیان و طهماسبی، دلیل سمپاتی بیشتر بین مخاطب و شخصیت‌ها شده است. فیلم، اساساً از یک سکون وآرامش نسبی در فیلمنامه پیروی می‌کند که این در تکنیک کارگردانی خودش را نمایان کرده است. خبری از خودنمایی کارگردان در دکوپاژ نیست. فیلمساز به درستی، در راستای ژانری که فیلمش را ساخته، عوامل را هدایت کرده است. این فیلم می‌داند که در چه دسته‌بندی‌ای ساخته می‌شود و چه چیزی برای بیان دارد. نه بی‌جهت بلند شده و نه صحنه‌های اضافی دارد. حرفش را با فرم می‌زند و دست به دامن شعار و محتوا برای به تصویر کشیدن یک ملودرام عاطفی و پر از احساس نمی‌شود. یک تکه از تو، فیلمی قصه‌‌گو و دارای مسئله از طرف نویسنده است که به شدت تکنیکال و درست ساخته شده است.

درباره او لبخند نمی‌زند؛ روندی کُند، خنده‌ای بی‌ حس

فیلم با وجود دغدغه‌مندی دربارۀ موسیقی؛ و در کل، پرداخت به تم و‌ موضوع موزیک در قالبی از ژانر ملودارم، به شدت کسل‌کننده است. درامی شکل نمی‌گیرد، قصه‌ای اتفاق نمی‌افتد و تنها با پرداخت به روزمرگی یک دانشجو در رشتۀ موسیقی فیلم را به مدت بیست دقیقه کِش می‌دهد. بی‌روحی و بِت بودن شخصیت دختر در کل مدت زمان فیلم، کاراکتر او را به ما معرفی نمی‌کند. انگار که او فقط دچار زوالی در نوع زندگی‌اش شده باشد؛ و ما تنها بینندۀ صحنه‌های تکراری از او هستیم. بازی بازیگران به شدت مبتدی است، نوع دیالوگ‌ها از ساخت روابط بین آنها دوری می‌کند و به جای نزدیکتر کردن شخصیت‌ها به ما، عدم باورپذیری بوجود می‌آورد. ادای دین فیلمساز به موسیقی سنتی ایران و همینطور شجریان و لطفی ستودنی است؛ اما این ارادت باید دراماتیک شود تا به سینما تبدیل شده و بتوان درنهایت نتیجه‌ای از آن گرفت. ریتم کندی که در کل فیلم با مدت زمان طولانی ساخت برای یک فیلم کوتاه وجود دارد؛ جز آنکه بیشتر داستان را طول بدهد؛ کار دیگری نمی‌کند. لبخند نمای پایانی با موسیقی فولکلور ایرانی در پایان هم نتوانسته حسی بسازد چرا که شخصیت‌پردازی در ناتوانی قصه ناکام مانده است.

دبیر فرهنگ و هنر

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار